* گفتمان اصلاحطلبان پيشرو، گفتمان توده مردم نبود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
جبهه مشاركت كه طيف سياسي اش تا چندي پيش اكثريت مجلس را در اختيار داشت و تا روزهاي آتي با عوض شدن دولت رخت خود را از قدرت برخواهد بست؛ امروز خلاصه شده در ساختماني نه چندان نوساز است كه منزل حزبي نوپاست و در همين دوران كودكي چند پيروزي و چند شكست را تجربه كرده است.
امروز سران اين حزب كه اغلب افراد كهنهكار سياسياند به تحليل انتخاباتي كه در آن پيروز نبودهاند ميپردازند و با تحليل گذشته و نگاه به آينده مسير آتي خود را طراحي ميكنند.محسن ميردامادي در گفتوگوي تفصيلي با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) از تحليل انتخابات آعاز كرده و به چشم اندازهاي آتي و چالشها و فرصتهاي پيشروي دوات آتي رسيده است.
ايسنا: از انتخابات رياست جمهوري آغاز كنيم؛ تحليل شما از روند مرحلهي اول و مرحلهي دوم انتخابات چيست؟
ميردامادي: مهمترين بخش از انتخابات كه بايد تحليل شود مرحله اول انتخابات است ؛ نتايج مرحله دوم انتخابات چندان غير قابل پيش بيني نبود. درباره تحليل دور دوم انتخابات نظرم اين است كه تقريبا قابل پيش بيني بود كه آقاي هاشمي در دور دوم با هر كسي كه وارد ميشد، شرايط سختي را داشت. بنابراين راي دور دوم را بيش از اينكه راي اثباتي به كانديداي رقيب آقاي هاشمي بتوان تلقي كرد در حقيقت راي به تغيير بود؛ چون اين احساس وجود داشت كه بين دو كانديدا، آقاي هاشمي نماد حفظ وضع موجود است و اين تلقي به درست يا غلط پيش آمد و گسترش يافت كه كانديداي رقيب نماد تغيير است.
به همان ميزان كه قابل پيش بيني بود كه هر كسي در دور دوم در مقابل آقاي هاشمي قرار بگيرد موفق خواهد بود اين هم قابل پيش بيني بود كه اگر از اصلاح طلبان در دور دوم كسي در مقابل يك كانديداي محافظه كار قرار مي گرفت پيروزي با اصلاح طلبان بود.
در تحليل مرحله اول انتخابات و اينكه آراء اصلاح طلبان و محافظه كاران هر كدام چقدر بود؛ بايد توجه كرد كه در مرحله اول آراء آقايان هاشمي، قاليباف و مهرعليزاده را نه مي توان گفت به طور كامل راي اصلاح طلبان است و نه راي محافظه كاران و راي اين كانديداها مخلوطي از محافظه كاران و اصلاح طلبان بود و هيچ كدام از جناحها نمي توانند آن را به نام خود بنويسند.
اگر بخواهيم تقسيم بندي بين آراء محافظه كار و اصلاح طلب كنيم با مسامحه مي توانيم بگوييم مجموع راي آقايان احمدي نژاد و لاريجاني آراء محافظه كاران و مجموع آراء آقايان معين و كروبي آراء اصلاح طلبان بود.اين نسبت در مرحله اول بود و در مرحله دوم بستگي به اين داشت كه چه كساني به مرحله دوم راه پيدا كنند كه تحليلم اين است كه اگر تركيب محافظه كاران و اصلاح طلبان به مرحله دوم راه پيدا مي كردند، برنده كانديداي اصلاح طلب بود.اما به دلايل كارهايي كه در انتخابات شد و انتخابات را از مجراي صحيح خود خارج كرد نتيجه به نحو ديگري رقم خورد.
