جمعه 1 مهر 1384

چهار سفر چهار هیأت به سازمان ملل متحد درسی که می ﺁموزند، ابوالحسن بني صدر

خطر تا کجا بزرگ می شود وقتی کسی در سازمان ملل حاضر می شود که ﺁسان تحریک می پذیرد، ﺁسان تحریک می کند و ﺁسان امکان ها را از ایران می ستاند و به دشمن می دهد. بی اطلاع از توافقی که امریکا و چین و روسیه و کره جنوبی و ژاپن با کره شمالی کرده اند و بی اعتناء به سودهائی که کره شمالی عاید کرد و زیان هایی که ایران کرده است و می کند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ابوالحسن بنی صدر


* در تاریخ ایران ، یک بار ، رهبر نهضت ملی ایران، دکتر مصدق، به شورای امنیت رفت . بیش از نیم قرن از حضور او در شورای امنیت می گذرد . تفاوتهای این زمان، با ﺁن زمان ، بسیارند . از جمله، ﺁن زمان ، دو اردوگاه بودند و نمایندگان عضو مجمع عمومی و شورای امنیت در یکی از این دو ارودگاه ، یا تابع امریکا و یا تابع روسیه، بودند . مصدق در چنان شورای امنیتی حضور یافت و بدون تکیه کردن بر حق وتوی شوروی سابق، توانست بر امپراطوری انگلستان غلبه کند . چون، به نمایندگی از ملت ایران، بر سر حقی از حقوق ملی ایران ایستاد و برای تحریک کردن دیگران بر ضد ایران به شورای امنیت نرفت . چون توانست وجدان جهانی را بر حقانیت ایران قانع کند و این وجدان را بر داوری شورای امنیت داور بگرداند . حقانیت ایران و داوری وجدان جهانی بسود ایران، ﺁن شورا را از دادن رأی بر ضد ایران باز داشت . با ﺁنکه شاه سابق به سفیر امریکا گفته بود : اگر بنا بر برکناری مصدق باشد، باید دادگاه لاهه بر ضد ایران رأی بدهد، همین موفقیت را در دادگاه لاهه بدست ﺁورد .
احترام و ستایشی که از مصدق در امریکا شد ( به صدا درﺁوردن زنگ استقلال امریکا و... ) و استقبالی که از او ، بمثابه رهبر جنبشهای شرق، ( قول طه حسین ) در مصر، شد ، هم بخاطر شخصیت ممتاز او و هم بخاطر نمایندگی او از مردم ایران بود .

* در پی گروگانگیری ، در جهان دولتی نبود که با این عمل مخالفت نکند . امریکا تقاضای تشکیل شورای امنیت کرد و شورا قطعنامه ای موافق درخواست امریکا صادر کرد . در مقام سرپرست وزارت امور خارجه، هیأتی مرکب از ﺁقایان احمد سلامتیان و سعید سنجابی و منصور فرهنگ را مأمور سازمان ملل کردم . این هیأت چون برای دفاع از حق مردم ایران به سازمان ملل رفتند و نه حمایت از گروگانگیری و نیز شخصیت احترام برانگیز داشتند و از انقلاب مردم ایران اعتبار می جستند، موفق شدند سه شرط ایران ( بازپس دادن اموالی که شاه سابق و بستگان و سران رژیمش به غارت برده بودند و رفع توقیف از تمامی وجوه ایران و اسلحه خریداری شده و پوزش بابت کودتای 28 مرداد و ربع قرن حکومت بر ایران از طریق رژیم شاه سابق و عدم تعقیب قضائی بابت گروگانگیری ) را بقبولانند و موافقت با تشکیل شورای امنیت به تقاضای ایران را، بر وفق توافق بر سر این سه شرط، بدست ﺁورد . روزی پیش از سفر سرپرست وزارت خارجه به نیویورک – با موافقت شورای انقلاب و شخص ﺁقای خمینی - ، ﺁقای خمینی اعلام کرد هیچکس از سوی ایران به شورای امنیت نمی رود . اگر ﺁن روز علت این تغییر رأی را ندانستیم، طولی نکشید که دانستیم : او بهیچ رو نمی خواست کسی از خط ﺁزادی و استقلال، مسئله ای را حل کند که او ایجاد کرده بود و اعتبار بین المللی بدست ﺁورد . باز او ، همگان را حیرت زده کرد وقتی بر همگان مسلم کرد : او هر شخصیت موفقی را ولو « پیرو خط امام » مزاحم می داند و مانع از ﺁن می شود که کسی در رژیم اعتبار بدست ﺁورد . حاصل ﺁن رویه که جانشینش پی گرفته است، به ریاست جمهوری رسیدن ﺁقای احمدی نژاد است . هرگاه مردم ایران شرائطی را که هیأت نمایندگی ایران ، در دوران سرپرستیم بر وزارت خارجه ، قبولاند را با چهار شرطی که وزارت خارجه امریکا تهیه کرد و ﺁقای خمینی بعنوان شرائط ایران اعلام کرد و به ﺁنها عمل نیز نشد ، مقایسه کنند ، فرق استعدادهای متکی به مردم با مستبدهای بی استعداد متکی به زور را نیک در می یابند .
* ﺁقای رجائی بعنوان نخست وزیر تحمیل شد و برﺁن شد برای شرکت در اجلاس سازمان ملل ، به نیویورک برود . در مقام رئیس جمهوری با سفر او مخالفت کردم . جمعی ، از جمله ﺁقای حجتی کرمانی ، نیز، نزد ﺁقای خمینی رفتند که ﺁقای رجائی کسی نیست که در سازمان ملل اسباب بی ﺁبروئی ایران را فراهم نکند . اما صادر کننده اعلامیه کذائی ، با سفر او مخالفت نکرد . چرا ؟ زیرا بی اعتباری بازگشتن ﺁقای رجائی از سفر ، موجب وابستگی بیشتر او به ﺁقای خمینی می شد . او را چه باک بود که ، در بحبوحه جنگ، این سفر ، بر جهانیان معلوم کرد چه کسی نخست وزیر ایران است و اعتبار انقلاب ایران بر باد رفت و دولتها را در حمایت از متجاوز بی باک تر کرد ؟

* 54 سال بعد از حضور هیأت نمایندگی ایران به ریاست مصدق در شورای امنیت ، شخصی که در یک انتخابات قلابی به ریاست جمهوری رسیده ، به سازمان ملل رفته است . هر اندازه دو هیأت اول معرف حق و کرامت ملی و معزز بودند و دشمن را نیز ناچار به احترام گزاردن به وطن خویش و خود کردند، احمدی نژاد کسی است که همگان را به تحقیر خود برانگیخته است . از ملت ایران نمایندگی نداشت اما بعنوان شخص می توانست رفتاری احترام برانگیز شیوه کند که نکرد . از هموطنی که در امریکا مقیم است ، شنیدم که بی وقاری او و رفتارش که هیچ درخور نمایندگی از ملتی نبود، مایه سرشکستگی ایرانیان شد . پاسخ دادم : کوشش بدیل مردم سالار در تحریم انتخابات و نیز تشریح تقلبهای بزرگ – همان کار که مصدق در شورای امنیت کرد با ارائه تلگرافهای محرمانه که دستور هایی بودند بر بیرون ﺁوردن نامهای ایادی استبداد پهلوی از صندوق ، بعنوان نماینده مجلس که دلیل مهم رد شکایت انگلستان شد - برای جامعه جهانی، سبب شدند که جهانیان بدانند استبداد مافیاها، همچون استبدادهای دیگر، از مردم خود نمایندگی ندارند . بسا مخالفت با این استبداد وسیع تر است . او از مافیاها نمایندگی داشته است، رفتار او، رفتار نماینده مافیاها و رفتار با او، رفتار با کسی بوده است که نه نماینده مردم که نماینده مافیاها است . مایه سرشکستگی وقتی می شد که اکثریت بزرگ مردم ایران انتخابات را تحریم نمی کردند و جهانیان انتخابات قلابی را انتخابات واقعی تصور می کردند .
مقایسه این دو سفر اول و دوم با سفرهای سوم و چهارم ، در صورت ، سفرهای هیأتهای نمایندگی از ایران می نمایند . اما در معنی، اعضای دو هیأت اول ، ﺁزادگانی بودند که از مردم ایران نمایندگی می کردند . اما هیأتهایی سوم و چهارم ، هرچند در شرائطی بسیار مساعد به سازمان ملل رفتند ، - بخصوص شرائطی که ، در ﺁن، هیأت اخیر که به ریاست صوری احمدی نژاد به نیویورک رفت - ، هرچند حالا حرف امریکا را در شورای امنیت – چه رسد به مجمع عمومی سازمان ملل - نیز نمی خرند ، بی کفایتهائی بودند و هستند که از قدرت استبدادی ضد مردم و ﺁزادی ایرانیان و استقلال کشور نمایندگی می کردند و می کنند . بدین سان، وقتی نه شکلها که محتواها با یکدیگر مقایسه می شوند، مقایسه واقعی می گردد و به مردم ایران می گوید استبداد تا کجا انحطاط ﺁور است . خطر چه اندازه بزرگ می شود وقتی کسی در سازمان ملل حاضر می شود و بنام مردم ایران سخن می گوید که نه از این مردم نمایندگی و نه حداقل شخصیت لازم را دارد . خطر تا کجا بزرگ می شود وقتی کسی در سازمان ملل حاضر می شود که ﺁسان تحریک می پذیرد، ﺁسان تحریک می کند و ﺁسان امکان ها را از ایران می ستاند و به دشمن می دهد . بی اطلاع از توافقی که امریکا و چین و روسیه و کره جنوبی و ژاپن با کره شمالی کرده اند و بی اعتناء به سودهائی که کره شمالی عاید کرد و زیانهایی که ایران کرده است و می کند، رفتاری را در پیش می گیرد که در نظر هیأتهای نمایندگی ، حق را از ﺁن امریکا و اروپا جلوه گر می سازد.

1 مهر 84 برابر با 23 سپتامبر 2005

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'چهار سفر چهار هیأت به سازمان ملل متحد درسی که می ﺁموزند، ابوالحسن بني صدر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016