اگر رویدادها در درون و بیرون ایران را در دید داشته باشیم و اگر مردم ایران بخواهند و همت کنند، بله؛ بهار سال 1384، می تواند بهار آزادی و سال 1384 می تواند سال آخر مبارزه مردم بر علیه حکومت ستم گر و فاسد حاکم باشد. زمان تنگ است و مجال اندک. با بی خردی حاکمان، تدارک حمله نظامی به ایران جدی است و برای پیش گیری از آن و فجایع بعدی آن، خود ما باید به شتاب دست بکار شده و به دست خود این حکومت را برکنار و سر نوشت خود را در دست بگیریم تا بهانه بیگانگان رانیزبرا ی هجوم به ایران از بین ببریم. برای بهره برداری از شرایط بسیار مناسب درونی و بیرونی، حتا یک دقیقه را نباید از دست بدهیم. آخرین نوشته آقای امیر انتظام با تیتر"گام به گام بسوی اجرای میثاق ملی" را باید با دقت خواند و به بند بند آن که با زبانی ساده و سخنانی که از دل بر خواسته است، مردم را به مبارزه مسالمت جویانه به شکل های مناسب فرا می خواند، دقت نمود. هر ایرانی آزادیخواهی در هر جا که هست، می بایست تمام توش و توان خود را در راه پیشبرد این راه کارهای مبارزه ملی بکار برد. فراموش نکنیم که همه بدنه این حکومت فاسد و کرم زده است. سران این حکومت از آینده خود بسیار بیمناک هستند. موج نفرت مردم از حکومت در درون و بیرون را دیگر نمی توان انکار کرد. وضع منطقه خاورمیانه بکلی دست خوش دگرگونی گشته و در این دگرگونی هاحتا یک مورد به نفع حکومت قلدر، بی کفایت، فاسد و بدنام اسلامی در کار نیست. دیگر تسلط بر گروه های آدمکش اسلامی نیز هر روز سخت تر شده و بیشتر از کنترل آنها بیرون می شود. هم راه های ترور و بمب گذاری و آدم کشی تنگ تر و تنگ تر می شود و هم این سیاست و شیوه ضد انسانی "ج" اسلامی با رو شدن مدرک های تازه تر، هر روز بیشتر شناخته شده و بی اثر تر می شود. بگیر وببند ها،آدمکشی ها و بمب گذاری ها نه تنها دیگر کمکی به آنها نمی کند که کار راخرابتر و همبستگی جهانی بر علیه آنها را قدرتمند تر می کند. بزرگ نمایی نیست اگر گفته شود که: در حالیکه "ج" اسلامی در سراشیب زندگی ننگین خود قرار گرفته اما جنبش آزادی خواهانه و ملی مردم ایران روز بروز بالنده تر و امید وار کننده تر می شود؛ در حالیکه رژیم را ترس مرگ فراگرفته است، جنبش آزادیخواهی ایران هر روز شور شکوفایی و پیشرفت بیشتری در خود می گیرد؛ در حالیکه رژیم فاسد در لرزو ترس از اندیشه فروپاشی و از هم گسیختگی خود است، جنبش آزادیخواهی مردم ایران اما در شوق و شور همبستگی و انسجام هر روز بیشتر خود است؛ و در حالیکه رژیم در اندیشه گریز و حستجوی راه فرار از بن بست کشنده خود است؛ جنبش آزادیخواهی مردم ایران اما در اندیشه خیزش نهایی، هجوم و ستاندن حق پایمال شده خود است. امروز دیگر دره ای ژرف مردم را از این حکومت نا مشروع وزورگو و گماشتگان اجیر شده اش جدا می کند. هیچ ترفند و "معجزه ای" نمی تواند "ج" اسلامی را از چاهی که با دستان خود برای خود کنده و در آن فرو غلطیده است، بیرون بکشد حتا زدو بند با بیگانگان و حراج بیشتر منابع کشور. و هیچ ترفندی در درون نیز توانایی آنرا ندارد که این دره ژرف جدایی را از میان بردارد. دیگر