پنجشنبه 18 فروردین 1384

گفتگوى داود خدابخش با بهروز بيات: ايران و تيغ دولبه‌ى فن‌آورى هسته‌اى، صداي آلمان

در زمينه‌‌ى ابعاد گوناگون فنآورى هسته‌اى صداى آلمان گفتگويى داشت با دكتر بهروز بيات. دكتر بيات، ساكن وين، فارغ‌‌التحصيل دوره‌ى كارشناسى ارشد در رشته‌ى فيزيك هسته‌اى و دكترا در فيزيك جامد (كريستال‌ها) است كه ساليان دراز در پژوهش‌هاى دانشگاهى و گستره‌ى صنعت تجربه‌ اندوخته و هم‌اكنون از همكاران و مشاوران نهادهاى بين‌المللى امور هسته‌اى است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ماه‌هاست كه گويى ديپلماسى دولت جمهورى اسلامى ايران در پيشبرد برنامه‌ى اتمى‌اش خلاصه شده و اين ديپلماسى در گرو بودن يا نبودن نه فن‌آورى هسته‌اى، بلكه غنى‌سازى اورانيوم براى كشور است. بايد پرسيد فن‌آورى هسته‌اى تا چه اندازه براى ايران از اهميت حياتى برخوردار است و بطور كلى فنآورى هسته‌اى چه كاربردهايى در چه عرصه‌هايى دارد و اينكه آيا پيش‌شرط تمامى اين كاربردها غنى‌سازى اورانيوم است؟ گفتگويى با دكتر بهروز بيات، فيزيكدان و كارشناس پروژه‌هاى هسته‌اى.

در ضرورت و اهميت فن‌آورى هسته‌اى مقامات ايرانى چنين استدلال مىكنند كه اين فن‌آورى افق علم، دانش و صنعت و در نتيجه پيشرفت را به روى كشور گشوده و كاربست اين فن‌آورى حق طبيعى هر كشورى است. در صحت اين استدلال شك نمى‌توان روا داشت. ولى برخى كارشناسان و تحليلگران استدلال مى‌كنند، درشرايطى كه زيرساخت‌هاى اقتصادى يك جامعه‌ى صنعتى در ايران مهيا نيست؛ در شرايطى كه نه يك فرهنگ عقلايى، بلكه يك فرهنگ خردستيز است كه در كليه‌ى شئونات كشور ريشه مى‌دواند و در تقبل مسئوليت‌هاى سنگين، و حتا سبك بى‌كفايت است و اين فرهنگ بر دستگاه‌هاى ادارى نيز حاكم شده؛ در شرايطى كه ميليون‌ها نيروى جوان سرشار از استعداد در كشور از بيكارى در رنج‌اند و پيشرفت و آينده‌ى خود را در خارج از مرزها مى‌جويند؛ در شرايطى كه كشور فاقد يك برنامه‌ى اقتصادى منسجم است و زمينه‌ى‌ سرمايه‌گذارى‌هاى بزرگ داخلى و خارجى توأم با امنيت سياسى و حقوقى فراهم نيست؛ در آشفته‌بازارى كه از نظر ناظران حقوق بشر دادگسترى كشور به بيدادگسترى بدل شده و دادستانش به بيدادستان، و بيدادستانى‌اش بنا به اظهارات شاهدان عينى، به شكنجه‌گاه و قتلگاه شهروندان ايرانى و خارجى مبدل گشته، آنگاه صرف ده‌ها ميليارد دلار براى فن‌آورى هسته‌اى و قربانى كردن ديپلماسى كشور در راه غنى‌سازى اورانيوم جاى پرسش جدى دارد.

برخى ديگر ناظران و تحليلگران بر اين عقيده‌اند كه اين جنگ ديپلماسى و غنى‌سازى اورانيوم تنها براى حفظ بقاى نظام است و نقش يك سپر را در برابر نيروهاى برانداز خارجى ايفا مى‌كند، زيرا كه اين نظام مدت‌هاست پايگاه مردمى خود را از كف داده است و فنآورى هسته‌اى سازوكار ديگرى جز بزك كردن آن فرهنگ خردستيز ندارد. بايد گفت، در اين نظر جاى بسى تأمل است.

