تصوير شكنجه شده جوان مهابادي را همه هموطنان ايراني ديدند و موضع گيري هاي شفاف آقايان اصلاح طلب را هم شاهد بوديم .
در هنگامه خيمه شب بازيهاي سياسي در انتخابات و نياز به راي ملت آزاده ايران ! ، آقايان راي هاي همه اقوام را طالبند و وعده و وعيد هاي آن چناني مي دهند كه اگر فقط كمي چشم هايت را ببندي و واقعيات 27 ساله اخير را ناديده بگيري ، مي پنداري كه در مدينه فاضله ساكن شده اي .خوشبختانه آگاهي و شعور بالاي اقوام ايراني ، خصوصأ مردم كرد به آقايان روشنفكر و اصلاح طلب نشان داد كه اين مردم حداقل ديگر پس از 8 سال جنگ جناحي و فرافكني در اقرار به عدم توان مديريتي خويش ، قابل اعتماد نيستند و با حداقل ميزان مشاركت در انتخابات كه اصلاح طلبان گرامي حتي از ذكر آمار و اطلاعات آن خودداري كردند ، نشان دادند كه دوران عوام فريبي و گفتار درماني به پايان رسيده است.
متأسفانه همانند آن جوان مهابادي ، افراد بي نام و نشان بسياري را شاهديم كه در زندانها مرگ تدريجي را تجربه مي كنند و يا چنين وحشيانه شكنجه شده وبه قتل مي رسند اما آه از نهاد كسي برايشان بر نمي آيد زيرا كه مانند بعضي ديگر از زندانيان اصلاح طلب در زمره غير خوديها قرار مي گيرند و از ديد اصلاح طلبان! گرامي شهروند درجه دوم هستند.
مگر حوادثي را كه در خوزستان پيش آمد ، بدون تبعيض و با آگاهي تجزيه و تحليل كردند كه حوادث مهاباد را كنكاش و يا حداقل قتل و شكنجه يك جوان كرد ( گيرم به جرم سياسي يا غير سياسي ) را محكوم نمايند.
مگر مردم كرد فراموش كرده اند كه همين آقايان اصلاح طلب (در زمان استانداري سخنگوي محترم هيئت دولت در كردستان )در سوم اسفند سال 77 چه فجايعي را به صرف اعتراض مردم به دستگيري عبدالله اوجلان آفريدند و چگونه دهها نفر از جوانان كرد را پس از دستگيري مورد آزار و شكنجه قرار دادند؟
خلق ها خوبند، كردها اصيلند، عرب ها صاحب نفت خوزستان هستند ، ترك ها آزاده اند و ... اما فقط در مقاطعي كه به راي آنها نياز هست و پس از آن تمام مسائل و مشكلات آنان را بايد با سكوت وسركوبشان را نيز با تأئيد ضمني برگزار نمود.
اصلاح طلبان عزيز كشف كرده اند كه توطئه اي در كار است كه انتخابات پر مسئله را و روزهاي آخر مديريت ايشان را مي خواهند زير سئوال ببرند، آقايان محترم در كشوري كه شما هم به توهم توطئه اش دامن مي زنيد چرا نبايد فكر كرد كه شما براي دولت جديد داريد بحران سازي مي كنيد ؟ در كداميك از مقاطع پس از انقلاب ، پيكري چنين شكنجه شده را به بستگانش تحويل مي دهند كه در واپسين روزهاي دولت خاتمي تحويل داده اند؟
آيا نبايد فكر كرد كه در شهري كه كمترين ميزان مشاركت را در انتخابات داشته است (14 درصد) ، بيشترين پتانسيل بروز بحران وجود دارد و ملتي كه بارها تقاس حق طلبي و آزاده بودنش را دردوران هاي مختلف سياسي پس داده است براي چندمين بار مي تواند بازيچه دست انحصارطلباني كه دستشان از حاكميت كوتاه شده قرار گيرد.البته شعور سياسي اين مردم بالاتر از آن است كه با احساسات با اين مسئله برخورد نموده و زمينه ساز تقسيم غنائم بيشتر براي اصلاح طلبان گرامي شوند.
سنندج - آزاده