گفت وگو از: كتايون لامع زاده
"محسن ميردامادي" و "محمود احمدي نژاد"، ۲۵سال پيش، هنگامي كه هر دو در شوراي هفت نفره دفتر تحكيم وحدت، گرد يك ميز مينشستند، گمان نمي كردند روزي برسد كه ورود يكي به عرصه قدرت، همزمان با خروج ديگري باشد.
اكنون،ميردامادي عضو ارشد يكي از احزاب اصلاح طلب جبهه مشاركت است كه در نتيجه چند انتخابات اخير، از قدرت كنار رفتهاست. درمقابل، محمود احمدي نژاد كه چهره شاخص ائتلافي اصولگراست، با پيروزي در انتخابات رياست جمهوري، در اين هفته مرد شماره ۲نظام جمهوري اسلامي خواهد شد.
پيروزي احمدي نژاد در انتخابات، موجي از حملات تبليغاتي رسانههاي غربي را در پي داشت. هر بار كه موجي تبليغاتي به راه ميافتاد، يكي از اصلاح طلبان، كه يكي از آنها ميردامادي بود ، به آن پاسخ داد.
در اين گفت و گو، ميردامادي از گذشتهها ميگويد و جايگاه و موقعيت احمدي نژاد در دفتر تحكيم وحدت و ديدگاه او درقبال تسخير سفارت آمريكا را تشريح ميكند.
ما نيز از گذشته، پلي به امروز زديم و از او خواستيم كه موضع خود و حزبش را درباره دولت جديد و همكاري با آن بگويد.
آنچه در پي ميآيد، متن كامل اين گفت و گوست:
سوال: پس از مرحله دوم انتخابات رياست جمهوري، رسانههاي خبري غرب، عكسي را از اشغال سفارت آمريكا منتشر كردندو تلاش داشتند محمود احمدي نژاد را با اين حادثه، مرتبط كنند.آيا او در اين واقعه نقشي داشت؟
در حالي كه برخي گروگانهاي آمريكايي مانند "بري روزن" با بعضي دانشجويان پيرو خط امام همچون "عباس عبدي" دوستانه گفت و گو ميكنند، چرا روندي معكوس را در قبال رييس جمهوري منتخب ايران در پيش گرفتند؟
ميردامادي:در ماجراي اشغال سفارت آمريكا،آقاي احمدي نژاد نقشي نداشت.
فكر ميكنم به اين دليل اسم ايشان مطرح شد كه او در آن زمان عضو شوراي اول دفتر تحكيم وحدت بود واين اقدام جداي از دفتر تحكيم نبود.
درابتداي تشكيل دفتر تحكيم وحدت،شورايي هفت نفرهبهنمايندگي از دانشجويان سراسر كشور فعاليت ميكرد كه يكي از آن هفت نفر، آقاي احمدي نژاد بود.
اولين بار،بحث اشغال سفارت آمريكا در اين جمع دانشجويي مطرح شد، آن هم در يكي از جلسات اين شورا، كه پنج نفر از هفت نفر عضو آن ،يعني محمود احمدي نژاد از دانشگاه علم و صنعت، ابراهيم اصغرزاده از دانشگاه صنعتي شريف، حبيب الله بيطرف از دانشگاه تهران و سيدي نژاد از دانشگاه تربيت معلم و بنده از دانشگاه پلي تكنيك در آن جلسه حضور داشتيم.
در اين جمع پنج نفره، شرايط جامعه ارزيابي و اين تحليل مطرح شد كه پشت همه اغتشاشات رو به گسترش در كردستان، تركمن صحرا، خوزستان،سيستان و بلوچستان كه حتي به مناطق غيرمرزي نيز گسترش يافته بود، بايد يك قدرت خارجي نقش داشته باشد. در غير اين صورت ، به طور طبيعي و بدون حمايت و هدايت از سوي يك مركز، ناامني هااين چنين هماهنگ گسترش پيدا نميكنند.
از نظر ما آمريكا در اين مسائل نقش داشت و نظرمان اين بود كه با اشغال سفارت آمريكا هم ميتوان اين حوادث را كنترل و متوقف كرد و هم احيانا اسناد و مدارك چنين دخالتهايي را ميتوانيم پيدا و منتشر كنيم.
براي اين كار، پيشنهاد شد كه براي چند روز كه پيش بيني ميشد بين دو روز تا يك هفته باشد، سفارت آمريكا را اشغال كنيم.