در زمينه‌‌ى ابعاد گوناگون فنآورى هسته‌اى صداى آلمان گفتگويى داشت با دكتر بهروز بيات. دكتر بيات، ساكن وين، فارغ‌‌التحصيل دوره‌ى كارشناسى ارشد در رشته‌ى فيزيك هسته‌اى و دكترا در فيزيك جامد (كريستال‌ها) است كه ساليان دراز در پژوهش‌هاى دانشگاهى و گستره‌ى صنعت تجربه‌ اندوخته و هم‌اكنون از همكاران و مشاوران نهادهاى بين‌المللى امور هسته‌اى است. / داود خدابخش

گفتگو: داود خدابخش

دويچه وله: آقای دکتر بيات، تکنولوژی هسته‌ای از نظر شما چه کاربردهايی دارد؟

بهروز بيات: تکنولوژی هسته‌ای دو جنبه‌ی اساسی دارد. يکی، جنبه‌ی توليد انرژی و دومی، جوانب ديگرى مثل کاربرد در صنعت، پزشکی و خلاصه مجموعه‌ای از کاربردها که بعدا به آن اشاره خواهم کرد. توليد انرژی خود دو جنبه دارد. يکی آزاد کردن ناگهانی انرژی و ديگری، آزاد کردن آهسته و مهارشده‌ی انرژی. در واقع وضع بدين منوال است که پاره‌ای «ايزوتوپ»‌های سنگين وجود دارند که راديوآکتيو هستند و موقع شکافشان انرژی آزاد می‌شود. حالا اين انرژی آزاد شده را ما چگونه استفاده می‌کنيم، بدين‌گونه است كه می‌توانيم از آن بمب هسته‌اى، يا به معنی وسيع‌اش جنگ افزارهای هسته‌ای بسازيم و يا اينکه می‌توانيم بصورت مهارشده و آهسته اين انرژی را آزاد کنيم که مثلا نیروگاه‌های برق هسته‌ای از اين انرژی‌زايی پاره‌ای از ايزوتوپ‌های سنگين که اين مصرف دوگانه را که نام برده‌ام، ايجاد کنيم.


كاربرد فن‌آورى هسته‌اى در پزشكى

کاربردهای ديگر تکنولوژی هسته‌ای يک بخش بزرگی از آن در پزشکی است که آنهم جنبه‌های مختلفی در پزشکی دارد، مثلا در قسمت تشخيص. يعنی با کاربرد تکنولوژی هسته‌ای می‌توان به تشخيص پاره‌ای از بيماری‌ها کمک کرد. يک نمونه‌ی بسيار رايج آن تزريق راديوايزوتوپ‌ها است که عمر کوتاهی در بدن انسان دارند و در واقع به کمک آن می‌توانيم از سرتاسر بدن انسان عکس بگيريم و در آنجا نشان داده شود که چه مشکلاتی در کجای بدن وجود دارد. البته بسته به اينکه چه راديوايزوتوپی بکار برده شود، می‌توان قسمت‌های مختلف بدن را بررسی کرد و مبدا بيمارىها را کشف کرد. اين قسمت تشخيصی‌اش را بطور مختصر عرض كردم.

يک جنبه ی ديگر مثلا توموگرافی به کمک «پوزيترون» است، يعنی الکترون‌هايی که بار مثبت دارند که می‌شود بوسيله‌ی اين متد توموگرافی کرد، مثلا توموگرافی پروستات.

يک کاربرد ديگری در پزشکی هست، به نام «کاربرد درمانی». از جمله کاربردهای درمانی تکنولوژی هسته‌ای مثلا بعنوان نمونه بگويم، يکی کاربرد «يُد راديو آکتيو»، «يُد ۱۳۱»است برای معالجه‌ی سرطان تيروئيد. نمونه‌ی ديگرش کاربرد پرتوهای گاما، آلفا، بتا و پروتون، که حتما شنيده‌ايد و رايج است، برای پرتو درمانی که با تحت اشعه قراردادن بافت سرطانی، بيماری تقليل پيدا می‌کند و يا گاهی نيز معالجه می‌شود و در هرحال بنحوی به درمان بيمار کمک می‌کند. يک متد بسيار جالبی که بکار می‌رود برای عمل جراحی، در قسمت‌هايی از بدن که دسترسی به طريق متعارف جراحی به آنها نيست، مثلا اگر در قاعده‌ی جمجمه يا در جاهايی از مغز تومورهايی وجود داشته باشد که نمی شود به اينها دست پيدا کرد، از طريق عمل‌های جراحی عادی، متدی بکار برده می شود به اسم «گامانايف» که در واقع چاقويىست كه از اشعه‌ی گاما درست شده است. اگر بخواهيم به زبان ساده بگوييم، بدينوسيله بدون آنکه لزومی به بازکردن مغز باشد و يا جايی بريده شود، می‌توان تومورهای مغزی را از بين برد. يک کاربرد ديگر تکنولوژی هسته‌ای در پزشکی مثلا ضدعفونی و استريليزه کردن ابزار پزشکی‌ست. بطور اختصار جنبه‌ی ديگر، مثلا آزيم کردن مايعاتی است که در آن «کنتاکت لنز»ها را نگهداری می‌کنند. و خلاصه، علاوه بر آن بخشی که اشاره کردم، طبيعتا كاربرد تکنولوژی هسته‌ای در پزشکی، بخش بسيار بزرگی است.


