[فايل صوتي سخنراني اکبر گنجي، صداي آلمان]
اكبر گنجى، خبرنگار دربند و زندانى سياسى بار ديگر اعتصاب غذاى خود را براى رسيدن به خواستهايش آغاز كرده است. اكبر گنجى خواستى جز معالجه پزشكى خارج از زندان ندارد. ولى مقامات قضايى جمهورى اسلامى نسبت به اين خواست وى و وكلايش وقعى نمىگذارند. بايد نيز اشاره كرد كه اكبر گنجى تنها بخاطر بيان آزاد نظراتش در كنفرانسى در شهر برلين به ده سال زندان محكوم شد. بايد پرسيد مگر اين روشنفكر جامعهى ايران چه گفت كه چنين مجازات سنگينى را بدنبال آورد. صداى آلمان با تهيهى سخنرانى گنجى، بخش عمدهى آن را به سمع علاقمندان مىرساند.
در آوريل سال ۲۰۰۰ ميلادى از سوى «بنياد هاينريش بل» در آلمان كنفرانسى تحت عنوان «چشماندازهاى اصلاحات در ايران پس از انتخابات پارلمانى» مجلس ششم در شهر برلين برگزار شد. در اين كنفرانس از اكبر گنجى به همراه ۱۲ تن ديگر از شخصيتها در عرصههاى سياست، حقوق، فرهنگ و ادب و جنبش دانشجويى براى ايراد سخنرانى و بحث دعوت بعمل آمده بود.
اكبر گنجى در ۲۲ آوريل سال ۲۰۰۰ ميلادى پس از بازگشت از سفر آلمان دستگير شد و به همراه ۱۵ نفر از روشنفكران در يك دادگاه مورد محاكمه قرار گرفت. در اين دادگاه دادستان در كيفرخواست خود «بنياد هاينريش بل» را نهادى صهيونيستى خواند و حزب سبزها را دشمن جمهورى اسلامى ايران ناميد. وى شركت در كنفرانس برلين را اقدام عليه امنيت ملى ايران قلمداد كرد و شركتكنندگان را سزاوار مجازات دانست.
اكبر گنجى در سخنرانى خود در برلين قاطعانه به دفاع از دمكراسى پرداخت و آن را ثمرهى گفتگويى مبتنى بر عقلانيت دانست:
”با سلام به كليهى ايرانيان خارج كشور و به اميد روز بازگشت شرافتمندانهى كليهى ايرانيان به ايران عزيز.
دمكراسى محصول انسان دمكرات است و بدون آدميان دمكرات ايجاد دمكراسى محال است. دمكراسى متكى به آدميان عقلانى است. كسانى كه حاضر نيستند صداى مخالفان خود را بشنوند، و كسانى كه حاضر به گفتگو نيستند، آنها دمكرات نيستند. دمكرات به فردى اطلاق مىشود كه اهداف و آرمانهاى خود را به شيوهى عقلايى و با استدلال و منطق دفاع مىكند، كسانى كه از اين فرايند بيرون باشند، بيهوده شعار دمكراسى سر مىدهند.”
اكبر گنجى ضمن اشاره به تفاوت ميان انقلاب و اصلاحات افزود:
”تاريخ بشريت نشان داده است كه به شيوههاى انقلابى نمىتوان دمكراسى ايجاد كرد و انقلابات و انقلابيون قاصر از ايجاد حكومتهاى دمكرات هستند.”
در حاليكه گروهى افراطى و غوغاسالار سعى در اخلال و اغتشاش در اين كنفرانس داشتند، اكبر گنجى در سخنان خود ضمن اصلاحپذير دانستن نظام جمهورى اسلامى به دو خطرى اشاره كرد كه جنبش اصلاحات را تهديد مىكند و گفت:
”نظام اصلاحپذير دمكراتيك، به نظامى اطلاق مىشود كه بطور مستمر از طريق انتخابات، حاكمان آن با رأى مستقيم مردم تغيير مىكنند. در اين گونه رژيمها آزادى گفتار، بيان، عقيده و رفتار به رسميت شناخته مىشود. فرايند دمكراتيك محصول فرهنگ دمكراتيك است. كسانى كه هيچ بويى از فرهنگ دمكراتيك نبردهاند، نمىتوانند شعار دمكراسى سر دهند. اين فرايند متكى به رعايت قواعد دمكراتيك است. خشونت روشى است كه محصولى جز خشونت ببار نخواهد آورد و درخت مرداب متعفن خشونت ميوههايى جز خشونت و تروريسم بدنبال نخواهد داشت.
