آقا جان من یکی از همان روزنامه نگاران اصلاح کرده هستم که بقول شما امروز مجبورم از رفسنجانی دفاع نمایند چون ایشان نیز همیشه چه نقدا و چه نسیه از ماها دفاع کرده و می کنند
اینجانب با صد دلیل و برهان می گویم که وجود با برکت آقای هاشمی در حکومت می تواند به نفع ماها بوده و می تواند زمینه را برای دمکراسی فراهم کند همانطور که دراین بیست و پنج ساله اینطور بوده و مطمئن باشید ( ما که مطمئن هستیم شما باید مطمئن باشید)که اگر امیرکبیر سیم در این 25 ساله در مقام ریاست مجلس ، معاونت سیاسی عقیدتی خبرگان، رئیس مجمع ته اش خیس مصلحت نبود الان مملکت ما دچار خفقان و استبداد بود و ما نیز مثل کره شمالین و برمه گرفتار ولایت خیلی مطلق فقید بودیم.
نام مستعار
من نیز مانند شما از اسم مستعار استفاده می کنم با این تفاوت که اسم مستعار شما در شناسنامه اتان قید شده اما نام مستعار بنده خیر. لابد عده ای خواهند خندید که چرا روزی نامه نگاری که هرهفته با نام برادرش در ایران مقاله می نویسد اکنون برای دفاع از سیاستمدار خوشنامی مانند هاشمی از نام اخوی ایشان سوء استفاده می کند. باور کنید در حال حاضر در ایران دفاع کردن از تحریم " انتخا- باد" و یا رفراندوم خیلی ساده تر از دفاع از شهید زنده و سرو مر و گنده جناب هاشمی است . چرا که تحریم انتخا- باد مساوی است با براندازی و راحت آدم را می کشند امادفاع از" رفسن – جانی " خیلی شهامت می خواهد چون آدم را می گیرند و می برند به خانه خیلی امن بعد زیر شکنجه دهان طرف را شیرین می کنند بعد هم با زور مقداری وجه نقد بوی می دهند آخر سر هم انسان را مجبور به قبول پست و مسئولیت مهمی می نمایند و هیچکس نمی تواند در مقابل این شکنجه های شیطانی مقاومت نماید.
دفاع بازی کردن در مقابل هاشمی
اگر من از کروبی یا معین یا قالیباف دفاع می کردم راحت تر می تونستم هرچه دلم می خواهد بگویم چون اینها حداقل اینقدر صداقت دارند که بنام خودشان جلسه بگذارند و اینطور نیست که برنامه روز جهانی کارگر باشد و لی دست آخر معلوم شود آقای رفسنجانی قرار است در باره مضرات روز جهانی کارگر سخن درانی کنند و آقای هاشمی بخاطر اینکه مورد تعقیب قرار نگیرند چاره ای نداشته وبگویند " کارگران عزیز، شب و روز کارگر بر شما خیلی مبارک باد ضمنا به بنده رای بدهید! چرا؟ چون وزارت اظلاعات دستور داده ایشان حق ندارند در اراک سخنرانی نمایندو ایشان را ممنوع ا لتصویر وممنوع الکلام کرده ونامبرده فقط با پارتی بازی برخی ائمه جمعه می توانند خطبه های شیرین نماز جمعه را دزدکی در صدا و سیما بخوانند.
آیا می دانید چرا به اسم خوشنام می نویسم ؟
برای اینکه طرفداران ایشان و حتی شخص شخیص هاشمی همگی بسیار خوشنام هستند ، شاید بزودی وقتی رژیم ورافتاد ماها بتوانیم آزادانه از هاشمی دفاع کنیم اینشاالله .
در مقاله شما نکاتی وجوددارد که باید به آن پاسخ داد چرا که مثل سم است وشاید همین سمی که شما و میلیون ها مخالف در شربت جام شیرین ایشان ریخته اید باعث شده که ایشان دوای تلخ بخورند و الا هاشمی نه از دوا خوردن می هراسند نه از آمپول زدن.
نوشته اید که ایشان فلاحیان را در وزارت اطلاعات منصوب کرد در صورتی که همه می دانند که انتصاب وزرا با آبدارچی رئیس جمهور است زیرا رئیس فقط تدارکاتچی است اینرا می توانید از خاتمی بپرسید.
