هم اکنون خبر گزاری ایلنا گزارش داد که گروهی موسوم به « گردانهاي شهداي انقلابي الاحواز » مسئولیت انفجار های امروز را بر عهده گرفته است. گروه مجعول و ناشناسی که طبق خبر منتشره، خواسته است تا انتخابات ایران تحریم شود و اهواز آزادگردد. اگر با بدبینی قضاوت کنیم، بر اساس نتایج محتمل مترتب بر این اقدامات تروریستی شاید بتوان ریشه انفجارات اخیر را محافل خود سر راست نظامی در داخل ایران تصور کرد. اگر چه هنوز برای قضاوت بسیار زود است اما سئوال اینجاست که وقوع این انفجارات چه آثاری بر روند رویداد های سیاسی داخلی خواهد گذاشت؟
دقت کنید که تغییر آرایش سیاسی داخلی در روزهای اخیر می توانسته برای نیروهای افراطی و محافل نظامی ضد اصلاحات انگیزه کافی ارتکاب به اقدامات جدی تر را ایجاد نماید.
با اعلام تشکیل جبهه دموکراسی خواهی توسط نیروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی ایران که در همراهی با نامزد انتخاباتی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین سنگ بنای آن نهاده شد، فعالان سیاسی داخلی یک تهدید را به فرصتی برای بسط ایده دموکراسی تبدیل کردند و از مصونیت های خاص فضای انتخابات هم برای ارتقا امر سیاسی و مطرح کردن شعارها و ایده هایی که در سالهای اخیر به زحمت سرکوب شده اند، بهترین بهره برداری شده است.
نظر سنجی های روز های اخیر صعود معین را به خوبی نشان داده است و به اجماع نرسیدن نیروهای اقتدارگرا مشکل جدی ای برای آنان ایجاد کرده است.
اگر محافل امنیتی و نظامی قدرتگرا به هیچ وجه حاضر نباشند تجربه تحمل یک دولت اصلاح طلب را برای سالهای آتی تحمل کنند، محتمل ترین کار دست زدن به اقداماتی نظیر انفجارهای امروز خواهد بود.
این انفجارها می تواند اهداف زیر را تعقیب کند:
الف) با بوجود آمدن یک بهانه قوی و امنیتی می توان کاندیداهای راست افراطی را در یک فشار شدید روانی به اجماع کشاند و برای انصراف افراد اضافه و وحدت آنان- علیرغم پافشاری زیادشان تا کنون بر حضور جدی - عللی دست و پا کرد که بتواند هوادارانشان را قانع کند و آنان را به رای دادن به کاندیدای نهایی ترغیب نماید.
ب) ادامه احتمالی تهدید انفجار های مشابه می تواند باعث شود که طبقه متوسط شهری که ممکن است برای رای دادن به کاندیدای اصلاح طلبان پیشرو پای صندوق ها حاضر شود، در روز انتخابات احساس نا امنی کرده و بخش بزرگی از آن بخاطر ترس از رخداد انفجارهای مشابه در سطح شهر یا در حوزه های رای گیری پای صندوق ها حاضر نشود.
ج) علیرغم این، انفجارها روی نیروهای سنتی و حامیان عوام حکومت، تاثیر تحریکی شدید دارد و می تواند حوزه های رای گیری را برای آنان تبدیل به تکلیف شرعی و وظیفه جدی انقلابی نماید و لذا حضور آنان را برای رای دادن به کاندیدای نهایی راست افراطی تضمین کند و بعلاوه مسئله امنیت را برجسته کرده و رای آوردن یک چهره نظامی را ضروری بنماید.
د) در عین حال اگر گزارش های روز رای گیری چنان باشد که علیرغم همه این تمهیدات باز هم احتمال رای آوردن کاندیدای اصلاح طلب و یا رای نیاوردن کاندیدای اقتدارگرا وجود داشته باشد، یا آمار شرکت کنندگان در انتخابات بسیار پایین باشد، ای چه بسا با وقوع تعدادی انفجار از پیش مشخص شده بتوان بهانه های لازم را برای ابطال انتخابات و تعویق آن تا بوجود آمدن فضای مناسبتر ایجاد کرد و از راه یابی دموکراسی خواهان به مناسب حکومتی جلوگیری نمود یا شرایط را به سمت یک وضع نیمه امنیتی/ نیمه نظامی سوق داد.
هـ) بهانه انفجارها می تواند برای تحدید تبلیغات انتخاباتی اصلاح طلبان پیشرو بکار آید و حتی به بازداشت چند چهره شاخص تر و فعال تر اصلاح طلبان منجر شود و از آن مهم تر آنان را در دو راهی های تازه ای قرار دهد که نتوانند به راحتی تصمیم گیری کنند...
خبری که از گروهی موسوم به "گردانهای شهدای انقلابی الاحواز" منتشر شده مشکوک است. از سویی در این خبر ظاهرا یک گروه افراطی عربی «برای آزاد سازی اهواز» دست به این انفجار ها زده و از دیگر سو خواستار تحریم انتخابات شده است. اینکه این گروه، یک گروه افراطی عرب باشد باز هم می تواند ادامه جنجال آفرینی های قبلی در مناطق عربی و قومی و در میان اقلیت ها تلقی شود که اتفاقا با جهت گیری درست ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان، برآورده کردن بخش هایی از مطالبات معوق آنان از طریق یک دولت دموکراتیک تر ملی وعده داده شده بود.
با توجه به تجارب گذشته، این بار بیش از هر چیز دولت خاتمی است که در برابر آخرین چالش تعیین کننده قرار گرفته است. به این گمان، بهتر است که حتی اگر اعلام این مسئله دشوار باشد، دستگاه های امنیتی دولت خاتمی دنبال دزد خانگی باشند تا گروه های موهوم و خلق الساعه ای که معلوم نیست از انجام این انفجار ها در شرایط کنونی چگونه می خواهند به هدف خود که آزاد سازی اهواز اعلام شده، برسند. اگر فرض ها و تحلیل های این نوشته بدبینانه صحیح باشد بعید است بتوان مسامحه خاتمی را در برابر این توطئه ناجوانمردانه بخشید. همه این مسائل بر این پیش فرض استوار است که خاتمی علیرغم ضعف دولتش صادق بوده و هنوز می توان تنها همین یک انتظار را از وی داشت که صادق مانده باشد.
تعلل و تسامح تفریط آمیز خاتمی باعث شده که اعتماد عمومی در جامعه به تحقق پذیری هر ایده اصلاح طلبانه ای چنان تضعیف شود که نتوان به راحتی آن را بازسازی کرد و دامنه بی اعتمادی چنان رشد کرده است که امروز در برابر انفجارهای شهری، اولین تحلیلی که به ذهن متبادر می شود منشا داخلی داشتن این انفجارها ست.