نوشته ها و اظهار نظرهای افراد و رهبران سازمانهای سیاسی ایران را مورد مطالعه قرار بدهیم مشاهده میکنیم که اکثراً به:
الف - خطراتی که از جانب نیروهای خارجی( بطور مثال خطراحتمال حمله نظامی)
متوجه ایران میباشد؛
ب- خطراتی که از جانب کارگردانان رژیم جمهوری اسلامی متوجه مردم و
میهن ما میباشد، پرداخته اند.
اما دراینجا میخواهم به عامل سومی اشاره کنم که خطراتش کمرشکن تراز دو عامل مذکور برای مردم و میهن ما میباشد و آن :
ج - نقش تخریبگرانه بخش بزرگی از نیروهای درون اپوزیسیون کنونی ایران
است که استبدادی می اندیشند و فرصت طلبانه عمل میکنند وچنین بینش و
منشی نهایتاً ضربات مهلکی به منافع مردم و جنبش دمکراسی خواهی ایران
وارد خواهد ساخت .
تاریخ تحولات سیاسی ایران را در صد سال اخیر مورد بررسی قراربدهیم مشاهده خواهیم کرد که در تمام مواردی که نیروهای استعمارگر خارجی درایران مسلط گردیدندویا شرایطی فراهم شد که توانستند درامور داخلی ایران بی مهابا مداخله کنند، بخاطرهمکاری یک یا چند نیروی سیاسی فرصت طلب ایرانی( داخلی) بود ویا در اثر ندانم کاری و سیاست تفرقه افکنانه برخی محافل دردرون جنبش ملی ایران، زمینه برای ورود و نفوذ بیگانگان فراهم گردید.
وهر زمان که حکومت دیکتاتوری در ایران حاکم گردید، میتوانیم چهره زشت بازیگران متعددی از سیاست بازان فرصت طلب وضددمکراتیک راکه در زد وبندهای پشت پرده شرکت داشتند نیز مشاهده کنیم.
اکنون پس از بیست و شش سال که از حکومت ترور و ارتجاعی جمهوری اسلامی میگذرد، نارضایتی عمیق مردم و شرایط بین المللی زمینه را برای یک تحول دمکراتیک و جابجائی قدرت سیاسی درایران فراهم کرده است. اما ببینیم آیا چنین تحول دمکراتیک و جابجائی قدرت با رآی و مشارکت آزادانه مردم صورت خواهد گرفت؟
چه عواملی نقش بازدارنده و تخریبگرانه در راه جنبش دمکراسی خواهی ایران ایفا میکنند ، نقش نیروهای خارجی ، نقش بازیگران سیاسی درون حکومت و نقش اپوزیسیون کنونی ایران را چگونه ارزیابی میکنیم؟
تا آنجائی که کسب اطلاع کرده ایم حمله نظامی خارجی فعلا منتفی شده است. اما نیروهای خارجی برای تضمین منافع خود در ایران و در خاورمیانه با شیوه های دیگری وارد اقدام شده اند تادر روند تحولات سیاسی ایران مداخله کنند. یکی از این اقدامات ، مذاکرات پشت پرده ای است که با نمایندگان رژیم ( یا حداقل باجناح قدرتمندی از رژیم )جریان دارد. علائم و نتایج علنی چنین مذاکراتی را میتوانیم در گفتارها و مصاحبه های آقای علی اکبرهاشمی رفسنجانی مشاهده کنیم که بطور مشخص خواستار: حذف ولی فقیه ، آزادی احزاب وتغیر قانون اساسی میباشد. و از نظر(عدم ) غنی سازی اورانیوم و حمایت از گروههای تروریستی نیز مسلماً به توافق هائی دست یافته اند.
