گروه اجتماعي: تعطيلي فتح، آفتاب امروز، عصر آزادگان، آريا، بامداد نو، ارزش، پيام هاجر، آبان، آزاد، پيام آزادي، گزارش روز، آوا، اخبار اقتصادي، مشاركت، صبح امروز، جبهه و همميهن، بزرگترين شوك ارديبهشت 79 بود. تعداد زيادي از اهالي مطبوعات بيكار شدند، خيليهايشان عرصه را ترك كردند، خيليهايشان هم ماندند و با پسلرزهها مبارزه كردند و دوباره تعطيلي روزنامههايشان را ديدند و با اختلاف دو، سه ماه از اين روزنامه به آن روزنامه رفتند. بنيان، ايران جوان، دوران امروز و دوازده نشريه اول فهرست همگي در روز 14 ارديبهشت 79 تعطيل شدند.
در اين مدت همه اعتراض روزنامهنگاران به تجمع در انجمن دفاع از آزادي مطبوعات خلاصه شد. امسال هم در ششمين سالگرد توقيف مطبوعات دوباره انجمن دفاع از آزادي مطبوعات در اطلاعيهاي از برگزاري تجمعي در محل انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران خبر داد. اين تجمع كه «آزادي بيان، آزادي مطبوعات، پيشزمينه آزادي انتخابات» نام دارد قرار بود در روز شنبه 27 فروردين 84 برگزار شود. 27 فروردين79، روزي بود كه همميهن آخرين بازمانده اين لشكر هم توقيف شد.
سعيد ليلاز- روزنامهنگاري كه آن روزها سردبير روزنامه آزاد بود به ايرنا گفت: تيغ توقيف بر رونق و كيفيت نمايشگاه مطبوعات و روحيه مردم و نظام سياسي- اجتماعي كشور تأثير منفي گذاشته است. او كه نيمنگاهي هم به سال 78 دارد، از برخوردهاي تندي كه با مطبوعات صورت گرفت و منجر به توقيف بسياري از آنها شد انتقاد كرد و گفت: در حال حاضر درآمد سرانه هر شهروند نسبت به سال 78 حداقل دو برابر شده اما متأسفانه به جاي اين كه شمارگان مطبوعات كشور دو برابر شود، به كمتر از نصف كاهش يافته است.
عيسي سحرخيز هم جواب سؤال اقبال را اين گونه ميدهد: «فقدان نهادهاي صنفي و حقوق بشر در عمل آزادي جامعه را ميگيرد.»
مديرمسؤول روزنامه توقيف شده اخبار اقتصادي سخنگوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات، گفت: «بعد از توقيفهاي متعدد مطبوعات و بازداشت گسترده روزنامهنگارها فضايي نمانده كه در آن بشود فعاليت خوب مطبوعاتي كرد. فضاي سانسور و خودسانسوري بر روزنامهها حاكم شده و اين به وجهه روزنامهنگاري ضربه ميزند. اگر روزنامهها مثل فضاي روزنامهنگاري سالهاي 77 و 78 فعاليت كنند، باز هم با آنها برخورد ميشود، يا اگر از همان تيمها در روزنامهها استفاده شود با توقيف مواجه ميشوند مثل بلايي كه بر سر جمهوريت آمد.»
حواشي بسته شدن مطبوعات، فضاي شلوغ و پرازدحام مردمي بود كه در عرض كمتر از يك ماه، 18 نشريهشان را از دست داده بودند. بحثهاي مربوط به افراد، انتخابات و حتي مسائل اجتماعي روز، آنقدر داغ بود كه فضاي اجتماعي و گپهاي خودماني را تحت تأثير قرار ميداد. همان زمان تا الان 110 نشريه توقيف شدهاند كه با توقيف آخريهايشان، حتي هيچ بحثي در جامعه درنگرفت.
برگههاي مطبوعات ورق خوردند تا امروز كه صالحنيكبخت- وكيل دادگستري و با بسياري از مديران مسؤول آن نشريات به دادگاه رفته است، از فروكش كردن برخوردهاي چكشي و توقيف مطبوعات و بيكار شدن اهالي مطبوعات در سال 83 ابراز خوشحالي كرده و ميگويد: عليرغم اين رويكرد مثبت كه اواخر سال گذشته انجام گرفت، همچنان نقاط ابهامي وجود دارد از جمله اين كه تعدادي از روزنامهنگاران و وكلاي دادگستري و فعالان سياسي مثل زرافشان، عبدي و ملي-مذهبيها و گنجي همچنان در زندان به سر ميبرند. در حالي كه اين افراد جرم عملي مرتكب نشدهاند و كسي نميتواند آنها را متهمان عادي معرفي كند. اين افراد عموماً متهمان پروندههاي سياسي هستند.»
اكثر افرادي كه نيكبخت از آنها اسم ميبرد نامهاي پرطرفدار دوره بهار مطبوعات هستند. اصطلاحاتي از اين دست، بين خود مطبوعاتيها باب شد كه در دورهاي از سلب آزاديهايشان حرف ميزدند. كسري نوري، عضو شوراي سردبيري مشاركت از ركود و رخوتي كه جامعه با فقدان مطبوعات آزاد به آن دچار ميشود، ميگويد: «فعاليت مطبوعات جامعه را با نشاط روبهرو ميكرد. دوران طلايي مطبوعات، خالي از اشكال نبود، در اثر شيوه آزمون و خطا روزنامه نگاري ما شكوفا شد.» اين روزنامهنگاري كه بارها بيكار شده يك جمله را فراموش نميكند: «كمطاقتي تصميمگيرندگان جامعه باعث شد تا از اين فرصت فاصله بگيريم.»
در ارديبهشت 79 كه پايان دوران طلايي مطبوعات محسوب ميشود، حدود هزار نفر بيكار شدند. گروهي از اين هزار نفر آنهايي بودند كه به سختي ماندند و گروهي ديگر رفتند و پرونده نيمهباز بهارانهاي كه باز شده بود بسته شد.