ايسنا: اين انتخابات چه آموزههايي براي حركت آيندهي گروههاي سياسي به خصوص اصلاحطلبان دارد؟
ميردامادي: اينكه اين انتخابات چه مسايلي را براي آينده مي تواند برجسته كند و بيشتر مورد توجه قرار دهد؛ به نظر من مهمترين مساله اين است كه به طور جدي نگراني از مسيري وجود دارد كه انتخابات در آينده طي خواهد كرد و اينكه آيا مي توان در آينده اميدوار به برگزاري انتخابات سالم بود يا خير؟ تا كنون تاكيد بر اين بود كه انتخابات بايد آزاد باشد به اين معنا كه حداقلي از رقابت قابل قبول باشد. البته ما در كشورمان با انتخابات كاملا آزاد فاصله داريم؛ اما اينكه حداقلي از آزادي باشد تا به حال خواسته ما بوده است و گمان مي كنيم كه در انتخابات اخير اين حداقل تامين بود، ولي مشكل جديدي كه در آينده خواهيم داشت اين است كه انتخابات سالم داشته باشيم يعني راي مردم به عنوان امانت، هم سالم به صندوق ها ريخته ، نگهداري و هم شمارش شود، يعني هم سالم برگزار شود، هم سالم خوانده و اعلام شود.
مشكلي كه در اين انتخابات جدي شد مشكلي بود كه از انتخابات دوم شوراها آغاز و در انتخابات مجلس هفتم تشديد شد و در اين انتخابات هم به اوج خود رسيد و آن عملا شكل گيري يك حزب پادگاني در كشور بود كه در حقيقت يك نيروي سياسي- نظامي با استفاده از همه امكانات در صحنه انتخابات حاضر شود ، مانند يك حزب فعاليت و براي كانديداي خود راي جمع آوري كند. اگر مقداري به اظهار نظرها دقت شود برخي از فرماندهان نظامي بعد از انتخابات اظهار كردند كه اصولگرايان سازماندهي چندلايه را ترتيب دادند و در اين سازماندهي به پيروزي رسيدند.
اين تعبير نشان مي دهد نظاميان كه بايد در انتخابات بي طرف باشند صحبت از سازماندهي چندلايه مي كنند، گويا موفقيت يك جناح موفقيت آنان بوده است كه در واقع چنين هم بوده است. اين نشان مي دهد كساني كه نبايد در انتخابات جانبدارانه حركت كنند، اين كار را كرده اند و الان هم اظهار خوشحالي مي كنند. اين مشكل جدي وجود خواهد داشت كه آيا در آينده با همين پديده مواجه خواهيم بود و شاهد ايجاد يك حزب سياسي - نظامي هستيم و يا اين روند متوقف خواهد شد.
اگر اين روند ادامه پيدا كند به شدت بايد نگران بود كه انتخابات در آينده آيا از سلامت برخوردار است يا نه؟ مساله ي جديدي نيز كه در آينده به فضاي انتخاباتي ما افزوده خواهد شد اين خواهد بود كه ما در گذشته در انتخابات شرايطي را داشتيم كه در اكثر دورهها مجريان و ناظران انتخابات يكدست نبودند و معمولا از دو جناح مختلف بودند و اين باعث مي شد كه اين دو نيرو تا حدي كنترل كنندهي هم باشند و احتمال تخلف را كم كنند. در آينده با انتخاباتي مواجه هستيم كه ناظران و مجريان انتخابات همه از يك مجموعه اند و اينكه اين مجموعه چطور انتخابات را برگزار كند، جاي تامل و نگراني دارد و بايد منتظر بود و ديد مسايل چه سيري را طي ميكند.
به نظر من اگر آن مجموعه سياسي - نظامي كه در تمام شهرها و روستاها شعبه و شاخه دارد در انتخابات دخالت نمي كرد، نتيجه انتخابات به نحو ديگري رقم مي خورد.
ايسنا: در دوم شاهد بوديم كه مجموعهي گروههاي اصلاحطلب از آقاي هاشمي حمايت كردند،اما نتوانستند آنچنان كه انتظار ميرفت به جلب آراي مردم بپردازند.علت چه بود؟
ميردامادي: درست است كه در دور دوم انتخابات همه نيروهاي اصلاح طلب از آقاي هاشمي حمايت كردند؛ اما اشكال دور دوم اين بود كه همه اصلاح طلباني كه از آقاي هاشمي حمايت مي كردند، در تبليغاتشان كمتر حرف اثباتي دربارهي آقاي هاشمي داشتند و بيشتر احساس خطر و نگراني از طرف مقابل را بيان و تاكيد مي كردند. حتي در مواردي مي گفتند كه ما نسبت به آقاي هاشمي انتقاد داريم اما چون خطر جدي از حضور طرف مقابل هم در شرايط داخلي، هم حوزه ي بين الملل و مسايل خارجي احساس ميكنيم از مردم مي خواهيم كه به آقاي هاشمي راي دهند. احتمال موفقيت در چنين رويكردي كم بود و از چند روز قبل از دور دوم انتخابات، به اين جمع بندي رسيديم كه آقاي هاشمي راي نميآورد.
