شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و وکیل زندانیان سیاسی عصر دیروز در سالن اجتماعات امپریال کالج لندن از عدم تطابق قوانین ایران با میثاق های بین المللی حقوق بشر سخن گفت.
در این جلسه که با شرکت بیش از ۵۰۰ نفر برگزار شد، عبادی بارها و بارها از وضعیت بغرنج گنجی گفت واز مقامات جمهوری اسلامی خواست وضعیت این زندانی سیاسی را دریابند.
وی در سخنرانی خود به تعریف دموکراسی و تبیین تضاد شرایط کنونی ایران با دموکراسی پرداخت. عبادی گفت: دموکراسی یعنی حقوق اکثریت،اکثریتی که در انتخابات رای داده؛ ولی اکثریت حق ندارد حقوق اقلیت رانادیده بگیرد. اکثریت حق ندارد به اعتبار آرای خود، حقوق مردم را نادیده بگیرد.
عبادی در ادامه سخنان خود به وضعیت آزادی بیان وزندانیان سیاسی در ایران اشاره کرد و گفت: در سالهای گذشته بیش از ۹۰ روزنامه و مجله تعطیل شدند . طبق قانون اساسی انتقاد از اصول قانون اساسی جرم است،
وی گفت: در ایران در قانونی که چند سال قبل به تصویب رسید و مخالف قانون اساسی هم هست، کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس باید به تایید شورای نگهبان برسند. همین شورا صلاحت برخی را که در مجلس ششم تاییدکرده بود به دلیل اینکه در دوره نمایندگی خود در مجلس حرفهایی زده بودنکه برایشان مقبول نبود، برای انتخابات دور هفتم مجلس رد صلاحیت کرد، یعنی اعضای شورای نگهبان سلیقه ای عمل کردند.
این حقوقدان با اشاره به مواردی از نقض میثاق های بین المللی در قوانین ایران گفت: ایران به میثاق حقوق بشر متعهد است اما در عمل می بنیم که قوانین ما در تضاد با میثاق ها و قوانین بین المللی است. از اصول میثاق حقوق بشرممنوعیت تبعیض جنسیتنی است. ایران زنانی فرهیخته و آگاه دارد وبیش از 63 درصد دانشجویان دخترند. یعنی زنان تحصیل کرده تر از مردانند. اما در چنین جامعه ای، در قانون نوشته اند که ارزش جان زن نصف جان مرد است. شهادت دو زن معادل یک مرد است. زنان ایرانی می پرسند چرا؟
عبادی گفت: طبق مقررات حقوق بشر هر نوع تبعیض بر اساس مذهب ممنوع است. اما قوانین ایران برابری مذهبی را به رسمیت نمی شناسند. طبق قانون اساسی مذهب اساسی شیعه است. ادیان مسیحی، کلیمی و زرتشتی پذیرفته شده اند اما هیچ دین دیگری پذیرفته نیست.
وی افزود: مجازات یک عمل براساس اینکه مرتکب آن مسلمان باشد یا غیر مسلمان متفاوت است. اگر مرد وزن مجرد مسلمان در ایران زنا کنند، هریک یکصد ضربه شلاق می خورند اما اگر دختر مسلمان با مرد غیرمسلمان زنا کند، آنوقت یکصد ضربه تبدیل می شود به اعدام.
به گفته عبادی در ایران حتی مذاهب اسلامی غیر شیعه نیز دچار مشکلات قانونی هستند. عبادی گفت: بیش از 25 سال است که اهل تسنن تقاضای ساخت یک مسجد اهل تسنن در تهران را دارند اما با آن مخالفت می شود.
وی در ادامه به قوانین مربوط به کودکان اشاره کرد و گفت: بر اساس قوانین ایران اگر مردی کودکی را به قتل برساند، مجازاتش قصاص است اما اگر این مرد فرزند خود را بکشد مجازات او حداکثرده سال زندان است.
وی در پایان سخنرانی خود گفت: متاسفانه ما راهی نداریم جز کاری که سالهاست آنرا انجام می دهیم و آن اعتراض به قوانین و حرکت در جهت اصلاح آنهاست.
در بخش دیگری از این برنامه، عبادی به پرسش های حاضرین پاسخ داد. وی در پاسخ به سئوالی درباره حقوق بشر درایران گفت: در ایران آنچه اجرا می شود مصوبات قانونی است. آنچه مجلس شورای اسلامی تصویب کرده و به تایید شورای نگهبان رسیده است. اما این قوانین با تعهدات بین المللی ایران مغایر است. شیوه های مختلفی برای مقابله با آن وجود دارد که من بدون اینکه بخواهم روش خود را بهترین بدانم، آنرا عنوان خواهم کرد.
