1.در مطب بیشتر کسانی که با تردید در مصاحبه دکتر اعظم سخن نگریسته اند (به استثنای آقای راشدان) نوعی مغالطه دیده می شود. به گمان من در اینجا سه پرسش متفاوت اما مرتبط مطرح است که هر یک پاسخ جداگانه
می خواهد: (الف) آیا دکتر اعظم راست می گوید و اگر نه چرا؟ (ب) آیا چنین اتفاق هایی برای زهرا کاظمی افتاده است؟ (ج) آیا چنین اتفاق هایی در آن دستگاه امنیتی- قضایی محتمل، ممکن، یا سابقه دار است؟
2. کسانی که به پرسش سوم پاسخ منفی بدهند با این پرسش ها مواجه می شوند که :در کدام دادگاه بطلان ادعاهای متعدد زندانیان سیاسی در طی این سال ها مبنی بر وجود این رویه ها به اثبات رسیده است؟ کدام شیوه ی
بازدارنده ی نظارتی، مکانیزم قانونی، پای بندی اخلاقی، دینی یا انسانی می تواند مانع چنین اتفاق هایی شودیا در گذشته سبب شده حدی نگه داشته شود؟
3. اصلاح طلب حکومتی بنا به تعریف کسی است که اصلاحات را درچارچوب حکومت موجود می جوید. آیا
می توان از اصلاح طلب حکومتی توقع دست یازیدن به اقدامی (چون پیگیری قتل و شکنجه) داشت که ممکن است در بنیان حکومت خلل ایجاد کند و گذشته را به تمامی به چالش بطلبد؟ آیا صحبت های آقای آرمین که اصرار داشت آن چه در سی دی مربوط به همسر سعید امامی آمده رویه ی نظام نیست به گذشته ی ایشان و دوستانشان در سپاه و دادستانی باز نمی گردد؟
4. کسانی که می گویند دکتر اعظم پیازداغش را زیاد کرده با این پرسش مواجه می شوند که حد مجاز پیازداغ کجاست و تجربه ی شخصی یا موضع گیری سیاسی چه کسی این حد را تعریف می کند؟ آیا همان سی دی خلاف گفته های آقای راشدان را ثابت نمی کند؟ آیا این نکته که بازجویان برگزیده ی رییس جمهور اعضای هیئت علمی دانشکده ی وزارت اطلاعات (و طبعا تحصیلکرده، باهوش و روشنفکر) بودند سبب شد حدی نگه دارند؟ آیا علی الاصول تحصیلکرده بودن ربطی به این حرف ها دارد؟ آیا مثلا درجه ی دکتری برای افرادی چون دکتر قالیباف، دکترالله کرم، دکتر محسن رضایی نوعی مصونیت اخلاقی می آورد؟
5. به گمان من پاسخ به پرسش ها ی (الف) و (ب) دشوار است و جز با کالبدشکافی جواب یقینی نمی یابد. پاسخ به پرسش (ج) هم به صلاح کسانی نیست که منفعت آن دستگاه امنیتی- قضایی را با منافع ملی یکی می گیرند.