كاربرد فن‌‌آورى هسته‌اى در صنعت كشاورزى

يک جنبه‌ی ديگر از کاربرد تکنولوژی هسته‌ای در کشاورزی است. مثلا برای بالابردن بازده‌ى فرآورده‌های کشاورزی مثل غلات، ميوه‌ها و غیره می‌توان باز از طريق بکاربردن راديوايزوتوپ‌ها با نشان‌دار کردن کودهای مختلف و بکاربردن آنها، درجه‌ی تاثيرشان را دريافت و بدينوسيله بطور بسيار هدفمند کودها را برای گياهان و غلات مختلف بکار برد و بدينوسيله بر بازده فرآورده‌های کشاورزی افزود. يک کاربرد ديگر تکنولوژی هسته‌ای در کشاورزی در واقع در بکاربردن پرتوهای هسته‌ای است، پرتوهايی که از هسته‌ی اتم سرچشمه می‌گیرند، برای ايجاد موتاسيون در دی.ان.ای DNAٍهای ژن‌های محصولات کشاورزی است. با ايجاد موتاسيون در اين ژن‌ها و بعد انتخاب مثبت‌شان می‌توان محصولاتی پرورش داد که مثلا در مقابل فاسد شدن بسيار مقاوم‌تر هستند. کما اينکه اکنون شنيده می‌شود، گوجه فرنگی‌هايی درست می‌کنند که تا مدت‌ها فاسد نمی‌شوند يا در انواع و اقسام ميوه‌ها ی ديگر و محصولات ديگر، و در واقع بوسيله‌ی دست بردن به ژن محصولات به اين هدف می‌رسند.

كاربرد فن‌آورى هسته‌اى در دام‌پرورى، صنايع غذايى، آبشناسى، خاكشناسى و باستانشناسى

كاربرد ديگر تکنولوژی هسته‌ای در دامپروری است. مثلا با انتخاب خوراک مناسب برای حيوانات می‌توان آنها را بسرعت چاق و فربه کرد يا واکسينه کردنشان در مقابل بيمارىها. کاربرد ديگر تکنولوژی هسته ای در صنايع غذايی است، باز هم در عقيم کردن و جلوگيری از فاسد شدن مواد غذايی و ميوه ها و غيره. به اين ترتيب كه مواد غذايی را تحت پرتو هسته‌ای قرار می‌دهند و آن باکتری‌هايی که در آنها وجود دارند و باعث فسادشان می‌شود را از بين می‌برند و يا عقيم‌شان می‌کنند و اين امر باعث می‌شود اين مواد غذايی مدت زيادی باقی بمانند. يک دسته‌ی ديگر از مصارف تکنولوژی هسته‌ای در صنعت است. مثلا برای کنترل روند توليد و آشکارسازی خطاها، کاربردش برای تکامل مواد جديد، مواد صنعتی جديد با خاصيت‌هايی که مطلوبند و بعد آزمايش و بازرسی اين مواد.

از قسمت صنعت که بيرون برويم، تکنولوژی هسته‌ای می‌تواند در آبشناسی بکار برده شود، مثلا برای تعيین طول عمر مخازن آب زيرزمينی که الان نيز در ايران بسيار رايج است که از مخازن آب زيرزمينی برای آبياری و غیره استفاده می‌شود؛ و مهم است که تاريخ اين مخازن مشخص شوند، آيا دوباره پر می شوند، Recycling آب در واقع در آنها چطور است و با بکاربردن تکنولوژی هسته‌ای می‌توان رديابی و تعيین کرد که عمر اين مخازن چقدر است و يا در چه مدت زمانی دوباره پر خواهند شد و از اين نوع پژوهش‌ها.

می‌توان تکنولوژی هسته ای را در خاکشناسی بکار برد. در واقع آناليز خاک در قسمت های مختلف کشور، جايی که مطلوب است، که تعيین کند ترکيبات خاک چيست و غیره. كاربرد ديگری که می‌توان از تکنولوژی هسته‌ای داشت در باستانشناسی برای تعيين عمر آلات و ادوات باستانی است که کشف شده‌اند و برای تعيين عمرشان يکی از متدهای رايج بکاربردن تکنولوژی هسته‌ای است. و علاوه بر همه‌ی اينها، يک جنبه‌ی ديگر مهم تکنولوژی هسته‌ای بکاربردن آن برای تحقيقات پايه‌ای در بخشهای مختلف علوم است. فرض کنيد در semiconductor، در فيزيک نيمه‌رسانه‌ها به جاهايی برمی‌خوريم که احتياج است به تکنولوژی هسته‌ای برای پژوهش‌ در اين قسمت‌ها. اين يک بخش بسيار بزرگی است. در اينجا بطور مختصر کاربرد تکنولوژی هسته‌ای را خدمتتان عرض کردم.

