قبل از شروع عملیات تروریستی سازمان القاعده در سال های آخر دهه 90، اقدامات یک سازمان تروریستی عمدتا محدود به کشور خاصی بود و ظاهرا برای حل معضلی مشخص یا دست یابی به خواست هایی معین صورت می گرفت. در تلاش برای آزادی رفقای زندانی خود گروه بادرماینهف در آلمان "هانس مارتین شلایر" یکی از صاحبان صنایع آلمان را ربودند و چون به خواست خود نرسیدند وی را کشتند، بریگادهای سرخ ایتالیا " آلدومورو" نخست وزیر سابق ایتالیا را به قتل رساندند، ارتش جمهوری خواه ایرلند یا جدایی طلبان باسک "او. ت. آ" به بمب گذاری در شهرهای لندن، مادرید و یا دیگر شهرهای انگلیس و اسپانیا اقدام می کردند و همه سعی شان می کردند تا غیر نظامیان صدمه نبینند یا کمتر صدمه ببینند. از همین رو بود که قبل از انفجار بمبب های کار گذاشته شده پلیس را با خبر می کردند. کارلوس که می خواست در دهه 70 نقش رابین هود تروریست ها را بازی کند در پی کشتار مردم بیگناه نبود، بلکه اگر وزرای نفت کشورهای عضو اوپک را در ژنو به گروگان می گرفت برای آزادی آنها مبلغ زیادی دلار طلب می کرد تا به دیگر گروه های تروریستی- انقلابی کمک کند. در این دوران آنچه که بعنوان تروریسم بین المللی از سوی کشورهای غربی معرفی و محکوم می شد، گذشته ازنکوهش تروریسم به خودی خود، همکاری ها و همبستگی های سازمان ها تروریستی با یکدیگر بود. حتی گروههای تروریستی فلسطینی که در سال های اخیر و با اوج گیری انتفاضه فلسطین در عملیات انتحاری خود به کشتار شهروندان بیگناه اسرائیلی دست می زنند نیز عملیات خود را به خاک اسرائیل محدود می کنند و اشغال کشورشان را توجیه گر اعمال تروریستی خود اعلام کرده و می کنند.
اما در آن روز آفتابی 11 سپتامبر 2001 در ساعات اولیه صبح با برخورد هواپیما ها به مرکز تجارت جهانی نیویورک، جهان لرزید. چراکه رکورد جدیدی در عرصه بی ارزش شماری جان انسان و تنفر در نوردیده شده بود. هدف کشتار هر چه بیشتر بود. تا قبل از آن انسان ها از هر نژاد و مذهب و رنگ و ملیت به این فکر نمی کردند که ممکن است هواپیمایی که با آن مسافرت می کنند می تواند موشکی شود که به ساختمان هایی که هزاران انسان بیگناه دیگر در آن سرگرم کارند برخورد کند و چندین هزار نفر را به کام مرگ برد. به خاطر عمق جنایت 11 سپتامبر، برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم علیرغم کارنامه سیاه امریکا در جنگ ویتنام و دخالت های این کشور در امور داخلی برخی از کشور های جهان و حمایت از دیکتاتورها، مردم دنیا تقریبا بطور دسته جمعی با امریکا احساس همدردی کردند. همه کشورهای دنیا تروریسم را محکوم کردند و آمادگی خود را برای مبارزه با تروریسم اعلام داشتند. هنگامی که دولت بوش خود را برای حمله نظامی به افغانستان آماده می کرد هشدارها چه در داخل امریکا و چه در اقصا نقاط جهان از سوی صاحب نظران به بوش و اطرافیانش داده شد که تاکید عمده به راه حل نظامی در مبارزه با تروریسم یعنی قربانیان بسیار و این همان چیزی است که بن لادن و همفکرانش خواهان آن هستند، در حالیکه می بایست با اقدامات سیاسی سنجیده حربه تروریست ها را از دست آنان گرفت.
اما آنگاه که جرج بوش اعلام داشت که در جنگ علیه تروریسم هرکس با ما نیست علیه ماست، یکجانبه نگری های امریکا که صدای متحدان اروپایی اش را نیز درآورد و تاکید این کشور به راه حل نظامی بدون توجه به از بین بردن زمینه های سیاسی و اجتماعی تروریسم و سرانجام به آن شکلی که حمله به افغانستان تدارک دیده و اجرا شد- بدون در نظر گرفتن موج عظیم پناهندگان افغانی که به مرزهای این کشور بخصوص مرز پاکستان هجوم آوردند و مشکلات آنها- همدردی و همبستگی جهانی با امریکا در فاصله کوتاهی جای خود را به انتقاد از سیاست ها و اقدامات این کشور در جنگ علیه تروریسم داد.
