t.roozbeh@freenet
روزجمعه 11 شهریورماه، گورستان خاوران میعاد گاه چندین هزار نفری بود که خانواده های جان باختگان کشتارسیاسی سال 67 هرساله درچنین روزهائی، بیاد آن جنایت هولناکی که درآن تابستان سیاه رخ داد، گل بارانش می کنند و گلزار خاورانش می نامند. حضور جوانان و دانشجویان درمیان خانواده های سال خورده، از رویش نخستین جوانه های پیوند نسل گذشته و جدید حکایت می کند. جوانه هائی که درصورت شکوفاشدن می توانند، سودای رژیم را در مشمول مرور زمان کردن جنایت و بفراموشی سپردن آن برباد دهند. آن چه که امسال بیش ازهرچیز دیگرذهن خانواده های قربانیان را بخود مشغول داشته بود، نگرانی از توطئه های تازه ای بودکه جنایت پیشه گان برای محو آثار جنایت خود درسرمی پرورانند و نیزلزوم مقاومت سازمان یافته و نقشه مندی که ضرورت برافراشتن اش احساس می شود .
رسم است که هرمجرمی پس از ارتکاب جنایت تمامی ذهن و فکر خود را صرف پاک کردن آثارجرم و ردپاهای خود می کند. والبته جنایت هرچه بزرگترباشد پاک کردن ردهایش نیزبهمان اندازه مشکل ترمی گردد. تلاش های مکرر و نافرجام رژیم در سال های گذشت برای محو آثار جنایت خود که هربار با چنگ وناخن خانواده های زندانیان سیاسی به شکست انجامید،بخشی ازنبردی است که درطی این سال ها حول حفظ و امحاء این سند بجا مانده از جنایت تاریخی جریان داشته است.با این همه رژیم اسلامی این بار برآن شده که با نقشه و تمهیدات جدی تر و عزم قاطع تری،نیت دیرینه و اهریمنی خود را به اجرا درآورد. شعارهای غلط اندازی چون "سامان دهی و بازسازی خاوران"،جعل اطلاعیه ازسوی خانواده ها دردفاع ازطرح شهرداری باهدف ایجاد تردید و تشتت درمیان خانواده های جان باختگان، دادن وعده هائی چون دست دست نزدن به گورهای مورد نظرآنان، ازجمله این تمهیدات جدید است. البته پاسخ خانواده ها قاطع و هوشیارانه بوده است:"ما خانواده های اعدام شدگان گلزار خاوران اعلام می داریم که عزیزان ما در گورهای عادی و به روش معمول فوت و دفن نشده اند که بتوان محل دفن آنان را به شکل عادی قطعه بندی کرد،بلکه بسیاری از این عزیزان در گورهای دسته جمعی مدفون شده اند. همچنین اعلام می داریم، در صورت نیاز ساماندهی گلزار خاوران، ابتدا لازم است نام و نشان، چگونگی و زمان اعدام، چگونگی و محل دفن تک تک این عزیزان مشخص گردد، پس از آن خود خانواده های قربانیان، در مورد بازسازی گورستان اقدام خواهند کرد."
بااین همه نباید از دسسیه ها و توطئه های رژیم برای باجرا درآوردن قصد خود غافل بود. چرا که قرائن و وشواهد تازه ای وجود دارند که نشان دهنده آن است که رژیم این باربیش ازهرزمان دیگری درعزم خود برای محو آثارجنایات خود مصمم تراست:نخست آن که قبضه همه قدرت وارگان های اجرائی و امنیتی بدست تاریک اندیش ترین و هارترین بخش حاکمیت،عزم وزمینه مساعدتری برای باجرا درآوردن هدف های پلید ودیرینه رژیم فراهم ساخته است. دوم آن که رژیم اکنون بیش ازهرزمانی چشم انداز آینده خود درسطح بین المللی را تیره و تار یافته و برای مقابله با آن نیازمند پاکسازی آثارجرم و جنایت های خود است.
و همین بوبردن از این توطئه توسط خانواده های قربانیان است که به برگزاری مراسم امسال رنگ وجلای خاصی بخشید. اقدامات کنونی رژیم را باید به مثابه تست های اولیه برای برای آزمون میزان واکنش و مقاومت به حساب آورد. بی تردید اگر رژیم زمینه مقاومت را ضعیف ارزیابی کند،گام های بعدی را برخواهد داشت. ازهمین رو تنها برافراشتن جنبش مقاومت و گسترش دامنه آن است که می تواند رژیم را بعقب راند. اما ایجاد یک جنبش کارساز و فراگیر،که برپایه عناصر هم اکنون موجود این جنبش صورت پذیراست،قبل ازهرچیز نیازمند ساماندهی مقاومت ازطریق طرح مطالبات روشن وفراگیر ازیکسو و فائق آمدن بر تفرقه ها( ونیزتفرقه افکنی ها) و گسست های موجود مابین عناصر تشکیل دهنده این جنبش از دیگرسو است. سه نوع از مهم ترین این نوع گسست ها را می توان در تفرقه و تفرقه افکنی درمیان خانوادهای جان باختگان، گسست بین مبارزات این خانواده ها با مبارزات سایر خانواده های زندانیان سیاسی و گسست در پیوند متقابل بین آن ها و جنبش های دیگری چون جنبش دانشجوئی وجوانان و زنان و فعالین و پیشروان جنبش کارگری...مشاهده کرد.
بی تردید نقش اصلی و محرک را دردامن زدن به مقاومت،خانواده های قربانیان برعهده خواهند داشت. تجاوز به حریم گورهای جگرگوشه گان این عزیران - اگرکه برآن اصرارشود - می تواند نقش آتش زنه را دربرپاکردن چنین مقاومتی داشته باشد. والبته این مقدور نخواهد شدمگر آن که از اتحاد و همبستگی مابین خانواده های قربانیان هم چون مردمک چشم حفاظت شود. اما بدیهی است که تأکیدبر نقش خانواده ها بعنوان هسته اولیه چنین مقاومتی به تنهائی کافی نیست. گلزارخاوران به مثابه سندبی همتا، از یک جنایت تاریخی و از تجاوز نظام حاکم به حریم آزادی های سیاسی و حقوق اساسی مردم،متعلق به همه مردم وآزادیخواهان کشوراست. ازاین رو آن ها نیز بهمان اندازه خانواده ها، مسؤل حفاظت از آن بوده و لازم است با چنگ و دندان از آن حراست کنند. بنابراین حلقه زدن بدور آن و پشتیبانی فعال و همه جانبه از مبارزات ومطالبات دادخواهانه خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام شده،وظیفه خطیری است که برعهده تک تک آزادیخواهان، بویژه جنبش های دانشجوئی،زنان و روشنفکران و فعالین کارگری دارد.
تلاش های متقابل ازهرسو برای غلبه برگسست های مزبور و تلاش برای فرارویاندن مطالبات دادخواهانه خانواده های قربانیان به مطالبات عمومی و حمایت فعال ازآن ها توسط سایرجنبش های مطالباتی و بازتابانیدن و بین المللی کردن آن-که دراین جانقش آزادیخواهان خارج از کشور برجسته می شود- ازاهمیت زیادی برخورداراست.بهره گیری ازتجربه های موفقیت آمیز جنبش های مشابه درنقاط دیگر جهان ازعوامل دیگرموققیت خواهد بود. دربسترچنین عزم و کارزاری، تلاش های مذبوحانه رژیم برای ایجاد رعب ودستگیری و مصادره کردن فیلم و عکس و...راه بجائی نبرده و موجب شعله ورترشدن زبانه های آتش خواهد شد.