دويچه وله: آيا شرط استفاده از تمامى اين کاربردهايی که شما به آن اشاره کرديد، غنی سازی اورانيوم است؟

بهروز بيات: نخير. شرط کاربرد اين تکنولوژی‌ها، بخش بسيار بزرگ آن احتياج به غنی‌سازی اورانيوم ندارد. در واقع غنی سازی اورانيوم سه مصرف اساسی دارد. يک مصرفش، برای توليد برق است، در واقع توليد انرژی است. يکی ديگر می‌تواند برای توليد جنگ افزار باشد و مصرف سوم اين است که برای پاره‌ای از تحقيقات که عرض کردم خدمتتان، احتياج به رآکتور است و طبيعتا يک رآکتور با اورانيوم غنی‌شده کار می‌کند. در واقع بخش بزرگی از مواردى که خدمتتان عرض کردم، يعنى جنبه‌های غير توليد انرژی تکنولوژی هسته‌ای، لزوما احتياج به غنی‌سازی ندارند. البته احتياج است که به اورانيوم غنی شده به نحوی دسترسی باشد.

دويچه وله: گفته می‌شود که تکنولوژی هسته‌ای در ادامه و گسترش تحقيقات علمی نقش پراهميتی دارد؛ و همينطور هم که شما اشاره کرديد، اين چنين هم هست. آيا اين در مورد ايران هم صدق می‌کند که گفته می‌شود به رشد اقتصادی ايران کمک می‌کند؟ چرا که کشورهايی هم هستند که بدون تکنولوژی هسته‌ای به رشد اقتصادی دست پيدا کرده‌اند.

بهروز بيات: توليد انرژی از طريق تکنولوژی هسته‌ای چندان ربطی به بقيه‌ی کاربردهای تکنولوژی هسته‌ای ندارد. يعنی می‌توان با صرف‌نظركردن از غنی‌سازی، مىتوان گفت كه ٪۹۰ بقيه‌ی کاربردهای تکنولوژی هسته‌ای را مى‌توان انجام داد. اگر توجه کنيد مثلا در کشورهای بزرگ ميزان کاربرد تکنولوژی هسته‌ای در فرض کنيد دو کشور نمونه که از آنها آمار دارند، يکی ايالات متحده‌ی آمريکا و ديگری ژاپن، اگر اين دو کشور را ما در نظر بگيريم، می‌بينيم که در آمريکا سهم تکنولوژی هسته‌ای برای کاربردهايی غير از توليد انرژی در واقع سه برابر سهم کاربرد آن در بخش توليد انرژی است. يعنی به شما بگويم، در حدود ۳۰۰ ميليون دلار سهم درآمد از کاربردهای تکنولوژی هسته‌ای غير از توليد انرژی است و حدود ۹۰ ميليون دلار در قسمت توليد انرژی است. يعنی نسبت ۱ به ۳. در آمريکا مثلا حتا در قسمت انرژی فقط ٪۱۸ توليد برقش از طريق نيروگاه‌های هسته‌ای است و بقيه، مثلا ٪۵۳ از طريق بکاربردن سوخت‌های فسيلی است، مثل ذغال سنگ و نفت و گاز و غيره. و چنانچه ژاپن را در نظر بگيريد، ژاپن چون خودش از لحاظ منابع کشور فقيری است، در آنجا سعی شده از بخش‌های مختلف برای توليد انرژی استفاده بکنند که وابسته به يک منبع نباشند. و در ژاپن به اين ترتيب است که ٪۳۶ توليد برق کشور از طريق هسته‌ای صورت می‌گيرد. بقيه‌اش از طريق انواع مختلف گاز، نفت، ذغال سنگ، نيروگاه‌های آبی و از طريق سدها و غيره است. يعنی اين آمار مختصری که خدمتتان عرض کردم، نشان می‌دهد که سهم توليد انرژی هسته‌اى در کشورهای بزرگ حتا نسبت به منابع و درآمدهايی که بخش‌ها و كاربردهاى ديگر تکنولوژی است، بسيار کمتر است.