عبادی گفت: حکومت های غیر دمکراتیک اسلامی در تلاشند که بگویند اسلام و دموکراسی جمع نمی شوند. دلایلی هم دارند. مثلا می گویند اگر همه یک ملت اسلامی رای بدهند که مشروب آزاد است بر اساس دموکراسی باید آزاد شود در حالیکه در یک کشور اسلامی این ممکن نیست. آنان خود را حافظ دین مردم می دانند و از این جهت به قوانین دموکراسی پایبند نیستند. من معتقدم با تفسیر درست از اسلام می توان شاهد وضعیت درست تری بود.
برنده صلح نوبل با مقایسه کشور های اسلامی براین نکته تاکید کرد که اسلام قابل تفسیر است. وی گفت: در کشوری مثل عربستان زنان حتی حق رانندگی و رای دادن ندارند اما در کشوری مثل اندونزی که با ۲۰۰ میلیون مسلمان پرجمعیت ترین کشور اسلامی است زنان نخست وزیر هم می شوند. در بنگلادش هم زنان رییس جمهور میشوند. باید دید کدام تفسیر و کدام اسلام حاکم است.
عبادی تاکید کرد: شما وقتی روی مذهب یک ششم مردم کره زمین خط بکشید و بگویید اسلام با دموکراسی همخوانی ندارد خواه ناخواه به سوی شرایطی غيردموکراتيک می رويد.
وی با اشاره به اين نکته که مقاومت مردم در مقابل قوانين، حکومت را محکوم به تغيير کرده است گفت: در ابتدای انقلاب چند زن قاضی داشتيم که من هم يکی از آنها بودم. پس از مدتی که از انقلاب گذشت، به ما گفتند زن نمی تواند قاضی باشد و همه ما تبديل به کارمندان معمولی شديم. من شدم منشی دادگاهی که پيشتر رئيسش بودم. درست سيزده سال پس از آن، قوه قضائيه اعلام کرد قضاوت در اسلام برای زنان آزاد است.
او با مثال ديگری از قانون حضانت گفت: در ابتدای انقلاب، قانون حضانت به اينگونه نوشته شد: پسر تا دو سالگی و دختر تا هفت سالگی می توانند با مادر زندگی کنند و پس از آن بايد تحويل پدر داده شوند. در واکنش به مبارزات زنان، هربار اين پاسخ می آمد که اين قانون اسلام است و لايتغير. زنان به مبارزه ادامه دادند تا آنکه در مجلس ششم، قانون حضانت عوض شد. شورای نگهبان با آن مخالف بود اما مجلس بر آن تاکيد کرد. قانون، به مجمع تشخيص مصلحت رفت و دو سال در آنجا متوقف ماند. تا اينکه جايزه صلح نوبل به ايران رسيد. قريب يک ميليون نفر در فرودگاه به استقبال من آمدند. بيشتر آنان زنان بودند. زنانی که از وضعيت حقوقی خود گلهمند بودند و با استقبال از من، می خواستند اين را به حکومت نشان دهند. پليس آمادهباش بود و حکومت که به هرحال اين حضور چشمگير مردم را ديد، به فاصله پانزده روز اين قانون را تصويب کرد. اينک سرپرستی دختر و پسر تا هفت سالگی با مادر است و پس از آن دادگاه تشخيص میدهد که بچه می تواند پيش مادر بماند يا نه.
وی در ادامه گفت: ما نبايد به اين دام بيفتيم که قوانين اسلامی، همين است که حکومتها میگويند. اينکه چقدر میتوانيم قوانين را اصلاح کنيم به همت مردم بستگی دارد.
عبادی درباره اعدامهای سال ۱۳۶۷ گفت: در دو نوبت محاکمه زندانيان سياسی در ايران، اعدامهای سياسی شدت گرفت؛ سالهای ۶۰ و ۶۷. ما حقوقدان هستيم و بايد راهکار حقوقی برای مبارزه با اين مسئله پيدا کنيم. قوه قضائيه حتی در مواردی که کشتار سياسی علنی بود، به عنوان مثال در مورد پرونده قتلهای زنجيرهای ديديد که چگونه عمل کرد و کار پرونده قتلها به کجا رسيد. بنابراين وقتی دادگاه به اين صورت عمل میکند، شما چگونه اميدواريد که از اعدامهای سال ۶۷ بخواهيد به دادگاههای ايران شکايت کنيد.
عبادی گفت: برای مراجعه به مراجع بين المللی نيز بايد شيوه عينی رسيدگی به اين اتهامات را پيدا کنيد. اخيرا پس از تصويب اساسنامه دادگاه بين المللی جنايی، مردمان کشورهايی که به اين ميثاق ملحق شدند، اين امتياز را دارند که از حکومتشان به اين دادگاه شکايت ببرند. اما ايران هنوز به اين تفاهمنامه نپيوسته است. از سوی ديگر، اين دادگاه برای رسيدگی به جرائمی است که پس از تاسيس آن اتفاق افتاده. من به عنوان وکيل، هنوز راهحلی برای طرح اينگونه شکايات در دادگاههای بين المللی نيافتهام.
وی تاکيد کرد: اما هيچوقت چيزی از ياد مردم نمی رود و مهمترين دادگاه، وجدان بشريت است.