نوشته اید رقصنجانی تا آخر از فلاحیان دفاع کرد باز هم اشتباه می کنید چون وقتی گند کارقتل های زنجیره ای و نقش فلاحیان و معاون شهیدش سعید امامی درآمدآقای هاشمی خودشان را کنار کشیدند و از آن به بعد گفتند بنده اصلا فلاحیان را نمی شناسم
ومن مصرانه تقاضا دارم باور کنید وزارت اطلاعات زیز نظر هاشمی نبود چون اگر بود ایشان می توانستند آقازاده را مثل وزارت نفت در آنجا همه کاره نمایند.
در وزارت اطلاعات فلانی مسئول ، آن یکی فلانی یه خورده بیشتر مسئول و دیگری کلیددار ویک نفر هم سرایدار است و من این اطلاعات را از یک راننده تاکسی بدست آورده ام و خودم هیچکاره ام .
ترورهای مخالفان
بعد از اینکه آقای هاشمی به مقام رهبری کمک کردند تا از کول ایشان بالا رفته و مقام شامخیت ولایت قفیهی را به چنگ بیاورد پست ها بین این دو نفر تقسیم شد و قرار شد ترورها را مقام رهبری انجام دهند و آقای رفسن – جانی به کارهای عام المنفعه اقتصادی بپردازند. به همین دلیل ایشان مجبور شدند عینک دودی به چشم بزنند تا شاید شاهد این اقدامات ضد بشری نباشند
در مورد ترورهای داخل و خارج نیز وزارت اطلاعات از هاشمی حکم شرعی نمی گرفت زیرا نامبرده هنوزلقب آیت اللهی را یدک نمی کشید و ولی فقیه سابقه دار نبود.
ترور مخالفان
بنده خودم از بقال محل شنیدم که همه کسانی که ترورشدند به روش هاشمی در اداره کشور اعتقاد داشتند به همین دلیل آقای هاشمی دستور دادند آنها را از بین ببرند زیرا ایشان از آدم های معتقد متنفرند و بیشتر از هرهری و حزب باد خوششان می آید . فقط در یک مورد دستور دادند مخالفینی مثل آقای سحابی و همفکرانشان که به رفسنجانی نامه نوشته بودند را نکشند و فقط حالشان را بگیرند چون اصلا و ابدا به ایشان اعتقاد نداشتند.
ممکن است بگویید پس چرا هاشمی اعتراض نکرد ؟ اولا به دلیل استفاده از عینک دودی ، هاشمی این مسایل را نمی دید، ثانیا اگر اعتراض می کرد احتمال داشت لو بروند و همه بدانند که نامبرده با مخالفان ارتباط دارد و وی را نیز بکشند.
گروه خودسر
فرض کنید که ترورها را به آقای هاشمی نسبت بدهنددر صورتی که همه می دانند که آقای هاشمی از سایه خودش می ترسد و حتی بدون محافط از خانه خارج نمی شود مگر آقای هاشمی بی پول است وبیل به کمرش خورده و کم بی عرضه است و نمی تواند برای ترور مخالفان تروریست اجیر نماید؟ و مگر اروپا مثل جمهوری اسلامی است که چندین نفر را بکشند و آب از آب تکان نخورد و یا روز روشن در یک استادیوم چندین نفر بمیرند و کی بود کی بود راه بیفتد؟
آقای کشتگر
من نمی توانم این وصله را به شما بچسبانم که شما دارید از اقتدارگراها دفاع می کنید چون کسی باور نمی کندولی تمنا می کنم هاشمی را رها بکنید و برعلیه قالیباف و لاریجانی بنویسیدو من خبر موثق دارم که اینها عضو تیم ترور بوده اند و آقای هاشمی هیچوقت عضو هیچ تیمی نبوده اند وفقط گاهی تیغی بازی می کرده اند.
دوست عزیز دست از سر هاشمی بردارید چون ما و ایشان خیلی برای این انتخا- باد سرمایه گذاری کرده ایم چون ریش ما خارج در گرو این انتخا – باد است و خدا را خوش نمیآید این همه سرمایه که همه اش از جیب مردم بیچاره خرج می شود به هدر برود باور کنید آقای هاشمی یک دینار نیز حاضر نیست از جیب خودش خرج کند واگر شده تمام وزارت خانه ها را پیش فروش می کند تا بتواند خرج خودش را دربیاورد.
پس بنابه همه دلایل بالا از شما تمنا می کنم دست از سر رفسنجانی برداشته و مطمئن باشید منبعد هیچکس در خارح از کشور ترور نخواهد شد و شما می توانید در خارج آزادانه به فعالیت بپردازید و بقول معروف شما اونور جو ما اینور جو !