برای نتيجه گيری از صحبت‌مان باید بگويم که در واقع ايران شانس بيشتری دارد، اگر به بخش‌های ديگر تکنولوژی هسته‌ای روی بياورد، که همين الان هم در ايران پابرجا هستند. مثلا فرض کنيد در ایران پزشکی هسته‌ای رواج دارد، متدهای هسته‌ای بکار برده می‌شود. اينکه تا چه حد در کشاورزی بکار برده می‌شود، بی‌اطلاع هستم، ولی می‌توان دقيقا اين را گفت که بکار برده می‌شود. مثلا می‌دانم که در تحقيقات آبشناسی، خاک شناسی بکار برده می‌شود. اين جنبه‌هايی است که عجالتا بکار برده می‌شوند. البته می‌توان اين جنبه‌ها را گسترش داد. اين شانس پيشرفت دارد، يعنی کشور نمی‌تواند از انرژی هسته‌ای بکلی صرفنظر کند.

دويچه وله: يکی از کاربردهای فن‌آوری هسته‌ای تامين انرژی مورد نياز صنايع بزرگ و سنگين است. جامعه ايران را هنوز نمی‌توان يك جامعه‌ی صنعتی ناميد و بى‌دليل نيست كه ميليون‌ها نفر از نیروهای کار و جوان کشور از معضل بيکاری رنج می‌برند و امكان‌هاى موفقيت را در خارج از مرزهاى كشور جستجو مى‌كنند. فکر می‌کنيد انرژی هسته‌ای تا چه اندازه می‌تواند به گسترش صنعت کشور و اشتغال‌زايی کمک کند، در جامعه‌ای که هنوز زيرساخت‌ها يا infrastructure صنايع سنگين وجود ندارد؟

بهروز بيات: به کمک تکنولوژی هسته‌ای صرفا می‌توان برق توليد کرد. حالا اینکه از اين برق چگونه استفاده شود، آن مربوط می‌شود به مصرف‌کنندگانش. يعنی هم می‌شود برقی را که از طريق تکنولوژی هسته‌ای تهيه می‌شود برای براه انداختن چرخ‌های صنعت بزرگ بکار برد و هم می‌شود فرضا برای پخت و پز در خانه بکار گرفت. يعنی توليد برق از طريق تکنولوژی هسته‌ای منوط به داشتن کارخانه‌های بزرگ نيست. طبيعتا هرچه مصرف انرژی، مصرف برق کشور بالاتر باشد و کشور هرچه صنعتی‌تر باشد و کارخانجات بزرگ بيشتری داشته باشد، طبيعتا مصرف برقش نيز بالاتر است. اما اين برق آيا از طريق نيروگاه‌های گازی می‌آيد يا از طريق نيروگاه‌های ذغال سنگی يا نیروگاه‌های آبی و يا نيروگاه‌های هسته‌ای، برای آن کارخانه در اصل فرقی نمی‌کند که اين برق از کجا نشأت گرفته باشد. از اين لحاظ فقط ايران را اگر در نظر بگيريم، البته ايران چونکه دارای منابع انرژی فراوان و گوناگون است‌، از جمله نفت، منابع بزرگ گاز، و از جمله فراموش نکنيم آفتاب تابان، آفتابی که در سراسر سال در ايران تابان است، و مثلا از طريق سدهايی که ساخته شده است، در واقع ايران احتياج مبرم فعلی به تهيه‌ی برق از طريق تکنولوژی هسته‌ای ندارد. در آینده ممکن است پيش بيايد، ولی اين موضوعی‌ست که الان بطور حاد مطرح نيست.

دويچه وله: در دنباله‌ی همين صحبت آخر شما، آيا می‌توانيم بگوييم که فن‌آوری يا تکنولوژی هسته‌ای، تکنولوژی مدرن است؟ آيا فنآوری‌های بديل يا آلترناتيو ديگری وجود ندارند؟

