آنها از ما نیستند. آنها ازسرسخت ترین، سنگدل ترین و نیرنگ بازترین دشمنان ما هستند اما همه تلاش خود را به کار می برند که بگویند که از ما هستند!
گفته شده، بازهم باید گفت حتا اگر هر روزه شود که: در این یکسال و اندی اخیر شاهد هستیم که، واژه "ملت ایران" هر روز از زبان رهبر، هاشمی رفسنجانی و دیگر سران مافیاها شنیده می شود. آقایان از زبان ملتی که در سایه بی کفایتی نادانی و رذالت آنها در بی چیزی وبی امنیتی و فساد و تباهی اخلاقی گرفتار آمده و دست وپا می زند، غنی سازی اورانیوم را، که بی هیچ تردید برای دست یابی به بمب اتم و امنیت قدرت خود و ادامه جنایت هاو قلدری هایشان به آن نیاز دارند، حق بی چون و چرای "ملت ایران" می دانند و آنچنان که شیاد منفور ملت ایران رفسنجانی در نمایش نماز آدینه دیروز بیان کرد، ملت از این حق مسلم خود نخواهد گذشت! اما ملت ایران سال هاست که فریادش از دست این دزدها و آدمکش های آدمخوار و رذالت بی پایان آنها به آسمان بلند است. مردم جهان نیز دیگر با خبرند. همه می دانند که هرگاه شیادان حاکم نامی از "ملت ایران" می برندو خواسته ای را از زبان آنهابیان می کنند، درست ضد خواسته ملت ایران است. چه ایرانی شیر پاک خورده، آزادی خواه و درست اندیش وبا فهم و درایتی می تواند با دست یابی مشتی شیاد آدمخوار، آدمکش و"دختران زیتون" پرور، به بمب اتم، موافق باشد؟ خواسته انسان ایرانی با ملای حاکم دیوانه قدرت زمین تا به آسمان تفاوت دارد! خواسته ملت ایران داشتن آزادی است. خواسته ملت ایران نداشتن زندانی سیاسی و شکنجه در زندانها است. خواسته ملت ایران داشتن حکومتی مردمی با قانونی پیشرفته بر مبنای جدایی دین از قدرت است. خواسته ملت ایران انتخابی بودن و حقیقی بودن اداره کنندگان کشور است. خواسته ملت ایران کوتاه کردن همیشگی دست شیادانی بنام" آخوند" و "ملا" از زندگی مردم ایران و پایانی بر تقدس دروغین آنها است. خواسته ملت ایران تلاش در راه از ریشه بر کندن خرافه های دینی، فساد و تباهی و اعتیاد و نداری بی چیزی و گرسنگی وبی سوادی است. خواسته مردم ایران صلح و آرامش و دوستی و برابری و دادگری است. خواسته ملت ایران دوستی و همکاری با ملت های دیگر جهان و پیوند با خانواده جهانی است. خواسته ملت ایران سربلندی و افتخار با تکیه بر دانش و پیشرفت و ترویج صلح و دوستی است.
ساختن و بر پا داشتن گروهای آدمکش "انتحاری" و تهدید جهانیان به استفاده از آنها چه هم خوانی با خواسته های ملت ایران دارد؟ ترویج آدمکشی، بمب گذاری، گرونگانگیری، باج گیری و باج دهی، دادو ستد آلوده و کثیف با قاچاقچیان و باندهای مافیایی جهانی و.. چه نزدیکی با خواست و اندیشه ایرانی آزاده و ملت ایران دارد؟ این شیادان کیستندو چه کسی را می خواهند بفریبند جزخودو مشتی دیوانه چون خود را؟ آنچه جامعه امروز ایران، به شهادت داده های هر روزه، به عنوان خواسته اصلی خود بیان و فریاد می کند بر گزاری یک همه پرسی و انتخاباتی آزاد برای رهایی از این حکومت ستمگر است. ملت ایران نه خشونت طلب است و نه خواست خود از حکومتگران را در خواست می کندبلکه بی تردید روزی به هر شکل ممکن، که مهمترین و کارسازترینش برای خلع سلاح کردن آتش افروزان قدرت پرست، شیوه های مسالمت جویانه است، به خواست خود رسیده و آن را به حکومتگران نامشروع و قلدر تحمیل خواهد کرد. این است آن خواسته اساسی ملت ایران نه غنی سازی اورانیم! این است آن خواسته اساسی ملت ایران نه آدمکشی و آدمکش پروری! شاخه زیتون همیشه نشانی شناخته شده برای دوستی و صلح بوده است.؛ دیوانگانی اینک گروهی دختران بی هویت شده را زیر نام "دختران زیتون" به شکلی نمایشی و برای ایجاد فشار دردادوستدو زد وبندهابا دولتمردان دیگر کشور ها، گرد آورده اند تا با انتحاری خواندن خود پیام آور مرگ باشند! به "شاخه زیتون" یکی از سنبل های صلح جهانی نیز رحم نکردند اما با چنین دیوانگی ها مگر جز بدنامی و نفرت بیشتر مردم ایران و جهان بهره دیگری خواهند برد؟