وقتي كه اين بحث در آن جلسه مطرح شد، آقاي احمدي نژاد با اشغال سفارت آمريكا مخالفت كرد.
سوال: چرا؟
ميردامادي:دو نفر از دانشجويان مخالف بودند، يكي آقاي احمدي نژاد و يكي ديگر. يادم نيست كداميك از اين دو، اين نظر را مطرح كردند كه چرا ما سفارت آمريكا را بگيريم. برويم سفارت شوروي را بگيريم.
سوال: دليلشان براي لزوم اشغال سفارت شوروي چه بود؟
ميردامادي: آن موقع تقريبا چنين تقسيم بنديهايي بين نيروهاي سياسي بود . غالب فعالان دانشجويي، ضد آمريكايي بودند و همه مشكلات را هم مشكلات قبل از انقلاب و هم مشكلات بعد از انقلاب را از ناحيه آمريكا ميديدند.
امام(ره) هم درسخنرانيها و بياناتشان، بيشتر اين ديدگاه و تفكر را ابرام و تقويت ميكردند.
در مقابل، كساني بودند كه روحيه ضد كمونيستي داشتند و به همين دليل كمتر به آمريكا و مشكلاتي كه از ناحيه آمريكا براي كشور ايجاد مي شد، توجه داشتند. آنها كمونيستها را يك مجموعه ضد دين و ملحد ميديدند و شايد چندان هم شعار ضد آمريكايي را نميپسنديدند و هر شعار و اقدام ضدشوروي را ترجيح ميدادند.
به هرحال احمدي نژاد و يكي ديگر از دانشجويان با اين كار مخالفت كردند و لذا اين بحث در آن جلسه ادامه پيدا نكرد.
آن سه نفر كه موافق بودند، يعني اصغرزاده، بيطرف و بنده، در جمع سه نفره خودمان موضوع را مطرح و دنبال كرديم.
سوال: جلسه پنج نفره چه زماني بود؟
ميردامادي: حدود ۱۰روز قبل از اشغال سفارت آمريكا. احتمالا روز سوم آبان ۱۳۵۸بود.
ما سه نفر بحث را ادامه داديم و عملا نتيجهاين شد كه دانشجويان پلي تكنيك، تهران و صنعتي شريف ، برنامه را دنبال كردند و بعد، چون تعدادشان كافي نبود، دانشجويان دانشگاه ملي سابق( شهيد بهشتي كنوني) را هم دعوت كردند كه به جمعشان اضافه شدند.
بدين ترتيب،آقاي احمدي نژاد ازابتدا و درطول مدت اشغال سفارت آمريكا، هيچگاه در آنجا نبود.
سوال: عكسي كه چاپ شد، چه بود؟
ميردامادي:آن عكس آقاي احمدي نژاد نيست. آن عكس، كمي شبيه امروز آقاي احمدي نژاد است. حال آنكه آن اتفاق، ۲۷سال پيش بود. آقاي احمدي نژاد هم آن زمان، به لحاظ فيزيكي و شكل و شمايل با امروز قدري متفاوت بود.
سوال: چرا اين عكس به يكباره مطرح شد.آن هم در شرايطي كه برخي چهره هاي شاخص اصلاح طلب، آن زمان هدايت جريان اشغال سفارت آمريكا را به عهده داشتند، مانند شما، ابراهيم اصغرزاده و عباس عبدي؟ به نظر ميرسد با شما مشكلي ندارند ، حال آنكه رسانههاي غربي با انتشار اين عكس، شروع به فضاسازي عليه دولت جديد در ايران كردند.
ميردامادي: من فكر ميكنم آمريكاييها درانتخابات رياست جمهوري ايران، مايل بودند دو موضوع اتفاق بيفتد تا بتوانند مواضعشان را نسبت به ايران، راديكال تر و تندتر بكنند و بتوانند شرايط را براي اقدام عليه ايران مساعد كنند، يكي اين كه انتخابات با مشاركت پايين مردم برگزار شود، ديگر اين كه فردي راديكال ،به تعبير آنها، روي كار بيايد.
تركيب اين دو براي آنها خيلي مطلوب بود، هم مشاركت پايين و هم روي كار آمدن فردي راديكال. چون در آمريكا هم جناح راديكال حاكم است و دو نيروي راديكال، زودتر به نقطه برخورد با يكديگر ميرسند.