آزادى عرصهى سياست، همچون عرصهى اقتصاد است. همانگونه كه بازار اقتصاد بدون رقابت و بدون حضور رقبا به كار خود نمىتواند ادامه دهد، بازار سياست متكى به رقابت تمام عيار گروهها و احزاب مختلف است. آزادى براى همگان مطلوب نيست، تنها كسانى آزادى را مىپسندند كه كالايى براى عرضه در بازار سياست داشته باشند. آنها كه هيچ كالايى براى عرضه در بازار آزاد سياست ندارند، با آزادى مخالفاند و اجازهى سخن گفتن به مخالفان خود را نمىدهند.
جنبش اصلاحات ايران، جنبش جامعهى مدنى ايران با دو خطر روبروست. يكى گروههاى محافظهكار داخلى و ديگرى اپوزيسيون خشونتطلب خارج از كشور. محافظهكاران داخل كشور نگران از دست دادن قدرت بادآورده و ثروت بادآورده هستند. لذا در مقابل فرآيند مدرنيزاسيون و دمكراتيزاسيون مقاومت كرده و مقاومت آنها بصورت جنبشهاى نئوفاشيستى است كه كارى جز ترور ندارند. همزمان با تروريسم داخلى، تروريسم خارجى به حمايت از تروريستهاى داخلى برمىخيزد و هر گاه شاهد ترور و قتلهاى زنجيرهاى در داخل هستيم، همزمان خمپارههاى خارجى به طرف دمكراسى ايران شليك مىشود. دمكراسى هيچگاه با شليك خمپاره ايجاد نخواهد شد و آنها كه خمپاره بسوى ملت خود شليك مىكنند، چيزى جز رژيم توتاليتاريسم برقرار نخواهند كرد.
مهمترين حادثهى پس از انتخابات مجلس ششم، به گمان من، ترور سعيد حجاريان است. ترور سعيد حجاريان پس از انتخابات مجلس ششم يك علامت بود. علامتى كه، كسانى نشان دادند كه مغز اصلاحات ايران را نشانه گرفتهاند و مىخواهند بگويند كه منتظر اين نخواهند نشست كه به طريق انتخابات دمكراتيك از عرضه سياست حذف شوند. عرصهى سياست ايران اكنون عرصهاى بسيار متنوع و متكثر است كه گروههاى مختلف در آن حضور دارند. آنچه لازم است ما بدانيم و به آن اعتقاد داشته باشيم، آن است كه دمكراسى روشى است معين براى رسيدن به نتايج نامعين. از قبل و پيشاپيش معين نيست كه به روشهاى دمكراتيك چه حزب و گروهى بر صدر مىنشيند و چه حزب و گروهى از قدرت بركنار مىشود. آنچه براى ما مهم است، قبول قواعد دمكراتيك است. قواعد دمكراتيك به ما مىگويد كه بطريق نوبهاى قدرت را به احزاب بسپاريم و در مدت معين مردم مجاز باشند دربارهى حكومت و حاكمان داورى كنند. در واقع انتخابات، روز قيامت و روز داورى دربارهى حاكمان است. اگر كسانى بخواهند به روشهايى غير از گفتگو و رايزنى جمعى به اهداف خود دست بيابند، به راه بيهودهاى مىروند كه هيچگاه به دمكراسى دست نخواهند يافت.
در داخل و خارج كشور آنها كه به خشونت پناه مىبرند، به گفتهى روانشناسان اجتماعى، ناكامى خود را جبران مىكنند. ناكامانى كه به آرمانهاى خود دست نيافتهاند؛ كسانى كه به عصر سپرىشده تعلق دارند، عصر تروريسم، عصر خشونت. اينك مىخواهند به زور خود را به مردم تحميل كنند. دوران خشونت و تروريسم گذشته است و هيچ كس ديگر نخواهد توانست با زور و فشنگ و اسلحه و خمپاره بر ايران حكومت كند.
ناكامان سياسى ابتدا تصويرى وارانه، يعنى ايدهئولوژيك از واقعيت براى خود مىسازند. سپس با آن اوهام خودساخته به مبارزه برمىخيزند. ايران امروز فراتر از اوهام آنهاست. ايران امروز به اصلاحطلبان، به دمكراتها، به آزاديخواهان تعلق دارد. ايران امروز به همهى ايرانيان تعلق دارد. هركس كه منطق، گفتگو، عقلانيت، رايزنى جمعى را بپذيرد، جاى اصلى او ايران است. بياييد دست در دست هم، همگى با بازگشت شرافتمندانه به ايران، ايران را آنگونه كه خود مىپسنديم بسازيم. والسلام"
بايد اشاره كنيم كه دادستان در كيفرخواست خود به همين سخنان استناد كرد و قاضى دادگاه اكبر گنجى را به ده سال زندان محكوم ساخت. ده سال زندان بخاطر بيان آزاد نظرات يك روشنفكر جامعهى ايران.