جمعه 19 فروردین 1384

فقط رفراندوم "نه یک حرف بیش و نه یک حرف کم"، حسين ميرمبيني

العلم نقطة، کثرواها الجاهلون

علم یک نقطه است ،
نادانان آن را زیاد می کنند
علی بن ابی طلب

info.peikekhabari.com

هر زمان که مردم یک کشور باهم توافق می کنند که نوع حاکمیت شان و سرنوشت سیاسی شان را بر حسب رای و اراده اکثریت جامعه در یک رفراندوم فراگیر تعیین کنند، برای عموم مردم آن کشور _چه آنها که رای موافق می دهند و یا مخالف و یا حتا آنهایی که رای نمی دهند_ یک تعهد و میثاقی بوجود می آید که بر حسب آن همگان ملزم می شوند که نتیجه برآمده را بپذیرند و به آن احترام بگذارند. بنابراین رفراندوم موضوع یک نظر پرسی آماری و یا یک اقتراح عمومی نیست، بلکه رفراندوم یک میثاق همگانی است. یعنی این که نتیجه رفراندوم (هرچه باشد) برای عموم مردم (اعم از آنها که در آن شرکت می کنند و یا نمی کنند) تعهدآور است. بدین سخن که اگر کسی آن را نقض کند و یا بعدازاینکه نتیجه رای عمومی در آن روشن شد، بخواهد بر خلاف آن عمل کند، می باید مورد تعقیب و تنبیه واقع شود. به همین خاطر بر همه ما است که نسبت به موضوع رفراندوم بیشتر از هر چیز تاکید کنیم و بخواهیم که از همین حالا برای آن روزی که به هرحال دیر یا زود می باید در آن به این آرزوی همگانی مان جامه واقعیت بپوشانیم زمینه سازی های لازم را فراهم آوریم. یکی از خوبی های کناری رفراندوم این است که حداقل برای مدت زمان طولانی (تا آن زمان که مفاد میثاق نقض نشده) می تواند جامعه را به حالت عادی بر گرداند و دولت و ملت را از درگیر شدن به مسائل تشنج زا دور نگه دارد. به همین خاطر رفراندوم سالم ترین و بی خطرترین وسیله ای است که می توان با آن حکومتها را از راه های صلح آمیز و دموکراتیک سرنگون و یا دگرگون ساخت. روزی که اکثریت ایرانیان (براثر عدم آگاهی و پایین بودن سطح فرهنگ سیاسی و نداشتن تجربیات فعالیتهای اجتماعی) در 12 فروردین ماه 1358 در رفراندوم "جمهوری اسلامی به پای صندوقهای رای گیری رفتند و به حاکمیتی رای دادند که نه از مراتب و شمایلش خبر داشتند و نه به ماهیتش آگاه بودند، مرتکب خطای بزرگی شدند که بهای آن را هم در عرض این 26 سال گذشته به سختی پرداخته اند. اما اینک که دولتمردان و متولیان این انقلاب خود در نقض و شکستن آن عهد پیشقدم شده اند و "جمهوری اسلامی" را که قرار بود "نه یک حرف بیش و نه یک حرف کم" داشته باشد را به حکومت دیکتاتوری "ولایی" ملاهایی تبدیل نموده اند که "هر" را از "بر" تشخیص نمی دهند، بر همه مردمان این سرزمین (از همه گروه ها و دستجات سیاسی و غیر سیاسی و باورهای گوناگون) بایسته و شایسته است که عهدشان را با این رژیم و حکومت شکسته شده تلقی کنند و خواستار آن باشند تا با توافق همه نیروهای درگیر در جامعه عهد دیگری را استوار سازند. عهدی که حتی المقدور از غفلتها و کسری های عهد پیشین مبرا باشد و در برگیرنده همه خواسته ها و آزادی های مشروع و قانونی جمهور مردم و تامین کننده حقوق سیاسی/ اجتماعی تک تک انسانهای ایرانی از هرجنس و نژاد و قوم و باور باشد.
ما در رفراندوم بعدی دیگر نباید مرتکب آن خطا و ندانمکاریی بشویم که در 12 فروردین سال 1358 مرتکب شدیم. چنانکه آن روز با دست خود و رای خود، خودمان را به چنین عاقبت و عقوبتی گرفتار ساختیم که خلاصی از آن برای عموم مردم ما (بدون خونریزی و بدون شکنجه شدن و به زندان رفتن) ساده نیست. راستش را بخواهید تا زمانی که ایرانیان بطور جدی به موضوع "آخوندیسم" و مذهب "خمینیستی" که اینروزها بر سرنوشت ما حاکم و غالب شده نپردازند و حداقل تا زمانی که عموم مردم نخواهند باورهای دینی و سیاسی شان را از حکومت جدا کنند، این وضع همچنان ادامه دارد. این سخن به این معنی نیست که ما باید با شیعه و اسلام مخالفت کنیم بلکه بدان معنی است که بخواهیم مذهب آخوندیسم را از اسلام و تشیع و ایران جدا کنیم و یا حداقل نقش باور و ایدئولوژی و سلیقه های سیاسی را از حیطه عملکرد حکومت و دولت دور نگه داریم. این مسئله می تواند و باید که مشمول حال تمامی گروه های سیاسی ما نیز بشود. چراکه آنها هم مانند ملاها از یک فکر و ایده و باور بخصوصی برخاسته اند و اغلبشان به همان مرضی (قدرت طلبی) آلوده اند که آخوندها بدان مبتلایند .
در عین حال باید توجه داشته باشیم که حکومت "جمهوری اسلامی" بخاطر نوع ماهیت ساختاریش "ولایت فقیه" و دروغ بودنش (اینکه ادعا می کند جمهوری است و اسلامی اما هیچکدام را نیست)، "نه پیوندی با مردم دارد و نه خدا". از اینروست که به نظر من متولیان این "جمهوری" بخاطر تقلب و حقه بازی و تحریفی که در اساس مفهوم "جمهوریت" و "اسلام" کرده اند، خود عهدشان را (یعنی وفاداری به جمهوریتی که قرار بود بعد از 12 فروردین 1358 در برپایی اش می کوشیدند) هم با خدا و هم با مردم شکسته اند و از این نظر مستوجب شدیدترین مجازاتها هستند. بنابراین بر ما است که در هیچ بازی اینان شرکت نکنیم و آنها را در بازی های سیاسی بعدی شان تنها و بی یاور بگذاریم. ایرانیان از این ببعد دیگر نباید در هیچ رای گیری شرکت کنند مگر رایی که در آن به حاکمیت ملاها خاتمه بدهد. به نطر من موضوع خود رفراندوم برای ما ایرانیان بقدر کافی جذاب و جالب هست که مردم برای ان به خیابانها بریزند و بخواهند که در یک میثاق ملی، تکلیف سرنوشت سیاسی شان را حداقل برای یک نسل روشن سازند. به همین خاطر ما باید دعوا بر سر چیزهایی را که به آخوندها اجازه می دهد که کمآکان با توسل به همان روش های پیشین وضع را به نفع خود بچرخانند و بر ما حکومت کنند، را به کنار بگذاریم و یک دل و یک صدا همه (از هر طیف و گروهی) از خواسته و نظری دفاع کنیم که دربرگیرنده حقوق طبیعی همه ایرانیان (از هر جنس و نژاد و باور) باشد. رای گیری در انتخابات ریاست جمهوری که حتا آقای مهندس عباس امیر انتظام کاندیدای آن باشد می تواند برای بسیاری از گروه های سیاسی ما جالب و جذاب نباشد. گو اینکه رای دادن در این نظام خود دلیل آن است که ما مردم هنوز به میثاق روز 12 فروردین سال 1358 پایبندیم و به آن باور داریم. میثاقی که خود این آقایان قبلا آن را شکسته اند و تعهداتش را پشت گوش انداخته اند. ما تازمانی که در مبارزه مان جهت سرنگونی و یا دگرگونی این رژیم فاسد نمی توانیم به یک نقطه مشترک عمومی برسیم، باید بدانیم که تمامی تلاشهای مان به جهت جایگزین کردن این حکومت به یک حکومت ملی و حکومتی که دلخواه اکثریت جامعه باشد بی نتیجه می ماند. این نقطه مشترک فقط در موضوع رفراندوم می تواند عملی باشد. این چیزی است که همه مردم می باید برای پدیدار شدنش به خیابانها بریزند و همه از جان و دل بخواهند که برای بیرون رفتن از این بحران سیاسی آن را برپا دارند.