برای هر فریب تازه ای بسیار دیر شده است و تاریخ در پی آنست که یکبار دیگر به روشنی نشان دهد که زور و ستم پایدار نیست و هر حکومت ستم گر و قلدری را پایانی است شوم و پند آموز! همآن گونه که مبارز گرامی آقای امیر انتظام و کسانی دیگر ازکوشندگان و اندیشمندان ابراز داشته اند، باید انتخابات نمایشی ـ فرمایشی را کاملن تحریم نماییم. این مورد را باید در کوی وبرزن و در هر جا که ممکن است آشکارا بیان کنیم. ودر برابر آن، خواست رفراندم را می بایست به یک گفتگوی همه گیر، روزانه و آشکار تبدیل کنیم. در این زمینه کار چنان باید باشد که مجال ابهام سازی هاو تهمت و بر چسب زدن هارا از دشمنان مردم(دولت پنهان و گماشتگان آنها) بگیرد و دوستان کم دقت و با تحلیل و تفسیر های نامناسب از رویدادهای درونی وبیرونی را به اندیشه بیشتر وادارد. (ابراز به داشتن دیدی نادرست و تلاش یرای درست نمودن آن و پیوستن به کسانی که تا دیروز با آنها مخالفت می کردیم، نه تنها بد و نکوهیده نیست که نشان از شهامت اخلاقی و تلاش یرای به سازی داشته و حتمن نیز با آغوش باز پذیرفته می شود.) برای نمونه این ابهام را که آیا رفراندم می خواهد در زمان این رژیم انجام شود ویا پس از آن، که بسیاری آنرابا نقشه و برنامه و کسانی تنها از سر برخوردهای اشتباه آمیز خود پی در پی به میان می کشند، باید با این یاد آوری های چند و چندین باره، دوباره روشن کرد:
1 ـ خواست رفراندم به دلیل مسالمت جویانه بودن وبه دلیل حق شناخته شده و انکار ناپذیر همه شهروندان، عملن سدی استوار در برابر کاربرد خشونت از سوی رژیم اسلامی ایجاد کرده و در صورت به کار بردن خشونت از سوی او، حتمن به ضد خود تبدیل شده و دردسرهای درونی وبیرونی بازهم بیشتری را برای رژیم دامن می زند که به سست شدن بیشتر پایه های آن خواهد انجامید؛
2 ـ همه ما به خوبی می دانیم که رژیم اسلامی تا دم مرگ نیز با چنین چیزی که گور او را خواهد کند، موافقت نخواهد کرد مگر آنکه تنی چند در میان سران دولت پنهان پیدا شوند که دمی قدرت طلبی و تنگ چشمی را کنار گذاشته، به سرنوشت شوم خود اندیشه کرده و کنار رفتن مسالمت آمیز را با پذیرش نتایج بعدی آن، که از دید من بر پایی دادگاه هایی عادلانه برای بررسی همه خیانت ها و جنایت های انجام شده خواهد بود، به گریز و فرار و زندگی پنهان وخفت بار در بیغوله ها و سوراخ های صدامی و بن لادنی و در پی گرد همیشگی، برتری داده و این راه را درست تر ارزیابی کنند، که با شناخت از ماهیت این رژیم و بار سنگین خسارت هایی که به مردم و میهن ما وارد آورده است، کمترین امکان را دارد.
3 ـ در نتیجه خواست رفراندم یک زمینه و یک روش ( و بهترین آن) برای مبارزه بر علیه حکومتی خشونت گرا و خون ریز است که خود همه وقت به دنبال ایجاد فضای ترور و وحشت و جو خشونت و درگیری است. خواست مسالمت جویانه درست دربرابر این خواست قرار گرفته و به دلیل ماهیت انسانی و قانونمند و مورد پذیرش جهانی خود، با شتابی بیشتر و به شکلی ساده تر می تواندمبارزه را همه گیر کند. در حقیقت خواست رفراندم یک تاکتیک درست مبارزه در زمانه و هنگامه کنونی در ایران است.