بهروز بيات: در واقع اکنون تکنولوژی هسته‌ای، در سال‌های اول قرن بيست‌ویکم، ديگر قله‌ی تکنولوژی نيست. تکنولوژی هسته‌ای دوره‌ی شکوفايی‌اش را در ربع سوم قرن بيستم داشت. يعنی بين سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ ميلادی. الان تکنولوژی‌های بسيار مطرح‌تر و مدرنتر، البته برای مصارف ديگر وجود دارند، مثل تکنولوژی ميکروالکترونيک يا مايکروالكترونيكس، تکنولوژی تهيه‌ی مواد، مواد با خواص مخصوص، يا تکنولوژی نانوتکنولوژی، تکنولوژی تهيه انرژی‌های جايگزين مثلا فرض کنيد فوتووولتائيك برای تهيه‌ی انرژی از طريق استفاده از نور خورشيد، و امثالهم. يعنی تکنولوژی هسته‌ای قله‌ی تکنولوژی نيست. ولی طبيعتا مثل همه‌ی تکنولوژی‌های ديگر، فن‌آورى‌اى است که هميشه مطرح است و هميشه هم می‌توان از آن استفاده کرد. وقتی که مى‌گويم قله‌ى تكنولوژى نيست‌، معنايش اين نيست که بدرد نمی‌خورد و ديگر مصرفی ندارد. همانطور که اول عرض کردم، البته مصارف عديده دارد. منتها امروزه بسيار قسمت‌های ديگر هستند که خيلی جديدتر و مدرنتراند. در واقع اگر روى آنها تمرکز كنيم، احتمالا کم خطرتر و سودآورتر خواهند بود.

دويچه وله: می دانيم که پيش‌شرط يک جامعه‌ی صنعتی گسترش آگاهی و آموزش عقلايی است كه بدون آن يک جامعه‌ی صنعتی مدرن نمی‌تواند شکل بگيرد. منظورم گسترش راسيوناليسم در تمامی شئونات اجتماعی، فرهنگی واقتصادى است. حالا نگهداری يک چنين فن‌آوری هسته‌ای نمی‌تواند، با توجه به فقدان يك چنين فرهنگ، آگاهی و آموزشی با مخاطراتی توأم باشد؟

بهروز بيات: يکی از جنبه‌هايی که من شخصا طرفدار بکاربردن تکنولوژی هسته ای برای تهيه انرژی نيستم، اين است که براين عقيده‌ام که تکنولوژی هسته‌ای مثل همه‌ی تکنولوژی‌های ديگر،اگر خطايی در کاربردشان بروز كند، همیشه با مخاطراتی همراه‌اند. منتها يک فرق اساسی هست در تکنولوژی هسته‌ای در بخش تهيه‌ی انرژی، و اينكه چنانكه اتفاقی صورت بگيرد، چنانكه در تکنولوژی بنحوی خطايی ايجاد شود، اين خطا می‌تواند فاجعه‌آميز باشد. و نظر به فاجعه‌آميزبودن خطا در کاربردش بايد عقلای قوم قبل از اينکه واقعا درباره‌ی آن تصميمی بگيرند، چندين بار روى آن فکر کنند. کمااينکه شما می‌بينيد در چندين کشور اروپايى با اينکه قابليت، تجربه، علم و تکنولوژی تسلط به امر هسته‌ای را دارند، ولی از کاربردش صرفنظر کرده‌اند، زيرا که اگر روزگاری اتفاقی بيفتد، يک فاجعه خواهد بود.

حال واقعيت اين است که من راجع به اين موضوع تا حدود زيادی ترديد دارم، نظر به اينکه جوامع ما آن انضباطی را که در جوامع صنعتی غرب بوجود آمده است، ندارد. چنين انضباطی در كشورهايى همانند ايران تا بحال متاسفانه بوجود نيامده است. طبيعتا با پروسه‌ی صنعتی‌شدن کشور اين انضباط، نظم و ترتيب و دقت در آن بوجود خواهد آمد. ولی در لحظه‌ی کنونی به اندازه‌ی کافی نيست و اين می‌تواند، چنانچه مثلا از تکنولوژی هسته‌ای برای توليد انرژی بکار برده شود، در صورتی که خطايی در نيروگاه‌های هسته‌ای اتفاق بيفتد، می‌تواند واقعا مخاطرات جبران‌ناپذيری برای کشور بوجود بياورد. از اين لحاظ اين مسئله‌ی مهمی است که بايد به آن توجه داشت. مثلا کافی است كه شما کمی دقت کنيد به همين مسابقه ی فوتبال چند روز پيش در ايران. شما فکر کنيد برای يک مسابقه‌ای که يكصدهزار آدم دور هم جمع می‌شوند، هنوز آن نظم و ترتيب و انضباطی وجود ندارد که اين صدهزار آدم بتوانند دوباره پس از يک بازی پیروزمندانه با خوشحالی و بطور منظم از استاديوم خارج بشوند، بدون آنکه چند نفر کشته و ده‌ها نفر مجروح شوند. اينجا غرض اين است که متأسفانه آن انضباطی که بايد باشد هنوز در جامعه ی ما وجود ندارد. و اين يک جنبه‌ای است که بايد در بکاربردن تکنولوژی هسته‌ای مورد توجه قرار بگيرد. البته من بر اين عقيده نيستم که مثلا ایران بايد برای هميشه از تکنولوژی هسته‌ای دست بردارد، حتا برای توليد انرژی اش. چرا که دولت فعلی ايران نمی‌تواند برای نسل‌های آينده‌ی ايران هم تصميم بگيرد. من شخصا بر اين عقيده‌ام که در لحظه‌ی فعلی استفاده از تکنولوژی هسته‌ای صرفنظر از جنبه‌های سياسی‌اش که مزيد بر علت می‌شوند، بکاربردن تکنولوژی هسته‌ای برای ايران نه لازم است و نه مفيد. ولی اينکه در ۴۰ سال ديگر چه اتفاقی خواهد افتاد و نسل‌های آينده‌ی ايران آيا احتياج داشته باشند يا نداشته باشند، اين خود امر ديگری‌ست. و من بر اين عقيده‌ام که طبيعتا نمی‌تواند برای ابد از آن صرفنظر کرد و احتمالا هيچ دولتی نيز نمی‌تواند بنام نسل‌های آينده از چيزی صرفنظر کند. آنچه که اينجا مهم است، اين است كه بايد اميدوار به مهارت دولتمردان و ديپلمات‌های ايران بود که بتوانند در داخل اين کشمکش هسته‌ای فعلی با غرب يک فرمولی پيدا کنند که هم نگرانی‌های غرب را در لحظه‌ی کنونی از بين ببرد و هم اينکه راه آينده را که اگر روزگاری واقعا لازم شد از تکنولوژی هسته‌ای حتا برای مصرف انرژی استفاده کرد، اين راه برای نسل‌های آينده همچنان باز بماند. همانطوری که گفتم اين بستگی به هنر ديپلمات‌ها و دولتمردان و البته شرايط بين المللی دارد.