يكي از دلايلش اين بود كه آقاي هاشمي را نماد وضع موجود در كليت آن تلقي ميشد و مردم نوعا طالب تغييرو اصلاحند و به همين دليل به كانديدايي كه احساس مي كنند تغيير ايجاد مي كند راي مي دهند. شكاف هاي ديگري هم در مرحله دوم نمود پيدا كرد مثلا روحاني بودن و غير روحاني بودن كانديداها و مسايلي از اين نوع.
ايسنا: خوب چرا ايننوع تبليغ را انتخاب كرديد و از موضع اثباتي بيان نكرديد؟
ميردامادي: در مرحله دوم افراد كمتر مي توانستند و يا اصلا نمي توانستند درباره ي آقاي هاشمي حرف اثباتي بزنند. حتي شاهد بوديم طيفي گسترده اي از آقاي هاشمي حمايت كردند كه بخشي از محافظه كاران، روحانيت مبارز تهران و يا بخشهاي ديگري از روحانيون كه جز مجموعه محافظه كار تلقي مي شوند تا روشنفكراني كه در دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي مورد تعرض قرار گرفتند و يا حتي برخي افراد مسافر اتوبوسي بودند كه مي خواستند آن را به دره بيندازند، در اين طيف بودند.اين كار آنها يك كار سمبليك بود كه كساني كه حقوقشان هم پايمال شده بود به دليل احساس خطري كه براي آينده كشورشان ميكردند، وارد شدند و از آقاي هاشمي حمايت كردند. اين تبليغات چون بيشتر نفي طرف مقابل بود تا اثبات كانديداي مورد نظر خودشان كمتر توانست در آراء مردم تاثيرگذار باشد.
ايسنا: آيا واقعا تنها مورادي كه شما عنوان كرديد از جمله دخالت سازمان يافته و يا اشتباهات اصلاحطلبان در نوع تبليغاتشان در دور دوم شرايط انتخابات را چنين رقم زد، و يا اشتباهات ديگري از سوي اصلح طلبان در نتيجه انتخابات دخيل بود؟
ميردامادي: اصلاح طلبان هم قطعا اشتباهاتي داشتند كه نتيجه ي انتخابات اين شده است و ما به عنوان يك مجموعه سياسي بايد اشتباهات خود را پيدا و برطرف كنيم. در اين ترديدي نيست. مهمترين اشتباه اصلاح طلبان عدم اجماع روي يك كانديدا بود. تلاش بسياري كرديم اما نشد؛ از ابتدا به دنبال مهندس موسوي رفتيم كه ايشان نپذيرفتند، بعد از ايشان تلاش ديگري براي حضور آقاي موسوي خوئيني ها شد كه ايشان هم نپذيرفتند در حالي كه ايشان هم فردي بودند كه هم جبهه مشاركت و مجموعه همراه آن قبول داشتند و هم مورد پذيرش مجمع روحانيون بودند و نهايتا كانديداها تعدد پيدا كرد.
اشكال دوم درباره اصلاح طلبان پيشرو محدود بودن سرمايه گذاري ما روي نخبگان و روشنفكران بود و اتفاقي كه در اين دوره افتاد برقرار نشدن رابطه بين نخبگان و روشنفكران با توده مردم بود. روشنفكران حلقهي وصل سياسيون با مردم هستند كه ميتوانند تودهي مردم را به حركت درآورند و به صحنههاي مختلف وارد كنند.
در ابتدا بخش قابل توجهي از جامعهي روشنفكري كشور بناي شركت در انتخابات نداشتند. جو سنگيني از قبل از انتخابات براي عدم شركت و كنار كشيدن در محيطهاي دانشگاهي، گروههاي سياسي، جوانان و امثال آنها وجود داشت. همهي تلاش اين بود كه اين جو را بشكنيم و از آنها بخواهيم كه در انتخابات شركت كنند.