4 ـ این خواست چون از دید مردم جهان نیز خواستی بسیار متمدنانه و در کشورهای پیشرفته بسیار عادی است، پشتیبانی گسترده جهانی را برای مردم ایران در پی خواهد داشت و از این زاویه نیز رژیم را در تنگنای بیشتری برای به کارگیری خشونت، قرار خواهد داد.
5 ـ به همآن میزان که بسیج هواداران اندک و گماشتگان مزد بگیر رژیم برای کاربرد خشونت در برابر این خواست مسالمت آمیز و از دید فوانین حقوق بشری درست و به حق مردم، سخت تر است و می تواند شکاف های بزرگی در آنها ایجاد کند، کار بسیج مردم گرد این خواست و شعار، برای کوشندگان و آزادیخواهان بسیار ساده تر است. بی بزرگ نمایی، همین امروز نیز شاهد هستیم که خواست رفراندم، فراگیرترین شعار تا بامروزپس از انقلاب در میان مردم بوده است که در هر مجالی که پیش می آید، اینجا وآنجا فریاد می شود.
6 ـ زمانی رفراندمی در کشوری برگزار می شود که پیش از آن مردم از کم و کیف رفراندم و چگونگی انجام آن که بر سر چه موضوع خاصی است(اینجا نوع حکومت دلخواه مردم) کاملن آگاهی کسب کرده باشند و همه کسان ، گروه ها و حزب های سیاسی با هر اندیشه ای که دارند و در یک چهارچوب پذیرفته شده از سوی همه، بتوانند برای خواست های خود مبارزه ای در خور ودرست را پیش برده باشند. چنین مجالی در "جمهوری" اسلامی به دست نخواهد آمد. یا این رژیم باید کنار زده شود ویا خود در زیر فشار های درونی و بیرونی و سازمان های پشتیبان حقوق بشری و شرایط ویژه جهانی( فرضن فشار و دخالت سازمان ملل طبق آن قوانینی که بتازگی برای دخالت سازمان ملل در کشورهای دارای حکومت های دیکتاتوری و تحمیل رفراندم به آنها به میان آمده و مورد موافقت نیز قرار گرفته است اما هنوز برای زمان اجرا آن تصمیم گیری نشده است) به آن تن در دهد که در آن صورت نیز عملن با سقوط خود اما به شکلی مسالمت جویانه و بدون خونریزی موافقت کرده است. بازهم گفته شود که چنین چیزی از این رژیم بر نمی آید.
7 ـ هیچ کس نمی تواند امروز تضمین بدهد که گام های آینده و پیشرفت در پیشبرد این خواست به کجا خواهد انجامید و آیا به حشونت کشیده خواهد شد یا نه. همه چیز در گرو این چند مورد است: الف ـ میزان نیرومندی، همه گیر شدن و گستردگی جنبش ملی فراخوان، ب ـ واکنش های رژیم و میزان بهم ریختگی بیشترتعادل درونی آن، و تاثیر پذیری آن از فشارها، تهدید های بیرونی و پشتیبانی جهانی از این خواست به حق مردم ایران و در نتیجه سر در گمی و از هم پاشیدگی بیشتر درونی آن، پ ـ و از سویی میزان تاثیر پذیری مردم جهان ودولتمندان در کشورهای گوناگون از کوشش ها و تلاش های ایرانیان در راه رها سازی خود.
آنچه روشن است، مردم ایران بهترین مجال ها در همه این 26 سال را به دست آورده و در استفاده از این مجال ها نمی بایست کمترین تردیدی به خود راه دهند. رسیدن به آزادی هنوز هم زحمت و سختی داشته و نشیب و فرازهای های بسیاری می تواند در مسیر آن باشد اما بی هیچ تردید بالندگی و پیروزی از آن مردم ایران است چون آنها حق پایمال شده خود را می خواهند و میرندگی و شکست از آن دشمنان مردم ایران است چون که حق مردم را پایمال کرده اند. اگر بر دید و اندیشه خود برای آزادی استوار باشیم می توانیم با دیگران که چون ما نمی اندیشند اما آنها نیز درد آزادی دارند، هم راه و هم گام باشیم. اگر چنین کنیم آیا سالی که تنها نیم روزی دیگر به آغاز آن مانده است، سال آخر نیست؟