قسمت اول، محقق نشد،يعني مردم مشاركت خوبي در انتخابات كردند. شايد بيش از انتظار نيروهاي سياسي داخل كشور. مشاركت مردم ۶۳درصد بود كه نسبت خوبي است.
ولي در مورد دوم، بايد گفت فردي كه انتخاب شد، در اذهان عمومي، فردي راديكال شناخته ميشود. آمريكاييها بعد از انتخابات ايران، خط تبليغي و فضاسازيشان اين شد كه تصويري از انتخابات و نتيجه آن ارايه دهند كه ايران را بيشتر، راديكاليزه نشان دهد و بتوانند افكار عمومي خود و دنيا را براي اعمال فشارهاي بيشتر آماده كنند.
به نظر من،بوش در دوره دوم رياست جمهوري خود برنامههاي سنگين تري را عليه ايران دارد،ولي اجراي همه آنها را موكول به بعد از انتخابات كرد.
الان بعد از انتخابات، درحال فضاسازي هستند.طبيعتا براي اين فضاسازي بايد سوژههايي پيدا و روي آنها كار كنند. برخي سوژهها را از قبل تدارك ديده بودند و بحث اشغال سفارت آمريكا و گروگانگيري هم اگر تركيب ميشد،با موارد قبلي كه ميخواستند، ميتوانست در اين جهت مورد بهره برداري قرار گيرد و بخصوص روي افكار عمومي آمريكا تاثير بگذارد.
سوال:برخي از نمايندگان كنگره آمريكا طرحهايي براي محاكمه دانشجويان پيرو خط امام و نيز پرداخت غرامت از محل داراييهاي مسدود شده ايران به گروگانها را مطرح ميكنند. با توجه به اين تحركات در آمريكا، آينده روابط خارجي ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ميردامادي:من هم اين بحثها را در خبرها خواندم. اگر مطالبي كه نقل شده، دقيق و صحيح باشد، باز هم بيشتر در جهت ايجاد فضاي سياسي در افكار عمومي آمريكا و دنياست، زيرا هم موضوع "تحت تعقيب قرار دادن گروگان گيران" و هم "پرداخت غرامت به گروگانها از محل داراييهاي ايران" مغاير بيانيه الجزاير است.
در بيانيه الجزاير آمده كه دولت آمريكا به دليل گروگانگيري نميتواند درآينده، عليه ايران ادعاي حقوقي داشته باشد. به همين دليل در سالهاي گذشته، برخي از گروگانها دردادگاههاي آمريكا شكايت و تقاضاي غرامت كردند ولي دستگاه قضايي آمريكا با توجه به بيانيه الجزاير كه به امضاي دولت آمريكا رسيده بود، آن را نپذيرفت.
ولي در مورد گروگانهاي آمريكايي كه در لبنان بودند و آزاد شدند و به دادگاههاي آمريكا شكايت كردند . دادگاهها به نفع آنها حكم صادر كردند.
فكر ميكنم، جمع احكام صادر شده، بالغ بر ۲ميليارد دلار است كه دراين احكام، خواهان برداشت اين مبلغ از داراييهاي ايران شده اند، ولي دولت آمريكا اين كار را هم عملي نكرد.
در مورد ايران و اشغال سفارت آمريكا، طبق مفاد بيانيه الجزاير، آنها نمي توانند درخواست غرامت و يا ادعايي عليه ايران مطرح كنند.تصورم اين است كه اصل قضيه، غرامت نيست،بلكه آمادهسازي فضاي سياسي براي برنامههاي آينده شان است.
سوال: به نظر ميرسد رابطه دوستانه با اروپا نيز رنگ ميبازد. لحن سخنان مقامات كشورهاي اروپايي در قبال ايران، تغيير كرده است.
ميردامادي: بايد به يك تفاوت به عنوان "واقعيت" توجه داشته باشيم، تفاوت سال ۷۶كه آقاي خاتمي انتخاب و رييس جمهوري شد با امسال كه آقاي احمدي نژاد به رياست جمهوري رسيد.
موقعي كه خاتمي انتخاب شد، به دلايل مختلف،يكي ايدهها و نظراتي كه مطرح كرده بود، ديگري، انتخاباتي كه صورت گرفت و شكلي كه آقاي خاتمي انتخاب شد و نيز شخصيت خاتمي،تصويري مناسب تر و جذاب تر ازقبل ، از ايران در افكار عمومي دنيا ايجاد شد كه يخها را كاملا آب كرد و روابطي متفاوت با دوره قبل از خاتمي با بسياري از كشورهاي دنيا شكل گرفت. يكي از مهمترين اين موارد ، رابطه با اروپا بود.