اما سازمان القاعده در طی این سال ها علیرغم ضرباتی که در افغانستان خورد و دستگیری های برخی از اعضایش در بعضی از کشورها نه تنها به موجودیت خود ادامه داده بلکه دامنه فعالیت های خویش را گسترش نیز داده است. این سازمان توانسته است عملیات خود را با تقویم سیاسی کشورهای اروپایی هماهنگ کند. انفجار یک بانک انگلیسی در استانبول همزمان با سفر بوش به انگلیس، انفجارهای مادرید در آستانه انتخابات اسپانیا که در برکناری دولت دست راستی "خوزه ماریا ازنر" بی تاثیر نبود و انفجارهای تابستان امسال در لندن همزمان با برگزاری اجلاس سران کشورهای صنعتی در اسکاتلند همه حکایت از این هماهنگی دارد. قربانیان این سازمان نیز بیش از پیش "بی مرزند". در انفجارهای مادرید و لندن کشته شدگان از بیش از 10 ملیت مختلف بودند. برای القاعده تعداد زیاد کشته ها مهم است. قربانیان می توانند جوانانی باشند که از تظاهرات علیه دخالت امریکا در عراق برمی گردند، شهروندانی عادی باشند، مومنین مسلمانی باشند که برای ادای فریضه نماز به مسجد می روند، آن کارگر مهاجری باشد که به امید کاری بهتر و فرستادن پول برای خانواده خود کشور خویش را ترک کرده است و یا کودکانی باشند که بی خبر از زشتی های دنیا در راه مدرسه اند.
بخش مهمی از نیروهای اجرایی این سازمان را جوانان مسلمان که در کشورهای اروپایی زندگی و تحصیل می کنند، تشکیل می دهند. یک پژوهش نشان میدهد که ٤٠٠ نفر از نیروهای زرقاوی که در عراق کشته شدند بطور دائم از اینترنت استفاده میکردند. این افراد متأهل، دارای فرزندان و به طبقه متوسط جامعه تعلق داشتند. همه آنها کار و درآمد خوبی داشتند اما ناگهان به شکل سحرآمیزی تحت تأثیر خطابههای زرقاوی قرار گرفته و به جماعت او پیوسته بودند. در این میان بررسی ١٨٠ نامه از سوی خانوادههای این افراد که برای سایتهای اصولگرایان ارسال شده و به زندگینامههای وابستگان خود اشاره شده است، نشان میدهد بیشتر آنان به شکل ناگهانی تصمیم گرفتند که به گروه زرقاوی بپیوندند.(1)
برای اولین بار در انفجارهای لندن در تابستان امسال جوانانی عملیات انتحاری را انجام دادند که در انگلیس بدنیا آمده بودند، در این کشور بزرگ شده بودند، در سیستم آموزشی بریتانیا تحصیل کرده و مشغول به کار و دارای خانواده بودند.
سازمان القاعده در تلاش برای جذب افکار عمومی کشورهای مسلمان و بخصوص جوانان مسلمان در سراسر دنیا با اشغال عراق توسط امریکا و متحدانش مخالفت می کند. از سوی دیگر این سازمان خود را مخالف سرسخت اسرئیل و مدافع حقوق پایمال شده مردم فلسطین می داند و ظاهرا از حقوق پایمال شده مسلمانان در کشورهای اروپایی نیز دفاع می کند. اما عملیات تروریستی القاعده و دیگر سازمان های وابسته به آن که عراق را به صحنه خشونت های هرروزه تبدیل کرده اند و هر هفته باعث کشتار دهها عراقی می شوند و همچنین حکومتی که آنها در پی برقراری آن در عراق هستند، بهترین بهانه برای دراشغال ماندن عراق از سوی امریکا و متحدانش است. سازمان القاعده و نیروهای وابسته به آن خود نیز اشغالگرانی هستند که عراق را به انترناسیونال تروریسم تبدیل کرده اند. برخلاف خواست اکثریت مردم، این کشور به صحنه درگیری تروریست ها با نظامیان امریکایی و نیروهای امنیتی عراق تبدیل شده است. کارمندان شرکت های خارجی و روزنامه نگاران ربوده می شوند و در مواردی به قتل می رسند. همه شواهد از جمله شرکت درصد بالایی از مردم عراق در انتخابات این کشور نیز نشان می دهد که آنها نیز ترجیح می دهند تا وقتی که خود نیروهای عراقی قادر به برقراری نظم و امنیت در عراق نیستند، ارتش امریکا و انگلیس در آن کشور باقی بمانند و آنها را با گروههای تروریستی تنها نگذارند.