ما در شكستن جو تحريم موفق بوديم و بخش قابل توجهي از كساني كه بناي تحريم داشتند قانع شدند اما در واقع آنقدر فعال نشدند كه ديگران را ترغيب كنند و اينكه در مرحلهي اول انتخابات ميزان مشاركت به 63 درصد رسيد ميتوان مهمترين عامل را تلاشهاي مجموعهي اصلاحطلبان پيشرو دانست كه توانستند بر فضاي تحريم غلبه كنند، ولي در واقع آنقدر ايجاد انگيزه نكردند كه آنها عقبههاي خود را هم فعال ميكنند و وارد انتخابات كنند و به آنها جهت بدهند.
از نقاط ضعف ديگر ما اين بود كه گفتمان اصلاحطلبان پيشرو گفتمان روشنفكري بود و گفتمان تودهي مردم نبود.
گفتمان اصلي اصلاحطلبان پيشرو ادامهي اصلاحات دورهي آقاي خاتمي بود و در حقيقت اين لازم بود ولي كافي نبود. ما بايد تاكيد ميكرديم كه ما اصلاحطلباني هستيم كه بر ديدگاهها و تفكرات آقاي خاتمي آن تاكيد داريم اما بايد حرفي بيش از اين عرضه ميكرديم و توقف در گفتمان خاتمي در واقع نماد حفظ وضع موجود بود و ما بايد با حفظ اصول خود نمادي از تغيير را نيز عرضه ميكرديم.
ايسنا: اين حرف شما زماني درست است كه شما در چارچوب خط قرمزهاي خاتمي حركت ميكرديد اما شما مسيري تندتر از خاتمي دنبال كرديد.
ميردامادي: درست است اما تاثير اين گفتمان در حوزههاي روشنفكري بود و همينها عواملي بود كه بر حوزههاي روشنفكري و نخبگان جامعه تاثيرگذار شد و كساني كه از وضع موجود راضي نبودند و بناي شركت در انتخابات را نداشتند با به تعبير شما عبور از خط قرمزهايي كه آقاي خاتمي رعايت ميكرد و با تاكيد بيشتر بر مواضع و مصممتر نشان دادن آقاي دكتر معين و مجموعهي اصلاحطلبان بر اقدامات عملي در جهت اصلاحات آنها راغب شدند و به ميدان آمدند. اما اين كافي نبود كه در تودهي مردم هم همين تاثير را داشته باشد و همين حركت را ايجاد كند.
ايسنا: با وجود اينكه شما به اين ضعف يعني گفتمان به زبان تودهي مردم اذعان ميكنيد اما در خصوص جبههي دموكراسيخواهي و حقوق بشر باز هم اين ضعف وجود دارد و اين هم در ايام انتخابات مطرح شد و هم در حركتهاي آتي شما مدنظر قرار گرفته شده ، علت چيست؟
ميردامادي: جبههي دموكراسيخواهي و حقوق بشر تضمين كنندهي موفقيت آتي ما نخواهد بود. مجموعهي اصلاحطلبان پيشرو چهار ميليون راي داشتند كه بايد تلاش كنند در وهله اول همين چهار ميليون را حفظ كنند و سپس آنرا گسترش دهند. اقداماتي مانند دفاع از حقوق بشر و دموكراسي ميتواند به حفظ اين چهار ميليون را كمك كند. در واقع اگر بخواهيم آراي كانديداهاي مختلف را تحليل كنيم ميتوان راي به دكتر معين را عمدتا مربوط به اقشار روشنفكر و تحصيلكرده تلقي كرد. براي حفظ اين مجموعه بايد برنامهريزي كرد كه يكي از اين برنامهها ميتواند ايجاد جبههي دموكراسيخواهي و حقوق بشر باشد.
مجموعهها و گروههايي كه در انتخابات به راه دكتر معين حركت كردند همه بر اين ارزشها تاكيد داشتند و ايشان هم در برنامههاي انتخاباتي خود اعلام داشتند كه چنين برنامهيي را براي آينده خواهند داشت و ما بايد اين را دنبال كنيم . البته اين جبهه فعاليت انتخاباتي نخواهد داشت و اين كار را احزاب و گروهها انجام ميدهند.