در مورد آمريكا، تفاوت چنداني حاصل نشد، اما در روابط با اروپا، شرايط تا حد زيادي تغيير كرد.
اتفاقي كه با آمدن آقاي احمدي نژاد رخ داده، به نظر من، عكس آن دوره است. يعني دقيقا آثارش در نقطه مقابل سال ۷۶و روي كار آمدن آقاي خاتمي است . شايد خود آقاي احمدي نژاد صحبت زيادي نكرده باشد،ولي مجموعهاي كه آقاي احمدي نژاد متعلق به آن است، در مسائل سياست خارجي، هستهاي و امور داخلي ديدگاههايي داشتهاند و تصويري كه از آنها در ايران و دنيا ارائه شده، به نحوي است كه كاملا برخورد اروپاييها نقطه مقابل روي كار آمدن آقاي خاتمي شد.
هرچقدر آن موقع، جاذبه ايجاد شد، الان تصويري دفعي ايجاد شده است ، به همين دليل، برخورد اروپاييها هم برخورد توام با شك و ترديد و بدبيني است.
در عين حال، اتفاقاتي ميافتد كه اين عوامل را تشديد ميكند. مثلا در ميان سه كشور بزرگ اروپايي( فرانسه، انگليس و آلمان) انگليسيها ذاتا محافظه كار هستند و سعي ميكنند محتاطانه تر موضع بگيرند، برخلاف فرانسوي ها كه صريح تر موضع ميگيرند.
در روزهاي گذشته در كشور ما دو موضعگيري راجع به انفجارهاي اخير لندن صورت گرفت، يكي در نماز جمعه و ديگري از سوي برخي ديگر كه به نظر من، مواضع بسيار ناپختهاي بود. اين موضعگيري ، انگليسيهاي محتاط و محافظه كار را به سمتي كشاند كه عليه ايران موضع بگيرند. فرانسه و آلمان هم كه آمادگي بيشتري براي موضعگيري تند عليه ايران داشتند. در نتيجه، موضع اين سه كشور اروپايي در قبال ايران به صورت نامناسب فعلي درآمد.
زمينه اصلي اين موضعگيري،تصويري است كه آنهاازآينده ايران و روابطشان با دولت جديد درايران دارند. مسائلي مانند موضعگيريها درنمازجمعهو اظهارنظرهاي فوق الذكر نيز باعث ميشود كه موضع گيريها تندتر هم بشود.
سوال: مهمترين چالش پيش روي دولت جديد در ايران از ناحيه سياست خارجي خواهد بود يا داخلي؟
ميردامادي: فكر ميكنم تا مدتي مهمترين چالش در سياست خارجي است. در داخل من چندان مشكل جدي نميبينم.
آقاي احمدي نژاد در شرايطي رياست جمهوري را در دست ميگيرند كه بهترين شرايط اقتصادي بعد از انقلاب را داريم. به لحاظ درآمد نفتي، كارهاي زيربنايي اقتصادي كه در دوره خاتمي انجام شد و ذخاير ارزي شرايط بسيار مساعدي داريم.
به لحاظ سياسي هم، بحراني وجود ندارد، اما در حوزه سياست خارجي در شرايطي هستيم كه پتانسيل بحران وجود دارد، يعني پرونده هستهاي ما بسيار حساس است و بايد به نحوي ظريف با آن برخورد شود. در زمان دولت خاتمي هم كشورهاي ديگر بهانهگيريهاي غيرمعمول داشتند. الان با دولت جديدي كه در شرف آمدن است، تبليغات شديدي عليه ايران به راه افتاده است و به نظر من، تيم مذاكرهكننده ، شرايط دشوارتري نسبت به قبل دارد.
طرفهاي مذاكره غربي هم شك و ترديدشان بيش از گذشته است و بدبينانه تر نگاه ميكنند. اگر ما بخواهيم مذاكره را متوقف كنيم و ادامه ندهيم كه قطعا كاري منطقي نيست. اگر هم بخواهيم مذاكره كنيم، بالاخره بايد بدانيم آيا قرار است اقدامات دولت خاتمي ادامه يابد يا خير؟ توقف موقت غنيسازي اورانيوم ادامه يابد يا خير؟ در هريك از اين موارد كه دولت جديد تصميم بگيرد، بسيار مهم خواهد بود و تبعات خاص خود را خواهد داشت.