در اين قسمت مراسم حضار با کف زدن پيوسته عبادی را تشويق کردند.
عبادی درباره انتخابات اخير ايران گفت: من در انتخابات شرکت نکردم. علت آن هم اعتراض به قانون نظارت استصوابی است چرا که اين قانون، حق انتخاب را از مردم می گيرد. در ايران هرکس بخواهد کانديدا شود، بايد اعتقاد قلبی و عملی به قانون اساسی داشته باشد و هرکس از قانون اساسی انتقاد کند نمی تواند کانديدا شود. کانديداها از امکانات برابر برای صحبت با مردم برخوردار نيستند. راديو و تلويزيون در اختيار حکومت است. آرايی که از صندوقها در می آيند نماينده اراده جامعه نيست. صدام حسين هم با ۹۹ درصد آراء انتخاب می شد. اما انتخابات آزاد ويژگی های خودش را دارد.
وی درباره محمود احمدی نژاد گفت: شخصا او را نمی شناسم، اما رئيس جمهور در ايران به موجب قانون اختيارات زيادی ندارد و شايد به همين دليل بود که خاتمی علی رغم برنامهای که برای برخی تغييرات داشت، کارش پيش نرفت. الان هم چيزی عوض نشده. يک رئيس جمهور کماختيار رفت، و يک رئيس جمهور کماختيار آمد. ما چرا فکر میکنيم که تغييرات بنيادين قرار است اتفاق بيفتد؟
عبادی درباره امکان نامزدی خود برای رياست جمهوری گفت: من به عنوان مدافع حقوق بشر، حق ندارم هرگز داخل حکومت و قدرت شوم. هيچگاه داوطلب چنين پستی نبودهام و نخواهم بود.
او درباره اقليتهای مذهبی و قوميتها گفت: طبق اصول حقوق بشر، مردم بايد آزاد باشند، هر عقيده مذهبی که دارند را حفظ کنند و بر اساس تفاوتهای مذهبی، فرقی بين مردم نباشد. در قوانين ايران، تبعيض براساس مذهب وجود دارد. اقليتهای قومی اجازه ندارند زبان قوم خود را در مدرسه بياموزند.
وی در ادامه گفت: در قانون اساسی ايران، اصل شوراها را داريم که هنوز به طور کامل اجرا نشده است. چنانچه شورای شهرستان و استان نيز تشکيل شود، مشکلات بسياری از استانهای غيرفارسزبان حل خواهد شد.
عبادی درباره اتفاقات خوزستان و بازداشت يوسف عزيزی بنی طرف گفت: بايد برای آزادی همه بازداشتشدگان فکری کرد.
وی در پاسخ گله کسانی که نسبت به اقدامات او ابراز نااميدی می کنند، گفت: کاش به جای جايزه نوبل، کليد طلايی زندان را به من می دادند تا بتوانم در همه زندانها را باز کنم.
از عبادی پرسيده شد که گنجی چگونه توانسته است جزوه مانيفست جمهوريخواهی را در دوران حبس بنويسد، به بيرون زندان بفرستد و منتشر کند. شيرين عبادی در پاسخ با اشاره به وضعيت نگران کننده سلامتی اکبر گنجی، از کسانی که قصد دارند او را عامل نظام بدانند ابراز تعجب کرد. وی گفت: هر زندانی، ملاقات کنندههايی دارد و بسياری از زندانيان همبندش که آزاد میشوند يا به مرخصی می روند می توانند کتاب او را به بيرون از زندان منتقل کنند.
وی درباره درگيری ماموران پليس با شرکت کنندگان در تجمع حمايت از اکبر گنجی گفت: من از حوادث ديشب (سه شنبه، ۲۱ تير) که باعث مجروح شدن و بازداشت عدهای از هموطنان حقطلبمان شد، بسيار متاسفم. به موجب قانون اساسی، اجتماعات آزاد است مگر اينکه مسلحانه يا مخل نظم عمومی باشد. اين شيوه که می گويند بايد هر تجمعی به کسب مجوز از دولت موکول شود، غيرقانونی است. من جز اينکه بگويم اين کار خلاف قانون بود و متاسفم، حرف ديگری ندارم.
عبادی در پاسخ سئوالی درباره وضعيت زندانيان سياسی در ايران گفت: من به عنوان وکيل مدافع از هر زندانی سياسی که توانستهام دفاع کردهام. من به اين معتقد نيستم که به تنهايی بتوانم همه مشکلات را حل کنم. ما با همکاری چند نفر از وکلا، کانون مدافعان حقوق بشر را در ايران تاسيس کرديم و در اين انجمن سه وظيفه را پيگيری می کنيم؛ نخست وکالت رايگان همه زندانيان سياسی، دوم حمايت از خانواده زندانيان سياسی و سوم انتشار گزارشی درباره وضعيت حقوق بشر در ايران که هرسه ماه يکبار منتشر شود.
وی گفت: اين تمام تلاش ماست. بيش از اين، از توان ما خارج است. شما ما را ياری کنيد.