مسئله فلسطین نیز قبل از هر چیز بهانه سیاسی القاعده است چرا که شواهد نشان می دهد علیرغم اینکه سازمان های حماس و جهاد اسلامی تا حدودی از پایگاه مردمی برخوردارند، اکثریت مردم فلسطین نیز خواستار تشکیل حکومتی از نوع طالبان در سرزمین های آزاد شده فلسطینی نیستند. دلسوزی برای حقوق پایمال شده مسلمانان در کشورهای غربی آن هم از سوی سازمان القاعده نیز مضحک است. بسیاری از مسلمانان متعصب هوادار القاعده در کشورهای اروپایی هم آزادی برگزاری مراسم مذهبی خود را دارند و هم به فعالیت سیاسی می پردازند. هرچند بعد از انفجارات لندن این کشورها تدابیری برای جلوگیری از فعالیت سیاسی کسانی که در مساجد و جلسات خود دعوت به خشونت می کنند، اتخاذ کرده اند. برعکس جای تردید نیست که اگر به فرض روزی اروپائیانی که امروز میزبان این مسلمانان متعصب هستند مجبور به اقامت در کشورهایی با حکومت های اسلامی مورد نظر آنها و سازمان القاعده شوند، در بهترین حالت برای زنده ماندن اگر بخواهند مسیحی باقی بمانند، باید جزیه بپردازند.
با گذشت چهار سال از شروع جنگ با تروریسم، سازمان های اطلاعاتی غرب بخصوص سیا نیز نشان دادند که در مورد قدرت شان اغراق می شد. چرا که آنها علیرغم صرف بودجه های هنگفت و تشکیلاتی وسیع نتوانستند در این مدت هیچ کدام از سران القاعده را دستگیر کنند. نه اسامه بن لادن دستگیر شده و نه سازمان های اطلاعاتی توانسته اند مرگ او را ثابت کنند، ایمان الزواهری مرد شماره 2 القاعده همچنان در نوارهای ویدئویی که برای شبکه تلویزیونی الجزیره می فرستد امریکا و دیگر کشورهای غربی را تهدید به عملیات تروریستی می کند و ابومصعب الزرقاوی نماینده بن لادن در عراق و مسئول عملیات تروریستی گسترده در این کشور همچنان فعال است. بعلاوه درست در روز بازگشایی کنفرانس سران کشورهای گروه هشت در انگلیس در هفتم ژوئیه گذشته علیرغم آن همه پیشگیری ها، تروریست های القاعده موفق می شوند چهار انفجار انتحاری را در لندن صورت دهند. در طول چهار سال جنگ علیه تروریسم طالبان سرنگون شدند، صدام حسین از قدرت بر کنار شد و اقدامات امنیتی در سطح جهان افزایش یافت، اما در طی این مدت هم عملیات تروریستی ادامه یافته است و هم جذب جوانان مسلمان سرخورده به سوی سازمان القاعده و دیگر سازمان های تروریستی وابسته به آن همچنان ادامه دارد. البته در این میان باید از تخلیه غزه از سوی اسرائیل و تحویل آن به فلسطینی ها بعنوان اقدامی مثبت در مبارزه ریشه ای با تروریسم یاد کرد. در چهارمین سالگرد 11 سپتامبر حل کامل و عادلانه مسئله فلسطین بعنوان گره کلیدی تروریسم اسلامی، کمک به ساختن دنیایی عادلانه تر در کشورهای اسلامی و تلاش برای جذب شدن جوانان مسلمان ساکن در کشورهای غربی در این جوامع، اهمیت خود را بیش از پیش در مبارزه با تروریسم نشان می دهد.
زیرنویس:
1. استفاده القاعده از شبکه جهانی اینترنت، حسن هاشمیان، ایران امروز