يك اشكال مهم ديگر محدود بودن فعاليت ما به شهرها و عدم وجود امكانات براي امتداد اين فعاليتها تا سطح روستاها بود. ما در برنامهريزيهاي آينده بايد به اين مساله توجه بيشتري داشته باشيم و فقط مخاطبان شهري را در نظر نداشته باشيم. در روستاها هم حضور يابيم؛ البته اكنون هيچ حزبي (به جز همان حزب سياسي- نظامي كه قبلا اشاره شد) در روستاها حضور ندارد در حاليكه حدود 50 درصد از آراي سطح كشور مربوط به روستاييها است هر چند كه آنها خود 35 درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدهند اما چون نرخ مشاركت آنها بالاتر از شهرها است تقريبا 50 درصد از آرا مربوط به روستاييها است. شايد براي اين قشر دفاع از حقوق بشر و دموكراسي چندان ملموس نباشد اما براي آنها بايد پيام را به گونهي ديگري بيان كرد.
ايسنا: اين انتقال پيام هم به بخش روستايي و هم پس از اين براي بخش شهري و حتي روشنفكران به چه صورت خواهد بود؟
ميردامادي: ما رسانه در اختيار نداريم و تاكنون هم چنين نبوده كه از شرايط برابر برخوردار باشيم. اين نگراني هم وجود دارد كه در آينده حتي از امكانات حداقلي هم برخوردار نباشيم. اما به نظر من اين احتمال كم است. دولت جديدي كه روي كار خواهد آمد با توجه به نقاط ضعفي كه هم در داخل و هم عرصهي بينالملل با آن مواجه است سعي خواهد كرد تا حدي كه يك چهرهي معتدل از خود نشان دهد نه يك چهرهي راديكال، خشن و سركوبگر. لذا نميتوان با اطمينان گفت كه دولت آينده جلوي رسانهها را خواهند گرفت. حتي اگر چنين هم شود و جلوي رسانههاي مكتوب را بگيرند و برخورد با رسانهها ادامه پيدا كند به تدريج بسياري به اين فكر خواهند افتاد كه راديو و تلويزيون خصوصي ايجاد كنند و در واقع سطح تعاملات را به سمت شنيداري و ديداري ارتقاء دهند و تاكنون هم بر اساس آنچه در اخبار مطرح شده آقاي كروبي اعلام كرده كه علاوه بر حزبي كه ميخواهد تشكيل دهد يك تلويزيون ماهوارهاي تاسيس خواهد كرد.
اگر فضاي رسانهاي در داخل محدود شود كه چنين هست تصميم به احداث تلويزيون ماهوارهاي صرفا محدود به آقاي كروبي نخواهد شد و ديگران نيز به چنين فكري خواهند افتاد و طبعا مطالبي كه احزاب و گروههاي داخلي ارايه خواهند كرد با توجه به اينكه از سوي بخش قابل توجهي از نيروهاي درون نظام كه راي قابل توجهي از مردم را به خود اختصاص ميدهند اين موضوعات مطرح ميشود قطعا مورد توجه خواهد بود.
ايسنا: آيا شما هم به عنوان جبههي مشاركت تصميم به احداث تلويزيون ماهوارهاي داريد؟
ميردامادي: اين يكي از بحثهاي مطرح در حزب است و اگر فضاي اطلاعاتي و رسانهاي كاملا بسته شود چنين رويكردي جديتر خواهد شد.
ايسنا: با توجه به تركيب اوليهاي كه از كابينه در اخبار رسمي و غير رسمي تاكنون مشخص شده است تحليل شما از رويكرد كابينه آينده چيست؟
ميردامادي: در اينكه دولت آينده راديكال خواهد بود خيلي جاي ترديد نيست و كساني كه امروز آمدهاند بايد چنين دولتي تشكيل دهند و قول و قرارها را عملي كنند.اما معتقدم كه در بسياري از موارد تصميم در واقع در جاي ديگري گرفته خواهد شد.
ايسنا: آيا آمدن نيروهاي به قول شما راديكالتر به معناي تغيير مديران در سطوح پايين نيز خواهد بود؟
ميردامادي: مجموعهاي كه آمدهاند آنقدر نسبت به بيست و شش سال گذشته بدگويي كردهاند و خود را متعهد به تغييرات نشان دادهاند كه به نظر ميرسد حتي مديران مياني و پاييني نيز با آمدن آنها تغيير كنند. در واقع فرماندهاني كه بر سر كار آمدهاند بنا دارند همه چيز را تغيير دهند و بدگويي كردن آنها از كل مديريت نظام به اين معنا است كه بايد همه را تغيير دهند.
