انتخابات رياست جمهوري بالاخره تمام شد و با همه فراز و نشيب هايش به پايان رسيد . تا چند هفته ديگر ريئس جمهور منتخب ملت (البته به قول صدا و سيما !) قدرت را در دست خواهد گرفت.در میان بحث هایی در مورد آینده و آنچه اتفاق خواهد افتاد و کارهایی که می شود انجام داد لاجرم در گرفته است. همانگونه كه در مقاله هاي قبلي متذكر شدم:
1- گفتمان عدم شركت در انتخابات در بين روشنفكران و سياسيون داخل كشور شروع شده است و اين نتيجه پايمردي دفتر تحكيم و طرفداران آن و بخشي از روشنفكران معترض در كشور است بدون شك ديگر كسي نيست كه معتقد باشد آراي تحريميان در سرنوشت انتخابات با تفاوت آراي فاحش ميان كانديداها در مرحله اول و دوم تاثيرهاي چنداني مي داشته است . اما من معتقدم كه تحريم انتخابات راهي براي مقاومت مدني، فراروي كساني است كه در اين انتخابات با حربه هاي گوناگون محذوف شدند و محذوف باقی خواهند ماند.
و به همین دلیل از آن به عنوان یک گفتمان یاد کرده ام تحریم برای ما یک هدف نبوده است بلکه وسیله ای است که به این ترتیب از اختیاراپوزیسیون شاخ شکسته و مبتذل ماهواره ای خارج شد و در اختیار اصیل ترین گروه دانشجویی کشور و روشنفکران قرار گرفته است.
2- با انتخاب احمدی نژاد به عنوان نماینده فاشیستها که برای حکومت مبارزه می کردند و قبل از انتخابات مجلس هفتم بوجود آمده اند. راه برای یک دست کردن حکومت هموار شد و به این ترتیب هم خطر در اختیار گرفتن حکومت با خشونت از بین رفت و هم این که استفاده از خشونت برای نگه داشتن آن منتفی شده است و در کنار آن قدرت و مسئولیت در یک جا جمع شده است بهانه ای دیگر نیست و احمدی نژاد که با شعار محقق کردن عدالت اجتماعی این رای خیره کننده را بدست آورد اینک می باست شعارها را محقق کنند که این میان دو راه وجود دارد تحقق شعارها که در این صورت زهی سعادت که مردم فقیر ایران از این بی چیزی تا حدودی نجات یابند و صدای خرد شدن آنها در میان چرخ های مدرنیته ناقص و ایرانی شده کمتر شنیده شود که با همه این احوال نگارنده در این صورت خوشحال خواهد بود که حداقل عده ای از فلاکت نجات یابند.
در صورت محقق نشدن شعار های عدالت اجتماعی آقای احمدی نژاد که البته مایه تاسف است مدت مصرف شعار ها نیز به پایان می رسد و به این ترتیب فاشیسم ایرانی نیز در دام بوروکراسی ایرانی گرفتار می شود.
با تحقق عدالت اجتماعی و نجات بخشی از مستمندان کشور نیز طبقه اجتماعی آنها تغییر خواهد یافت دیگر آنها طبقه فرودست نیستند که طبق نظریه های روانشناسی بدنبال ارضا نیازهای فیزیولوژیک باشند و همین باعث می شود دیگر به هر دلیل به کسی رای ندهند.
در مجموع هر چند که شرکت کنندگان و کاندیدا ها در انتخابات مگر طرفداران احمدی نژاد به شکست در انتخابات اعتراف کرده اند اما من می گوییم دنبال کنندگان شعار عدم شرکت قدم های موفقیت آمیزی بر داشته اند و البته ادامه راه در آینده نیز متصور است.
و بر خلاف بسیاری از دوستان محترم که به دنبال تشکیل احزاب و جمعیت های گوناگون با اهداف متفاوت هستند معتقدم که تشکیلات این گفتمان وبلاگ ها و سیستمهای ارتباطی دات کامی هستند. گفتمان مقاومت مدنی در حال حاضر به تشکیلات سلبی که امکان سواستفاده و تخریب آسان را دارد نیاز نداریم بلکه به یک شبکه ارتباطی تار عنکبوتی موثر محتاج است این شبکه به چیزی بهتر از اینترنت همین وبلاگ ها و پست الکترونیکی محتاج نیست. این وسایل ارتباطی براحتی امکان شکل دهی به یک سیستم منظم انتقال اطلاعات و اثر گذاری بدل خواهند شد و به مرور مراکز هسته این دایره ها که هم مرکز نیز نیستند به در اثر پرکاری و خوش فکری عده ای تشکیل خواهد شد. هم مرکز نبودن دوایر نیز بر راستای حرکت چندان اثری نخواهد داشت و از اتلاف وقت دیگران در بحثهای نظری بی پایان نیز خواهد کاست. یکی از این دوایر می تواند حول محور شورای مرکزی دفتر تحکیم شکل گیرد که آن را در مقاله تحکیم اتحاد های کوچک توضیح داده ایم. هر گروهی با هر مشربی امکان ایجاد این مراکز با یک هدف مشترک را خواهند داشت که آسیب پذیری و خطر فعالیت برای افراد را نیز کاهش خواهد داد.