دكتر سيد محمد رضا خاتمي ، دبير كل جبهه مشاركت ايران اسلامي ، برداشتهاي نادرستي كه از مصاحبه اخير وي درباره آزادي و حد انتقاد در جامعه اسلامي شده است را به شدت رد كرد. وي در اين خصوص اظهار داشت :
در چند روز اخير عده اي دانسته و ندانسته ، كوشيده اند تا به بهانه مصاحبه اخير اينجانب فضاي مسمومي ايجاد كنند ، چنانكه سابقه داشته و دود آن به چشم همه كشور رفته است . لذا برآن شدم تابا اين توضيح بهانه يا سوء برداشتها را مرتفع سازم.
ابتدا برائت خود را از كساني كه حكومت ديني و بخصوص حكومت ائمه طاهرين را به گونه اي جلوه مي دهند كه جز برمدار زور نمي چرخد و جز با تكيه برارعاب استقرار نمي يابد و هيچ رابطه اي با مهرورزي شفقت و دانش و آگاهي ندارد ابراز مي دارم و به عنوان كسي كه تمام احساس و ادراك زندگيش در مكتب اهل بيت عليهم الاسلام شكل گرفته و به آن افتخار مي كند، از اين غوغاسالاري و سوء برداشت عميقاً تبري مي جويم.
دوم اينكه ممكن است در بيان من براي بعضي مؤمنين و متدينين شريف دغدغه خاطر و دل نگراني ايجاد شده باشد؛ اين بنده كوچك خدا كه سرمايه اي جز دوستي پيامبر و اهل بيت او براي رهايي از غضب خدا ندارم ، برخود نمي بخشم كه باعث تكدر آنها شوم و لذا اگر چنين شده باشد صميمانه عذر تقصير مي خواهم.
سوم اينكه بيان من دقيقاً به معناي مفهومي و واقعي كلمة استيضاح بوده و نه وجه رايج آن در ادبيات رسمي و سياسي و براين نظر هستم كه دين خدا و حكومت پيامبر و ائمه اطهار بر پايه استدالال و دانايي و عقل استوار است و در اين نظام، مومنين و عموم مردم حق دارند تا از چند و چون امور مطلع باشند ؛ بپرسند و توضيح بخواهند : نصيحت كنند و امر به معروف نمايند . اين آن چيزي است كه دينداران روشن ضمير از مكتب پيامبر(ص) و ائمه(ع) آموخته اند و چون اين حق به رسميت شناخته شده است ، حاكمان و از جمله پيامبراكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) همواره در توضيح و روشن ساختن مردم و پاسخ به پرسشهاي آنان به تكليف خود عمل مي كرده اند .
آنچه من گفته ام به استناد فرموده حضرت اميرالمؤمنين ، علي عليه السلام در باب حقوق متقابل والي و مردم در نهج البلاغه است كه از عموم مردم مي خواهد:
« فلا تكلموني بما تكلم به الجبابره، ولا تتحفظوا مني بما يتحفظ به عند أهل البادره ، و لا تخالطوني بالمصانعه و لا تظنوا بي استثقالاً في حق قيل لي ، و لا التماس إعظام لنفسي فانه من استثقل الحق أن يقال له و العدل أن يعرض عليه كان العمل بهما أثقل عليه فلاتكفوا عن مقاله بحق ، أو مشوره بعدل فإني لست بفوق أن أخطي»
« با من چنانكه با سركشان گويند مگوييد و چنانكه با تندخويان كنند از من كنار مجوييد و با ظاهر آرايي آميزش مداريد، كه آن كس كه شنيدن حق بر او گران افتد و اجراي عدالت بر وي دشوار بود كار به حق و عدالت كردن براو دشوار تر است از گفتن حق يا راي زدن در عدالت ، نه من برتر از آنم كه خطا كنم و نه در كار خويش از خطايي مصون باشم.»
مي بينيم امام معصوم كه از اشتباه بري است خود مردم را تشويق مي كند تا هر نقد و نظري دارند ابراز نمايند. معناي اين گفته هرگزنه آن است كه خداي ناخواسته امام معصوم اشتباه مي كند و نه اين است كه هر كسي كه نقد و اعتراض دارد حق به جانب است . معناي اين گفته اهميت آزادي انديشه و نقد در حكومت طراز علوي است . در اين فهم از دامنه وسيع آزادي در اسلام ، نه تنها عدالت و عصمت ائمه اطهار عليهم الاسلام مورد ترديد نيست ، بلكه مورد تأكيد و ايقان است . جاي تأسف دارد
كه برخي فضاسازي هاي سياسي ، چنين مضامين والايي را ناديده مي گيرند و به سوء استفاده از الفاظ متوسل مي شوندو به عنوان كسي كه تمام و ادارك زندگيش در مكتب اهل بيت عليهم السلام شكل گرفته و به آن افتخار مي كند ، از اين غوغاسالاري و سوء برداشت عميقاً تبري مي جويم.
اميدوارم اين توضيح مختصر بردلهاي مؤمنان مرهم و بر آتش غضب و كينه خشونت ورزان آبي سرد باشد.