دويچه وله: اتفاقا مى‌خواستم به همين فاجعه‌ى بعد از بازی فوتبال در تهران اشاره بکنم كه شاهدى است بر فقدان يک فرهنگ منضبط و عقلايی در جامعه، بويژه نزد مسئولان. و اين نمی‌تواند زمينه‌ی مناسبی برای کاربرد تکنولوژی هسته‌ای و يا بطور کلی زمينه‌ساز زيرساخت‌های يک جامعه‌ی صنعتی بهين باشد. بهمين جهت کاربرد يک چنين تکنولوژی هسته‌ای براى توليد انرژى می‌تواند بسيار مخاطره آميز باشد.

بهروز بيات: چيزی که می توان بر آن اضافه کرد اين است که در واقع اگر دولت ايران برای توليد انرژی از طريق تکنولوژی هسته‌ای پافشاری کند با مخاطراتی روبرو می‌شويم كه از جمله يکی از نزديک‌ترين آنها اين است که ايران از كاربرد بقيه‌ی جنبه‌های تکنولوژی هسته‌ای نيز محروم می‌شود. چونکه همين الان مثلا برای تحقيقات در تکنولوژی هسته‌ای يکسری ابزار لازم است که اين ابزار توليدشان در انحصار شرکت‌های آمريکايی‌اند. يا اگر در انحصار آنها نباشند، آنها نقش مهمى بازی می‌کنند. يا مثلا برای آزمايشگاه عادی ايران که خدماتی بسيار صلح‌آميز و خلاصه عادی در بخش پزشکی يا در بخش خاکشناسی، آبشناسی یا در بخش‌های ديگر بکار می‌برد، برای چنين آزمايشگاهی همين الان بسيار مشکل است ابزار بخرد. فرض کنيد يک دتکتور detector بخرد برای آشکارسازی اشعه‌ی گاما. از اين لحاظ، چنانچه پافشاری به قسمت تهيه‌ی انرژی که می‌تواند مصرف دوگانه داشته باشد، صورت گيرد، باعث می‌شود که ايران از آن جنبه‌های ديگرش نيز محروم بماند. و موضوعی که نبايد از آن صرفنظر کرد، و همانطوری که در آماری که به شما عرض کردم می‌بينيد، در بسياری از کشورهای پيشرفته سهم اين قسمت تکنولوژی، يعنى قسمت غیرتوليد انرژی‌اش به مراتب بالاتر از قسمت توليد انرژی آن است. و اين را نبايد از نظر دور بداريم.