اما يك قاعدهي كلي از ابتداي انقلاب داشتهايم و در اين دوره هم تجربه خواهيم كرد كه سيستم حذفي و يكدست كردن مجموعهي حكومت پايدار نخواهد بود . در همان حاكميت يك دست رقابتهاي جديدي ايجاد ميشود و ديگر يكدست نخواهد باقي نخواهد ماند و اين قاعده تا زماني ادامه خواهد داشت كه نيروهاي مختلف بتوانند همديگر را تحمل كنند.
اين مجموعه هم الان همه قوا را در اختيار دارند تصور نميشود كه يك دست بمانند. نميخواهم بگويم كه ما اميدي به اختلاف آنها بستهايم اما اين يك قاعده است كه از ابتداي انقلاب بارها تجربه شده است.
من يك قاعده را ميگويم كه از اول انقلاب وجود داشت. در ابتدا اختلاف با مرحوم مهندس بازرگان و نهضت آزادي به وجود آمد و آنها از حاكميت خارج شدند و در آن زمان اين تصور وجود داشت كه حكومت يكدست و همه مسائل حل ميشود، در حالي كه با رفتن آنها نيروهايي كه حضور داشتند بينشان اختلاف به وجود آمد . بعدها نيز مجددا اختلاف با دولت بنيصدر پيش آمد كه منجر به حذف بنيصدر شد. بعد از حذف بنيصدر مجموعهاي كه در مقابل بنيصدر همنظر بودند در جامعه به جريان چپ و راست تقسيم شدند و اختلاف جديدي شروع شد.
اين موضوع سالها ادامه يافت و هيچكدام از مجموعهي مديريتي نظام حذف نشدند. شدت و ضعف وجود داشت مثلا در دورهي حيات امام بيشتر جريان چپ مصادر حكومتي را در اختيار داشت و اكثريت مجلس در اختيار جناح چپ بود و در دولت و دستگاه قضايي از هر دو جناح حضور داشتند؛ اما بعد از رحلت حضرت امام (ره) اين جريان مقداري معكوس شد و در مجلس چهارم شديدتر و در مجلس پنجم كمتر، اكثريت در اختيار جناح راست بود ولي دولت باز هم مجموعهاي از نيروهاي چپ و راست بود تا دوران اصلاحات كه جريان چپ و راست به اصلاحطلبان و محافظهكار تغيير نام يافتند. بازهم اگر سه قوه را در نظر بگيريم به نسبتهاي متفاوتي دست هر دو جناح بود.
اتفاقي كه الان افتاده اين است كه به حالتي رسيدهايم كه اينك براي اولين بار همهي قوا در اختيار يك جناح است و حتي نهادهايي كه نبايد در مسايل سياسي دخالت كنند نيز دست اين جناح هستند .
در چنين حالتي اين تصور كه اين مجموعه يكدست خواهد ماند اشتباه است تجربهي تاريخي نشان ميدهد كه سلايق مختلف از دل يك سليقه بروز ميكنند و تا زماني كه تحمل و مدارا نباشد و گروهي خود را حق مطلق و طرف مقابل را باطل مطلق تلقي كند. اين اختلافها تمام شدني نخواهد بود و يكدست ماندن فقط يك سراب است.
ايسنا: با اين وجود شما آرايش سياسي جناحهاي كشور را چطور پيشبيني ميكنيد؟
ميردامادي: اين يك قاعده است كه مجموعهي بيرون از حاكميت به هم نزديكتر ميشوند و راحتتر ميتوانند با هم كار كنند . شرايط اكنون براي اصلاحطلبان تا حدي شبيه دوران مجلس چهارم است كه مجلس در اختيار جناح راست و دولت هم بتدريج سعي ميكرد از جريان چپ كمتر به كار گيرد. و نتيجه آن شد كه جريان چپ شرايط بهتري را براي نزديك شدن پيدا كرد و در دوم خرداد نتيجهي نهايي اين نزديك شدن نمودار شد. در مقابل در سالهاي اخير شاهد بوديم كه جريان محافظهكار با در دست نداشتن دولت و همچنين مجلس در دور ششم شرايط بهتري را براي همكاري پيدا كرد كه عليرغم اختلافهاي موجود توانستند بيشتر به هم نزديك شوند.