دولت جديد در ماههاي اول شرايط نسبتا دشواري را پيش رو خواهد داشت تا از اين چالش عبور كند. بايد ديد نيروهاي جديد چقدر ميتوانند اين چالش را مديريت و از آن درست عبور كنند.
سوال:سياستهاي هستهاي در ايران،فراتر از اختيارات رييس جمهوري است.
ميردامادي: درست است. فراتر از اختيارات رييس جمهوري است، اما رييس جمهوري و دولت در آن نقش تعيينكننده دارند. كما اينكه مشاهده كرديم با اين كه اين كار در اختيار دولت نبود،دولت آقاي خاتمي از ابتداي ايجاد اين بحران، توانست مسير را به نحوي پيش ببرد و كار را مديريت كند كه ما در بحث هستهاي دچار بحران نشويم. منظور من از بحران در مساله هستهاي ، ارجاع اين موضوع به شوراي امنيت سازمان ملل است.
اگر دولت خاتمي نبود احتمالا به اين نقطه ميرسيديم. درست است كه دولت تنها بازيگر اين صحنه نيست ،اما نقش او بقدري است كه ميتواند اين تاثير را داشته باشد كه رسيدن به بحران را تسريع و يا به عنوان بازدارنده عمل كند. دولت آقاي خاتمي توانست اين بحران بالقوه را مهار كند.
بستگي دارد دولت جديد هم اين ميزان ابتكار عمل و تاثيرگذاري را در پرونده هستهاي داشته باشد يا نه و نيز اين كه آيا ديدگاهش اين است كه بايد از رسيدن بحث هستهاي ايران به نقطه بحراني پرهيز كرد يا خير.
سوال: تاكنون موضع گيريهاي احمدي نژاد را چگونه ديديد؟
ميردامادي: فكر ميكنم روي مواضعي كه تا الان ايشان داشته نميشود حساب كرد و تحليل نمود. چون اصولا نيروهايي كه در جايگاه قدرت و موضع مسئوليت نيستند، به نحوي صحبت ميكنند كه الزاما با مواضع دوران مسئوليتشان يكي نيست.
البتهاين مساله مخصوص كشور ماهم نيست . درساير كشورها هم همينطور است .
مثلا اگر مواضع حزب كارگر انگليس را در زمان اپوزيسيوني و هنگامي كه دولت را در دست گرفتند، مقايسه كنيد، بخوبي متوجه اين تفاوت در موضع گيريها ميشويد.
در ايران هم، كانديداها تا زماني كه مسئوليت را در دست بگيرند، ممكن مواضعي راديكال داشته باشند اما مواضع راديكال وقتي بهمرحله عمل ميرسد، در خيلي از موارد، تعديل ميشود.چون متوجه ميشوند كه آن مواضع ذهني بوده و با واقعيتها چندان سازگار نيست.
مثلا صحبت ميشد كه تيم مذاكره هستهاي كاملا تغيير خواهد كرد،امااخيرا در خبرها ديدم كه بنا نيست اين تيم تغيير كند.
اگر اين صحت داشته باشد، اولين تعديل است.
سوال: آيااين تناقض در شعار و عمل نيست؟ شايد كساني كه به آقاي احمدي نژاد راي دادند، به خاطر آن شعارها راي دادند. فكر نميكنيد اگر آقاي احمدي نژاد همان مسير دولت قبلي را در پيش بگيرد، خلاف شعارهايش عمل كرده باشد؟
ميردامادي: اين مسائل در سياست، چندان غيرعادي نيست.
سوال: چرا اصلاح طلبان كه در نتيجه چند انتخابات اخير از قدرت كنار رفتند، در روزهاي اخير و در بزنگاهها به ياري جناح پيروز آمدند؟ مثلا سه نفر از اصلاحطلبان براي حل مساله گنجي ميانجيگري كردند و ديگر اين كه پس از انتشار عكس منسوب بهاحمدي نژاد، اصلاح طلباني كه جزو دانشجويان پيرو خط امام بودند، مثل شما و آقاي عبدي به اظهارنظر دراين مورد پرداختند.
آيادراين زمينه، توصيهاي شده بود؟ اگر چنين نيست، ضرورت اين موضع گيريها چيست؟
ميردامادي: ما فكر ميكنيم به هر نحوي كشور به سمت بحران برود،به زيان كليت نظام و كشور است. ما هم كه جداي از اين نظام نيستيم.اين كشتي اگر سوراخ شود ، همه آسيب ميبينند.