دويچه وله: از قرار معلوم در مورد خاص ایران استفاده از تکنولوژی هسته‌ای آنقدر پراهميت هست، حالا با هر هدفی، که دولت حاضر است دپيلماسی و سياست خارجی خودش را در سطح جهانی به مخاطره بيندازد. حالا يک سوال حقوقی. اگر فرض بگيريم که دولت ايران بر ادامه‌ی غنی‌سازی اورانيوم پافشاری بکند و آمريکا و جامعه‌ی بين‌الملل مجبور بشوند که پرونده‌ی اتمی ايران را به شورای امنيت سازمان ملل ارجاع بدهند، در آنصورت فکر می‌کنيد چه عواقبی می‌تواند متوجه‌ی ايران بشود، غير از اينکه يک رشته تحريم‌ها عليه ايران وضع گردد؟

بهروز بيات: اگر که ايالات متحده‌ی آمريکا موفق بشود در رابطه با تکنولوژی هسته‌ای و کاربرد دوگانه‌اش يک اجماع بين المللی برضد دولت جمهوری اسلامی ايران بوجود بياورد، در آنصورت کمترين آن يک تحريم است که می‌تواند تحريم در پاره‌ای از بخش‌های جامعه باشد و يا می‌تواند تحريمی کلی باشد، مانند آنچه در عراق صورت گرفت. چنانچه چنين تحريمی صورت بگيرد، فرض کنيد تحريم صدور نفت. آسانترين تحريمش که تا اکنون نيز کم و بيش هست در قسمت تکنولوژی هسته‌ای است. که همين الان نيز کم و بيش هست و بخاطر همين هم دولت ايران مجبور بوده به طريقی به اين تکنولوژی‌ها دست پيدا کند. يکی، مثلا همين قسمت هسته‌ای است که اين حداقلش است، ولی می‌تواند گسترش پيدا کند به نفت و به همه‌ی جنبه‌ها که عواقبش را نيز در عراق ديديم که شيرازه ی کشور را از هم گسيخت و بدين گونه تمام زندگی مدنی نابود می‌شود و واقعا اثرات بسيار وحشتناکی برای کشور دارد. البته می‌تواند از اين نيز بالاتر رود. مثلا فرض کنيد آمريکا موفق نشود در سازمان ملل اجماع برضد ایران بوجود بياورد. ممکن است حتا خطراتش بيشتر باشد و آمريکا شروع کند دوباره به تکروی مثل نمونه‌ی عراق که در آن صورت می‌تواند عواقب نظامی داشته باشد که معنی آن اين است که مسلما فرض کنيد تمام زيربنای اقتصادی کشور را نابود بکنند. از اين لحاظ، طبيعتا طبق قوانين جاری حقوق بين الملل ايران حق استفاده از تکنولوژی هسته‌ای را دارد، غير از کاربرد آن برای توليد جنگ افزار. منتها الان شرايط دنيا به طرزی که مى‌بينيد، اينگونه است که تا حدودی پاره‌ای از قسمت‌های حقوق بين‌الملل به گونه‌ای از اعتبار افتاده است يا بگوييم اقلا يکی از قدرت‌های بزرگ دنيا که ايالات متحده باشد، به آنها وقعی نمی‌گذارد. از اين لحاظ اين شرايط با مخاطرات بزرگی همراه است. مسئله‌ی ديگر که به آن اضافه می‌شود، اين است که در داخل خود ايالات متحده‌ی آمريکا، در داخل تشکيلات بوش نیز نظرات متفاوت در مورد رفتار و مقابله با ايران وجود دارد. سياست ايران به نظر من بايد سعى كرد طوری باشد که اين تصميم‌گيری به تقويت موقعيت «عقاب»‌ها يا به اصطلاح «باز»ها در تشکيلات بوش که طرفدار دخالت نظامی در آمريکا هستند، منجر نشود و اين نيز تا حدودی باز هم منوط به ديپلماسی ايران است که آيا کدام فراکسيون، کدام بخش از تشکيلات بوش تسلط پيدا کند و ديگران را مجبور به پذيرش عقايد خودش کند. از اين لحاظ، خطری که اکنون هست واقعا بزرگ است. من بر اين عقيده‌ام که بخاطر تکنولوژی هسته‌ای که برای ايران جنبه‌ی حياتی ندارد، بسيار خطرناک است که حيات کشور را به مخاطر بيندازد. ما اميدواريم که روند جريانات در روزها و هفته‌های آتى و ماه‌های آينده طوری باشد که چنين اتفاقی نيفتد. وگرنه فاجعه‌ای بزرگ برای ايران و برای همه‌ی منطقه و شايد نيز برای دنيا خواهد بود.

دويچه وله: آقای دکتر بيات،‌ خيلی متشکرم از وقتی که صميمانه در اختيار ما گذاشتيد.

بهروز بيات: خواهش مى‌كنم.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/20234

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفتگوى داود خدابخش با بهروز بيات: ايران و تيغ دولبه‌ى فن‌آورى هسته‌اى، صداي آلمان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016