ببینیم چرا قدرتهای خارجی با وجود نفرت و انزجاری که نسبت به رژیم جمهوری اسلامی ایران ابراز داشته بودند، " ترجیح " که میدهند با کارگردانان همین رژیم "به تفاهم برسند" و روی نیروهای" اپوزیسیون" ایران که ادعاهای آزاذی خواهی و صلح دوستی میکنند ، حساب نمیکنند؟
اکثریت قریب با تفاق نیروهای اپوزیسیون کنونی ایران ( خصوصاً در خارج از کشور) دارای چند خصلت برجسته هستند:
۱- فاقد ساختار تشکیلاتی دمکراتیک ، فاقد برنامه و چشم انداز سیاسی هستند و
در میان مردم پایگاه و اعتباری ندارند. متشکل از افراد و محا فلی هستند که
باسرخوردگی ، تضاد و آشفتگی فکری بسر میبرند.
۲- بعلت خصلت ضد دمکراتیک وتخریبگرانه ای که دارند، بطورعمده ضد
همدیگر عمل میکنند و لذا از درایت لازم و قدرت سیاسی – اجتماعی
برای مقابله با رژیم برخوردار نیستند. بهمین دلیل بخش بزرگی از این نیروها
که ادعای آزادیخواهی میکنند،فرصت طلبانه بطورپنهان وآشکاربا جناح هائی
از رژیم درارتباط هستند و بخش دیگری منتظر حمله نظامی خارجی هستند
تا در قدرت سهیم شوند. برخی محافل نیز سیاست " صیر و انتظار " را پیشه
کرده اند تا " منظزه" باقی بمانند.
۳- بعلت تفرقه و پراکندگی و بعلت آشفتگی فکری- سیاسی– تشکیلاتی که در
دراپوزیسیون ایران حاکم است، افراد" لمپن" ابتکارعمل سیاسی و تبلیغاتی
دراین محافل را برعهده گرفته اند و درنتیجه روابط بین دگر اندیشان سیاسی
غیر متمدنانه و توطئه گرانه شده است . حرمت انسانی و منافع مردم و میهن
وقیحانه مورد تمسخر ومعامله قرار میگیرند.
بازار آشقته ای که در درون " اپوزیسیون ایران " در داخل و خارج از کشور حکمفرما است موجب گردیده است که رسانه های تبلیغاتی اپوزیسیون خارج از کشور نیز بوسیله فرش فروش ها و عناصر لمپن و غیر کارشناس اداره شوند.
خصلتهای سیاسی - تشکیلاتی گروههاو تخریبگری عناصر لمپن موجب بی اعتمادی و نا امیدی مردم از اپوزیسیون ایران شده است. ازاین شرایط وزارت اطلاعات و احزاب وابسته به رژیم به آسانی بهره برداری میکنند وقادرشده اند که همه امور نیروهای مربوطه را نظارت و کنترل کنند.
باین ترتیب، این رژیم ازچنین اپوزیسیون بی هویت، بی برنامه وناتوانی که تنها هنرش تخریب همدیگراست ، واهمه ای ندارد.
از خصلتها ، کیفیت ، توانمندی و درایت چنین اپوزیسیونی مسلماً تمام قدرتهای خارجی نیز مطلع هستند. یکی از محافل سوسیال دمکرات اروپا ابراز میداشت : هر گروهی که بما رجوع میکند ، بجای اینکه درباره طرح وبرنامه خود برای گذار از بحران کنونی، روند تحولات دمکراتیک و چشم انداز آینده کشورش صحبت کند، برضد سایر گروههای اپوزیسیون اظهار نظر میکند و از ما میخواهد که با گروهها رقیبش دشمنی کنیم. برای اینکه به نمونه فضاحت بار برخی محافل " اپوزیسیون"بیشترآشنا شوید، پیشنهاد میکنم که با دفترآقای سناتور" براون بک " و چند عضو دیگر سنا و کنگره آمریکا تماس بگیرید تا مطلع شوید که چگونه چند زن و مرد لمپن و شارلاتان سیاسی بنام "اپوزیسیون"ایران روزمره در دفترآنان بست می نشینند تا کمک مالی دریافت کنند.
