بسم الله الرحمن الرحيم
نهايت كار اطلاعات موازي، متهم كردن افراد به هتك و توهين به رهبري و سپس وادار كردن ايشان به عذرخواهي و درخواست عفو از رهبري است. كاري كه اين بازجويان مي كنند چهره رهبري را در جامعه مخدوش كرده و خاطره شوهاي «سپاس گويي» زندانيان ساواك شاه را زنده مي كند.
در سند منتشره، مشخص است كه متهم نوشته هاي خود را به پايان رسانده كه وادار مي شود در خط بعدي بنويسد: ما عرصه را براي تهاجم فرهنگي بيگانه مهيا ساختيم!! او سپس به درخواست عفو واداشته مي شود و از خدا مي خواهد تا توبه اش را بپذيرد و توفيق دهد كه بقيه عمر را در خدمت كشور و حكومت باشد!
اما اين كافي نيست. سپس به متهم گفته مي شود هنوز كسي مانده كه از او بايد معذرت خواهي و طلب عفو كني، و متهم را وادار به درخواست عفو از رهبري مي كنند. نكته اينجاست كه متهم ابتدا نام مقام رهبري را مي نويسد و سپس از دادگاه عدل الهي طلب بخشش مي كند، و اين يعني دادگاه عدل الهي در ديد كساني كه اعترافات نوشته شده را به متهم ديكته كرده اند، نسبت به محضر مقام معظم رهبري ارجح نيست و لذا متهم ابتدا بايد از ايشان عذرخواهي كند! نعوذ بالله.
ولي اين عجيب نيست از بازجوياني كه تمام فكر و ذكرشان اين است كه «آقا نظر ويژه بر روي اين پرونده دارد» تازه اين را هم از كس ديگري غير از خود رهبري شنيده اند. كم نيستند افراد اينچنيني كه در دفتر رهبري حضور يا نفوذ دارند و با سازمان اطلاعات موازي هم ارتباط نزديك دارند. بلكه اين ارتباط گاهي تا حد هدايت و رهبري مستقيم عمليات بوده، و آنهم از سوي فردي كه نه حضور يا نفوذ بلكه انتساب خانوادگي هم دارد [و اي كاش مصالح بالاتر كشور مانع بيان جزئيات نمي شد].
اما به هر روي تا كنون هر كسي بنا بوده از اتفاقاتي خبردار شود تا بلكه اقدامي بكند، خبردار شده و هر كسي كه حقايقي را از او پوشيده نگاه داشته اند، ديگراني پيدا شده اند كه حقايق را مفصل و مشروح بازگو كرده اند.
در همين چند سال اخير دهها مورد پرونده حاكي از تخلفات گسترده در نهادهاي نظامي، قضايي و نهادهاي موازي امنيتي در محافل بالاي نظام طرح شده و يك بار در قتلهاي زنجيره اي و چند بار در بحران هاي ديگر و آخرين مورد در پرونده وبلاگ نويسان، اين بحثها و چالش ها به عالي ترين محافل مديريتي كشور نيز كشيده شده است.
تا كنون بسياري از متهمان و زندانيان نهادهاي موازي اطلاعاتي سرنوشت و وضعيت بازجويي ها و بازداشتگاه ها را بازگو كرده اند و از تخلفات نهادهاي امنيتي خودسر پرده برداشته اند، كه در يك دهه گذشته حداقل در سه مورد (اشاره به نامه هاي فرج سركوهي، عزت الله سحابي و عباس عبدي) انتشار علني نامه به يك بحران بين المللي انجاميده و ضربه هاي جبران ناپذير به پيكره نظام وارد ساخته است.
همه اينها جز به يك نتيجه ختم نمي شود، كه حجت بر تمام مسئولان نظام تمام است و فرداي قيامت هيچ عذري در باب عدم اطلاع و غيره مقبول نخواهد بود. برخوردهاي نامشروع و غير اسلامي و غير انساني سازمان اطلاعات موازي به طور مستقيم بنيان هاي اين نظام برآمده از خون شهدا را هدف گرفته و موجب وهن نظام و از دست رفتن آبروي ايران در سطح بين الملل شده است.
advertisement@gooya.com |
|
لذا هر عقل سليمي داوري مي كند كه مقابله با چنين تشكيلات مخوف و بي مسئوليتي و شناسايي و افشاي چهره مسئولان عالي اين سازمان مخفي كه اين روزها سعي در ارائه چهره اي موجه و مقبول و مورد پسند از خود دارند، وظيفه هر فرد متعهد و مسئولي است. و اگر مسئولان نظام و افراد آگاه در اين مورد كوتاهي يا غفلت كنند، فردا روزي كه هنگام پاسخگويي فرا رسد، در پيشگاه امام و شهدا جوابي نخواهند داشت.
ضميمه: