رحمت قاسم بیگلو: پدیده ی اوباش گری و آن چه که مسئولان ایران، اشرار می گویند، این روزها توجه مقامات انتظامی و قضایی ایران را جلب کرده است.
عباسعلی علیزاده رئیس کل دادگستری استان تهران می گوید که گزارش مربوط به هراس مردم از امنیت چنان نگران کننده بوده ، که رهبر جمهوری اسلامی آن را تکان دهنده توصیف کرده است. وی می گوید مُخِل امنیت اجتماعی باید به اشـّد مجازات، حتا اعدام محکوم شود، بدون این که رئیس دادگستری به ریشه های اجتماعی و اقتصادی این پدیده اشاره ای بکند. در بخش اول چشم انداز امشب، در یک گفتگوی تلفنی از علی کشتگر، فعال سیاسی مقیم پاریس، از علل سیاسی- قضایی شدن این پدیده از سوی مقامات کشور ایران پرسیدم.
علی کشتگر: در دموکراسی ها وقتی خشونت و بزهکاری در جامعه گسترش پیدا می کنند، روزنامه ها و رسانه ها آزادند؛ صاحب نظران و جامعه شناسان آزادانه ابراز نظر می کنند؛ مراکز پژوهشی آزادند و همه به بررسی منشأ و مبنای این قضیه می پردازند. اما خوب، در جامعه ی ما همین وظیفه هم به خود ِ مبلغان و مرّوجان خشونت واگذار شده است. وقتی امثال آقای مصباح یزدی، آقای شریعتمداری، سعید مرتضوی، سعید عسگر، الله کَرَم، ده نمکی، احمدی نژاد، محسنی اژه ای و کسانی امثال خود آقای علیزاده، حاکمیت را در دست دارند و در ارتکاب هر کاری آزادند، اما، فلان وکیل، به خاطر دفاع از حق خانواده ی زهرا کاظمی زندانی است، و معلوم نیست سرنوشتش چیست، یا کسانی که علیه تئوری خشونت و ترور نوشته اند، قلمشان را چرخانده اند، امثال اکبر گنجی و ده ها تن دیگر، به همین دلیل در زندانند و وقتی که سران حاکمیت در پاسخ هر مسئله و مشکل جوانان فقط یک راه حل بلدند و آن هم سرکوب و اعدام و شلاق، خوب، چه نتیجه ای جز رشد شرارت و خشونت در جامعه متصور است؟ رشد خشونت در جامعه نتیجه ی مستقیم تبلیغ خشونت توسط بلندگوهای حکومت، اعمال خشونت والبته نتیجه ی فقر فزاینده، بیکاری مزمن و نومیدی است. همه می گویند آقای خامنه ای از این گزارش تکان خورده! خوب! ایشان اگر می خواست از رشد خشونت در جامعه تکان بخورد می توانست از تکه تکه شدن جوانان کرمانی به دست نیروهای بسیج و سپاه تکان بخورد یا از قتل های زنجیره ای یا فیلم شکنجه های جنسی همسر سعید امامی که آمد روی اینترنت یا حمله ی مغول وار چماق بدستان ایشان به خوابگاه دانشگاه و یا شکنجه های جسمی و جنسی وبلاگ نویسان؛ این ها همه می توانست باعث تکان خوردن ایشان باشد. به اعتقاد من مسئله چیز دیگری است. الآن...
رحمت قاسم بیگلو: همان طوری که اشاره کردید مسئله قبلاً هم در جامعه ی ایران بوده، مثلاً اعدام "بیچه" را در نظر بگیرید!؟ به همین خاطر بود ولی چرا این مسئله اکنون مطرح می شود؟ چرا سیاسی می شود این مسئله، امروز؟
علی کشتگر: ببینید، آقای علیزاده به نکته ای اشاره کرده است که نشان می دهد ریشه ی مسئله در کجا است. ایشان می گوید، به دلیل برخی تحولات از جمله احیای دادسراها، دوباره اراذل و اوباش جان گرفته اند؛ معنی اش این است که به قوه ی قضائیه و و نیروی انتظامی، به خاطر احیای این دادسراها، اجازه ی خشونت فوری و بلا واسطه در خیابان ها داده نمی شود و به همین دلیل، اوباش جان گرفته اند. بنا بر این، ایشان می خواهد که با مطرح کردن این مسئله، زمینه را فراهم بکند برای این که وزارت کشور و نیروهای انتظامی به رهبری آقای پورمحمدی، وزارت اطلاعات به رهبری آقای محسنی اژه ای و قوه ی قضائیه که همه می دانند با امثال سعید مرتضوی چکار می کند و رئیس جمهور جدید، این ها همه ، در هماهنگی با هم، خشونت و ارعاب را در جامعه بیشتر کنند. به سخن دیگراین حرف ها بر خلاف ادعای آقای علیزاده نه برای دفاع از حقوق شهروندی که برای نقض هر چه بیشتر آن و نظامی کردن هر چه بیشتر فضای جامعه ابراز شده است.