ما فکر میکردیم که مشکلات اساسی فقط در بینش و منش نسل ما و گذشتگان ما وجود دارند و " نسل جوان کشور " کمبودهای گذشتگان را جبران خواهند کرد. متاسفانه مشاهده میکنیم که استمرار نظام آخوندی بخش بزرگی ازجامعه را به فساد ومناسبات ریاکارانه سوق داده است.
مطلع هستیم که برخی محافل دانشجوئی ایران که ادعای " استقلال " و مبارزه علیه رژیم میکنند با اتوبوسهای حکومت جمهوری اسلامی برای شرکت در سمینار ها و اردو های های مختلف سازماندهی میشوند.
مطلع هستیم که برخی ازفعالین سیاسی با هدایت وزارت اطلاعات در مصاحبه با تلویزونهای لس آنجلسی شرکت میکنند.
مطلع هستیم که یکی ازرابطین دانشجویان تحکیم وحدت که درلندن زندگی میکند ازیکطرف رابط حزب مشارکت و محافل دیگر نزدیگ به حکومت جمهوری اسلامی است واز طرف دیگر از محافل حزب مشروطه ایران کمک مالی دریافت میکند تا بمقاصد سیاسی خود شان دست یابند .
مطلع هستیم که سه نفر از افراد که در شورایعالی جبهه ملی خارج از کشور رخنه کرده اند با بقایای حزب رستاخیز و گروه دیگری که بوسیله بقایای ساواک تشکیل شده است همکاری میکنند. عمکردهای روزمره این عناصر مرا به باد نقش آقای شمس قنات آبادی می اندازد که با مصدق ، آیت الله کاشانی و با دربار شاه ارتباط داشت اما به هیچ اصول اخلاقی و سیاسی پایبند نبود.
مطلع هستیم که چند نفر از کارگردانان بقایای حزب رستاخیز باتفاق " شمس قنات آبادی "تلاش میکنند که با ارسال بلیط هواپیما و پخش پول نقش " قیم مآبانه ای " برای طرح همه پرسی برعهده بگیرند.
همه پرسی ( رفراندم ) یعنی مراجعه مستقیم و بطرز دمکراتیک به آرا مردم . همه پرسی یعنی اینکه هیچ نیروئی ( موافق یا مخالف ) حذف نمیشود . برای انجام همه پرسی هیچ گروه ومرجعی حق ندارد" قیم" مردم شود یا با جعلیات ، تبلیغات دروغ ، یا با پخش پول و زدوبندهای مشکوک پشت پرده مردم را بفریبد.
هدف های انجام همه پرسی باید باز و شفاف مطرح باشند. پیش شرط ها و شرایط تحقق انجام همه پرسی باید بطرز دمکراتیکی فراهم شوند.
همه پرسی دمکراتیک در کشوری دیکتاتوری حاکم است وبخشی از نیروهای اپوزیسیون آن نیز فاسد، دیکتاتور مآب وفرصت طلب هستند، امکان پذیر نخواهد بود.
مردم ایران نه همه پرسی فرمایشی " شش بهمن " شاه را میخواهند و نه همه پرسی با شیوه تکفیر منشانه و ریاکارانه خمینی را می طلبند.
مردم ایران میخواهند درهمه پرسی ساختار شکن شرکت کنند تا بتوانند شرایطی فراهم کنند که آزادانه قدرت سیاسی مطلوب خودرا تشکیل دهند.
عده ای از درون " اپوزیسیون " میخواهند بنام " طرح فراخوان رفراندم " در مسیری حرکت کنند که آقای هاشمی رفسنجانی طراح پشت پرده آنست ؛ یعنی حذف برخی نهادها ، اصلاح بخشی از قانون اساسی بمنظور حفظ ساختار رژیم دینسالاری با رنگ آمیزی دیگر.
مجریان این برنامه هاازاتخاذ سیاست باز وشفاف، ازقدرت سازمان یافته ، در پایه و سراسری مردم و ازشکل گیری کمیته های و شوراهای رفراندم بطرز دمکراتیک وحشت دارند. بهمین لحاظ به زد وبند های پشت پرده متوسل شده اند. بهمین دلیل با نام مستعار در " پال تاک ها" شرکت میکنند. بهمین دلیل بدون آگاهی افراد و کمیته ها، از اسامی آنان و از نشانی " ایمیل " آنان بهره برداری میکنند تا برای خود جایگاهی دست وپا کنندو افراد لمپن منش را به جلو می اندازند تا انسانهای دمکرات را مرعوب سازند.