ایرانیان همه می دانند که بعد از آخوندها بزرگترین نیروهای تشکل یافته درون کشور همانا همین روشنفکران مذهبی و ملی مذهبی ها و طرفداران فکر شریعتی اند که آنها هم هیچگاه بطور قاطع نگفته اند که دین و حکومت از هم جداست. بنابراین وقتی ایرانیان در رای گیری انتخابات ریاست جمهوریی شرکت کنند _که بسیار محتمل است از صندوق های شان کسانی از این دسته های فکری سر کار بیایند_، مشخص است که از این ترفند نیز ما به آن خواسته همگانی و آن نقطه مشترک نمی رسیم.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ایرانیان یا مسلمانند یا غیر مسلمان ، اگر برخی از ما مردم به هر روی مسلمان نیستند آنگاه به هیچ رو نباید که در رای گیری های جمهوری اسلامی شرکت کنند. اما اگر مسلمان اند و دوست دارند که از مبانی اسلام و مذهب شیعه پیروی کنند آنگاه باید بدانند که مخالفت ایشان با نوع دینداری آخوندها و نوع حکومت دلبخواهی آنان نه تنها از نظر اسلام و شیعه امامیه جرم و تقصیر به شمار نمی اید که درواقع وظیفه دینی آنها به ایشان ایجاب می کند که با این دولت و حکومت مبارزه کنند. نه آنکه آن را تایید کنند. حکومتی که با رفتار و عملکردهایش تا به حال نشان داده که ظالم و ستمگر است و مصداق حکومت های مشرکانه فرعون و معاویه و یزید است ، این امر را بر همه مسلمانان واجب می کند که اگر سلاحی برنمی دارند تادر یک مقابله رو در رو (نه به روش تروریستها) با این شرک و دروغ مبارزه کنند پس حداقل می باید آن را با رای و نظر خود حمایت نکنند. این سخن معنای همان گفته مشهور سرور آزادگان، امام حسین است که فرمود: "اگر دین ندارید ، پس آزاده باشید". یعنی اینکه اگر نمی خواهید با این دستگاه "ریا و فریب" بجنگید و جرات مبارزه ندارید پس حداقل کنار بروید و به این دولت و حکومت هم رای ندهید و به بقایش کمک نکنید! اما اگر فکر می کنید که دین دارید و به گوشه خاطر مبارکتان بر می خورد که دین نداشته باشید، آنگاه راهی برای شما باقی نمی ماند جزاینکه به حکم قرآن با این حکومت و با این شرک مبارزه کنید. زیرا اگر دین را انتخاب کردید ، آنگاه حکم "لااکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت ..." بر شما جاری خواهد بود. (آیه 256 بقره- لطفا "اکراه" را هم اجبار معنی نفرمایید که در آنصورت مشمول تحریف کنندگان قرآنی خواهید شد. اشاره ام به ملی مذهبی ها و روشنفکران مذهبی است که در ترجمه و برداشت از معنای این آیه همیشه تحریف کرده اند). وانگهی به اعتقاد شیعه امامیه (نه شیعه آخوندی) همه احکام عبادی و اجتماعی ما زمانی مطابق خواسته الهی و قرآن است که امامی معصوم و عادل و آگاه به علم زمان _چیزی که به آن امام زمان می گویند_ حاضر و ناظر و حاکم به اجرای این احکام باشد. بنابراین ازآنجایی که به اعتراف خود آقایان امام (در جامعه)غایب است و حضرتشان هیچ حضوری و نظارتی بر احکام جاریه و اوضاع زمانه ندارد ، حکومت غیر معصوم ایشان نیز مبنای شرعی و دینی ندارد و آنها همه دروغزن و مفتری اند. یعنی اینکه اگر ما به راستی به مبانی فکری امامان مان باور داشته باشیم آنگاه می باید به همه باورمندان "جمهوری اسلامی" به دیده عمله ظلم و فساد بنگریم و آنها را مشرک تلقی کنیم و با یک رای "نه" به حیات پرآزارشان خاتمه دهیم .
والسلام

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/20288

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فقط رفراندوم "نه یک حرف بیش و نه یک حرف کم"، حسين ميرمبيني' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016