ايسنا: آيا محور تفكر خط حضرت امام(ره) كه مورد پذيرش نيروهاي اصلاحطلب است ميتواند محور مناسبي براي نزديك شدن آنها باشد؟
ميردامادي: خط امام و انديشههاي امام انديشههايي است كه در نيروهاي اصلاحطلب پذيرفته شده است ولي اگر ميخواهيم به آرمانهاي امام و انديشهي او وفادار باشيم بايد به زبان امروز آنرا بيان كنيم و اين كاري بود كه آقاي خاتمي انجام داد و در دوم خرداد و پس از آن انديشههاي امام را روزآمد كرد كه مورد استقبال قرار گرفت.
معتقدم كه در آينده چارچوبهاي فكري امام به همان صورتي كه آقاي خاتمي مطرح كرد و شعارها و ايدههاي آقاي خاتمي كه برخاسته از انديشههاي امام هستند ميتواند محور حركت اصلاحطلبان باشد و با كنار رفتن آقاي خاتمي از قدرت جاذبههايش بيش از امروز خواهد شد و بسياري از منتقدان گذشته بعد از كنار رفتن و نشان داده شدن واقعيات جديد بيشتر به اين تفكر جذب خواهند شد.
ايسنا: در جريان اصولگرا اين تغيير آرايش سياسي چطور خواهد بود و با توجه به تحليلي كه شما داشتيد براساس آن سير تاريخي آيا جريانهاي جديدي از درون اين جناح بيرون ميآيد؟
ميردامادي: جناح راست مجموعه و طيف گستردهاي را تشكيل ميدهند كه بخشي از آنها در انتخابات از آقاي هاشمي حمايت كردند كه اين بخش معتدل و ميانهرو هستند و همچنين در بخش افراطي و تندروي آنها كه هم در سياست داخلي طرفدار برخوردهاي تند و خشن هستند و ايجاد محدوديتها در عرصهي سياست خارجي هم طرفدار تقابل با دنيا هستند و خود را حق مطلق ميپندارند و دنيا را باطل مطلق و فكر ميكنند دنيا هم بايد مثل آنها فكر كند.
در عرصهي حكومت اين گروه نخواهند توانست به صورت واحد عمل كنند. و گمان ميكنم كه در آن مجموعه دستهبندهايي نظير ميانهرو، كندرو، تندرو شكل بگيرد. بايد منتظر ماند و ديد.
ايسنا: مهمترين فرصتهاي پيشروي دولت آينده چه چيزهايي است؟
ميردامادي: امتياز دولت آينده اين است كه كشور از لحاظ اقتصادي در شرايط بسيار خوبي قرار دارد و در بهترين شرايط اقتصادي كشور امور را تحويل ميگيرد. در هشت سال گذشته كارهاي زيربنايي خوبي انجام شده كه ثمرات آنها در سالهاي آينده مشخص خواهد شد. قيمت نفت در شرايط بيسابقهاي نسبت به سالهاي اخير به دو برابر نسبت به چند ماه قبل رسيده است و از همين منظر درآمدهاي خوبي را براي دولت ايجاد ميكند و دولت جديد بدون هيچگونه قرضي باقيمانده از دولت قبلي و همچنين در شرايط بهتري نسبت به دولت قبل كار خود را آغاز خواهد كرد. اينكه تا چه حد ميتواند از اين شرايط بهرهبرداري كند ، بستگي به عملكرد دولت دارد.
ايسنا : و مهمترين چالش ؟
ميردامادي: مهمترين چالش پيشروي دولت آينده در سياست خارجي خواهد بود. گمان ميكنم هنوز بحث هستهاي تا مدت زيادي مهمترين چالش سياست خارجي كشور ماست . دولت خاتمي توانست در دو سال گذشته به نحوي آن را مديريت كند كه در بحث هستهاي با مخاطرات بينالمللي مواجه نشويم. اما نميدانم كه دولت جديد امكان مديريت اين چالش بزرگ را دارد يا خير و اميدوارم كه چنين باشد.