در شرايط فعلي، مطلوب آمريكا،درگير شدن با ايران است. ما فكر ميكنيم درگير شدن با آمريكا به هيچ وجه به سود كشور نيست. چنين نيست كه اگر آمريكا با ايران درگير شود، يك جناح سود ببرد و جناح ديگر ضرر كند.
كل كشور ضرر خواهد كرد. ما طرفدار اصلاحات هستيم و ميخواهيم از درون دمكراسي را دركشور تقويت كنيم، و واقعا باور داريم اگر آمريكاييها با ما درگير شوند، روند دمكراسي در كشور براي بيش از يك دهه با تاخير و حتي عقب گرد مواجه خواهد شد.البته اين طور هم نيست كه اگر روند دمكراسي دچار يك وقفه شد، آن جناحي كه ميانه خوبي با مردم سالاري ندارد، سودي ببرد.
آنها هم در اين قضيه بازنده خواهند بود.
مساله گنجي هم از يك سو ابعاد انساني داشت و از سوي ديگر ميتوانست كشور را به سمت بحران در سطح جهاني هدايت كند. پس طبيعي است آقاي حجاريان و دوستان ديگر تلاش كنند به اين نقطه نرسد.در اينجا مساله كليت نظام و كشور در ميان است و دوستان ما چه در حكومت مسئوليت داشته باشند ، چه نداشته باشند، تلاش ميكنند به نقطه بحران نرسيم.
سوال: با اين موضع گيريها احتمال دارد كه خط قرمزي بر جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب براي ورود به قدرت كشيده نشود؟
ميردامادي:ما اصلا در موضعگيري هايمان، دنبال امتياز گرفتن نيستيم، ما اين كار را بنا به وظيفه ملي انجام ميدهيم، طرف مقابل، هر كاري مي خواهد بكند.
اگر سوال شما اين است كه ممكن است بخشهايي از حاكميت درصدد برخورد با مشاركت و مجاهدين انقلاب باشند، فكر نميكنم چنين باشد. فكر ميكنم گروههاي مانند مشاركت و مجاهدين انقلاب ، جايگاهي در جامعه پيدا كرده اند كه به راحتي نميشود با آنها برخورد كرد.
سوال: اگر شما اين مواضع را بنا به وظيفه ملي اتخاذ كرديد، آيا دعوت به حضور در كابينه جديد را نيز بنا به همين وظيفه خواهيد پذيرفت؟ ميردامادي: هرچند من اين را كاملا منتفي ميدانم كه دولت جديد از افراد منتسب به مشاركت دعوت به همكاري كند، ولي به فرض ضعيف هم اگر اين كار صورت ميگرفت،جمع بندي ما اين بود كه در شرايطي كه در حال حاضر براي كشور پيش آمده، بهترين كار اين است كه افرادي كه روي كار آمده اند، دولتي كاملا همفكر با خود تشكيل دهند، يعني چيزي كه ما در سالهاي گذشته نداشتيم.
به نظر من اين هميشه يك نقص دولتهاي قبلي بود كه نه حزبي بودند، نه ائتلافي از احزاب مختلف و هيچ رنگ و صبغه تشكيلاتي نداشتند. الان شرايطي پيش آمده كه مجموعه جديد ميتواند دولت حزبي تشكيل دهد. هرچندكه نام حزب ندارند،اما تفكر مشخص و شناخته شدهاي دارند و عملا مشابه حزب عمل ميكنند.
بهتر است آنها دولتي يكدست و همفكر تشكيل دهند و همه مسئوليتها را هم خودشان عهده دار شوند. اگردر اين دولت موفق بودند- كه انشاءالله باشند- طبيعتا مردم باز هم به آنها اقبال خواهند داشت و اگر هم در دولت ناموفق بودند، عدم موفقيتها به گردن ديگران انداخته نشود.
به اين دليل فكر ميكنيم رفتن افرادي از اصلاح طلبان به دولت، هيچ كمكي به اين روند نميكند، ضمن اين كه از نظر فكري ديدگاههاي كاملا متفاوتي دارند و باعث ميشود اينها در تصميمگيري هاي دولتي دچار تناقض شوند. لذا ما بيرون دولت باشيم هم براي خودمان بهتراست و هم براي دولت مداران جديد.
من اين را يك گام مثبت در تحولات سياسي كشور ميدانم كه دولت جديد، دولتي كاملا حزبي خواهد بود.