تاریخ یکبار دیگر مردم ایران را در بوته آزمایشی بسیار مهم و تعین کننده قرار داده است. اگر تیزبینی و هشیاری به خرج نداده و برای رهایی و آزادی خود ومیهن خود از زمان و امکان های درونی و بیرونی که در اختیار ما قرار گرفته است، به بهترین شکل بهره نبریم، پس از آن شایسته هر سرزنشی خواهیم بود. زمان تنگ است. نباید نه چشم داشت دخالت بیگانگان و نه وجود رهبری را داشت که از آسمان نازل شود! هر ایرانی خود می تواند رهبر خود باشد. از ابتکارها، توانایی ها و خلاقیت های خود باید اسفاده کرد. مبارزه را باید همگانی کرد. در هر جا که هستیم باید به نافرمانی دست زد همانگونه که مردم درون ایران تا امروز در هر مجالی و به هر بهانه ای این شیوه را بکار برده اند و هرچه را که رهبر نا منتخب و دیگر سردمداران حکومتی گفته و خواسته اند، خلافش را انجام داده اند. باید این شیوه را با گسترش هر چه بیشترآن در همین اندک زمان در اداره ها، کارخانه ها، شرکت ها، دانشگاه ها، مدارس و حتا دربازار و در میان بازاریان نا وابسته به حکومت، دامن زد. به میان کشیدن گسترده وهمه گیر کردن بیش از بیش شعار"همه پرسی" و "انتخابات آزاد" با دیدبانی سازمان های جهانی، بزرگترین، کم هزینه ترین و مناسب ترین شیوه نافرمانی مدنی در برابر انتخابات فرمایشی ـ نمایشی و زورکی است. در هر کجا که توان و امکانش هست این شعار ها را باید نوشت و گفت. این براترین اسلحه مردم ایران در وضعیت کنونی است. این اسلحه ای است که آزاد اندیشان، آزادیخواهان و به جان آمدگان از ستم های رژیم آدمخوار ملایان، حتمن باید از آن استفاده کنند.
سپاهیان و بسیجیان
همه امروز می دانند که انبوهی در میان شما از این رژیم بیزار بوده و در پی مجالی هستید که خود را رها کرده و در کنار مردم قرار گیرید. روز ابراز شهامت شما و پیوستن به مردم هر ثانیه نزدیک تر می شود. تا دیر نشده است نافرمانی ها را گسترش داده وبه شکستن دیوارهایی که بین شما و مردم ـ که خواهران، مادران، پدران و برادران شما هستند ـ ایجاد کرده اند پرداخته، امکانی فراهم آورید که بتوانید به روشنی به خواست اساسی مردم که برگزاری همه پرسی است، پیوسته و خواست خود را ایراز کنید. زمانی که یکپارچه دست بکار شوید هیچ نیرویی نمی تواند با شما روبرویی کند چون در آن زمان بیشترین مردم ایران را در کنار خود دارید. از سرکوب مردم و اجرای فرمان های ضد مردمی با شهامت و پیوسته با یکدیگر(نه به شکل فردی) سرباززنید. باید با هشیاری و همیاری و همدلی، از امکانها به شیوه ای استفاده نمود که پادگان هارا با شعار همه پرسی زیر دیدبانی سازمان های جهانی، پوشش داد.
اپوزیسیون آزادیخواه ایران
ما چاره ای نداریم جز پذیرش دگرگونی در دیدگاه ها و احترام به دیدگاه مخالف خود. با مرز بندی های روشن برای آینده و ابراز دیدگاه های خود به شکلی شفاف و اینکه برای آینده میهن خود چه می خواهیم، اما می توانیم گرد یک شعار فراگیر ملی که از دید من و بسیاری که جون من می اندیشند، همه پرسی ملی ، انتخابات آزاد و تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی نوین است، به همکاری و همیاری حتا کوتاه مدت بپردازیم. هر کسی می تواند ایراد های خودش را نیز داشته باشد اما کدام یک از ما با اصل "همه پرسی ملی" و "انتخابات آزاد و حقیقی" مخالفت دارد؟ چرا وقت خود و مردم را هدر داده و با وجود انتقاد های شدید به اصلاح طلبان حکومتی، خود به نوعی در همآن راه قدم می گذاریم و زمان از دست می دهیم؟
نگارنده با اساس نوشته آقای محمد اعظمی زیر نام:"تجربه های دیروز و آموزه های امروز"(1) همراهی دارد. من حتا قدمی نیز پیشتر گذاشته و به روشنی می گویم که این را نیزحق هواخواهان سلطنت و مشروطه خواهان می دانم که آزادانه بتوانند در همه پرسی و انتخابات شرکت کنند همچنان که انرا حق همه باورمندان مذهبی می دانم. ما نه می خواهیم در گذشته زندگی کنیم و نه آزموده های تلخ گذشته پدرانمان را دوباره بیازماییم و نه ترسی از برخورد با اندیشه هایی که موجود است داریم. ما در راهی نو بااندیشه هایی نو امابا تکیه برتجربه اندوزی از گذشته ها است که به پیش می رویم. زندگی صرف با گذشته و در گذشته و کینه ورزی و انتقام جویی، نزدیکی های حتا کوتاه مدت ما را سخت، "ج" اسلامی را همچنان پایدار و آینده ما را خراب می کند چنانکه تا امروز نیز چنین کرده است. کسانی که به دموکراسی باور داشته و به اندیشه های خود نیز باور دارند، از برخورد با دگر اندیشان نباید هراسی داشته باشند.
زیر نویس:
1 ـ آمده در سایت هایی از آن میان عصر نو، شنبه 2 اردیبهشت 1384