خلاصه کلام: بخش بزرگی از همین اپوزیسیون که در خدمت دیکتاتوری گذشته قرار داشتند و یا در شکل گیری دیکتاتوری آخوندی نقش موثری ایفا کردند، هنوز میخواهند در بازتولید دیکتاتوری دیگری مشارکت داشته باشند.
این محافل استبداد طلب و لمپن منش در مسیری حرکت میکنند که نتیجه اش تضعیف جنبش دمکراسی خواهی ایران ، زمینه سازی برای سازش قدرتهای خارجی با کارگردانان رژیم جمهوری اسلامی و نهایتاً فراهم کردن شرایط دیگری برای بقای این رژیم میباشد . در این ماجراجوئی ها بار دیگر مردم و دمکراتهای صادق و سوته دل قربانی خواهند شد.
به این عناصر و محافل فاسد نباید اجازه داد که بنام مردم ، بنام جنبش دمکراسی خواهی ایران عمل کنند.
برای مقابله با این سیاست بازی های منحط و برای نجات جنبش دمکراسی خواهی ایران نباید نیرو و امکانات خود را صرف بگو مگو ها در این محافل کنیم. ضروریست که قریب صد نفر از پیشتازان جنبش دمکراسی خواهی که از تجارب و دانش سیاسی ، قدرت سازماندهی و از فرهنگ سلوک برخوردار هستند و همچنین به مردم و میهن خود عشق می ورزند ، با سازماندهی کنفرانس مشترکی ، بطور فراگروهی متشکل شوند و کوششهای خود را با تشکیل گروههای کار بمرور گسترش دهند. ضروریست که حرکت هدفمندی درمسیر جنبش دمکراسی خواهی آغاز شود تا در این ویرانه ای که بنام " اپوزیسیون" نام دارد دمکراتهای واقعی و مردم قر بانی نشوند. همچنین ضروریست که اقدام مشابهی در داخل کشور صورت بگیرد و تعداد بیشتری از فرهیختگان و پیشتازان جنبش دمکراسی خواهی درایران نیزتشویق شوند که صفوف خود را ازجریانهای فاسد، ضد دمکراتیک و توطئه گر جدا سازند.
عقیده دارم چنین جریان و حرکت سازمان یافته ای قادر خواهد شد که اعتماد وپشتیبانی مردم ستمدیده ایران را بخود جلب کند. چنین حرکت سیاسی نوینی وظیفه خواهد داشت با تکیه به اراده مردم، تدابیر سیاسی و عملی خردمندانه ای برای ریشه کن کردن بساط نظام آخوندی وبرای مقابله با انحرافات ذاتی ودرونی " اپوزیسیون موجود" اتخاذ کند.
با شکل گیری و گسترش سیاسی- تشکیلاتی چنین حرکتی ، مردم ایران قادر خواهند شد که به دور تسلسل دیکتاتور پروری خاتمه بدهند و زمینه را برای نهادینه کردن دمکراسی و نوسازی ایران فراهم سازند.
ما فرصت تاریخی معین و کوتاهی در اختیار داریم و ضروریست که در این مسیر اقدامات تدارکاتی معینی را به اجرا در آوریم . بنابراین از همه فرهیختگان آزاد اندیش و مبارزین پیشتاز دمکراسی خواهی دعوت میشود که در این مسیر مشترکاً گام برداریم.
با همکاری تعدادی از دوستان صاحبنظر، فراخوان " پیمان برای اتحاد عمل مشترک بمنظور گذار از بحران و نجات ایران" آماده شده است که برای علاقمندان ارسال خواهد شدتا نظریات تکمیلی خود را ارائه بدهند و به چنین حرکتی به پیوندند.