جمعه 8 مهر 1384

گفتگوی تفصيلی ايسنا با محمدرضا تاجيك: جبهه‌هاي جديد؛ آغازهاي بي‌فرجام‌اند

* احزاب به پاتوق روابط قبيله‌يي ‌تبديل شده‌اند
* خطر عقبگردي چهل‌ساله وجود دارد اگر وعده‌ها محقق نشود

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي

دكتر محمدرضا تاجيك، استاد دانشگاه و رييس سابق مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري، معتقد است اگر چه پس از انتخابات رياست‌جمهوري نهم شاهد آرايش سياسي جديدي خواهيم بود، اما هم‌چون گذشته بازي‌اي كه آن را شبه‌حزبي مي‌خواند، به جريان مي‌افتد.


او تغييرات در جناح اصولگرا را تا حد زيادي به رفتار گروه پيروز وابسته مي‌داند و درباره برخي از جبهه‌هايي كه قرار است در اردوي اصلاح‌طلبان شكل ‌گيرد از عبارت «آغازهاي بي‌فرجام» استفاده مي‌كند.


وي مي‌گويد: ما در آينده كماكان شاهد تكرار سناريوهاي ملال‌آور سنتي در عرصه‌ي سياسي خواهيم بود و من بعيد مي‌دانم كه در عرصه‌ي سياست با نوآوري در اين ارتباط مواجه باشيم.


اين استاد دانشگاه هم‌چنين ضمن تاكيد بر بازتعريف از واژه نخبه معتقد است كه اصلاح‌طلبان براي ارتباط با اقشار مختلف جامعه‌ي ايراني با جغرافياي خاص خودش ناگزيراز فراهم‌آوردن تركيبي از نخبگان هستند.


دكتر تاجيك در گفت‌وگويش با ايسنا هم‌چون هميشه با گويشي فخيم و در عين حال منظم، به ارايه‌ي ديدگاه‌هاي خود در ارتباط با آرايش جديد نيروهاي سياسي، ايجاد جبهه‌هاي جديد در جامعه، نخبگان و مردم، اتاق فكر و ...مي‌پردازد.

آنچه در پي مي‌آيد ماحصل اين گفت‌وگوست.

آرايشهاي جديد اما نه چندان متفاوت از گذشته

دكتر تاجيك در ابتداي گفت‌وگويش با خبرنگار ايسنا درباره آرايش نيروهاي سياسي در انتخابات مي‌گويد: طبيعي است كه بعد از هر رقابت بزرگ سياسي و بعد از هر شكست و پيروزي كه ناشي از همين رقابت است، شاهد تغييراتي در سطوح لايه‌هاي مختلف جامعه به ويژه در عرصه‌ي سياسي باشيم. البته اين تغييرات مي‌تواند ابعاد مختلفي داشته باشد؛ تغييرات ساختاري، گفتماني، مرامي، تشكيلاتي و كاركردي در اين ارتباط مي‌تواند مورد توجه قرار گيرد.

وي ادامه مي‌دهد: ترديد ندارم كه از فرداي بعد از انتخابات، شرايط براي تغيير و تحولات ژرف در صحنه‌ي بازي شطرنج سياسي فراهم شده است و به تدريج مشاهده خواهيم كرد كه اين تغييرات جامه‌ي عمل مي‌پوشند و به اشكال مختلف ظهور و بروز مي‌كنند.

اين استاد دانشگاه معتقد است كه در شرايط كنوني، باز شاهد بازي‌هاي حزبي يا شبه‌حزبي و نيمه‌جدي در عرصه‌ي سياسي كشور خواهيم بود.

تاجيك در مورد علت به‌كارگيري واژه‌ي «شبه‌حزبي» در گفته‌هايش مي‌گويد: به اين دليل اين بازي را شبه‌حزبي مي‌نامم كه معتقدم احزاب در جامعه‌ي ما به شكل حرفه‌اي وجود ندارند و عناصري را كه «لنين» در تعريف يك حزب حرفه‌اي برمي‌شمارد به طور كامل دارا نيستند. افراد در جامعه‌ي ما زماني را در كنار ساير كارهاي خود به بازي حزبي مي‌پردازند و من معتقدم كه در آينده تغييرات جدي در اين عرصه به وجود نخواهد آمد.

وي ادامه مي دهد: ما در آينده همانند اكنون شاهد بازيگري تك‌ چهره‌ها در احزاب خواهيم بود. تجربه‌ي يكصد سال گذشته به ما نشان داده كه احزاب پيرامون تك‌شخصيت‌ها شكل گرفته‌اند، افراد خاصي در مركز حزب قرار مي‌گيرند و ديگر افراد حزب به دور آنها به طواف مشغول مي‌شوند.

اين پژوهشگر ادامه مي‌دهد: همان‌طور كه گفتم در آينده شاهد بازيگري تك‌چهره‌ها هستيم، نه بازيگري لايه‌هاي مياني احزاب. اين ژنرال‌هاي حزبي هستند كه حرف اول و آخر را مي‌زنند. راه و رسم سياست را مي‌آموزند و افق، استراتژي و تاكتيك را مشخص مي‌كنند. ما در آينده كماكان شاهد تكرار سناريوهاي ملال‌آور سنتي در عرصه‌ي سياسي خواهيم بود و من بعيد مي‌دانم كه در عرصه‌ي سياست با نوآوري در اين ارتباط مواجه باشيم.

وي با بيان اين‌كه در بازي حزبي نوعي پيوست و امتداد را شاهد خواهيم بود، نه يك گسست راديكال اظهار مي‌كند: به اشكال گوناگون همان بازي سنتي حزبي در جامعه‌ي ما ادامه خواهد داشت و كماكان شاهد بازتوليد روابط و مناسبات هياتي، قبيله‌اي، محفلي و پاتوقي در قالب احزاب خواهيم بود.


پاتوق‌هايي كه نام حزب گرفته‌اند

اين استاد دانشگاه معتقد است: احزاب ما بيشتر به پاتوق و مكاني براي روابط و مناسبات قبيله‌اي تبديل شده‌اند و چندان كاركرد حزبي ندارند.

تاجيك مي‌گويد: در حال حاضر كساني كه به نوعي خود را بيرون از عرصه‌ي سياست يا پالتيك مي‌دانند اقدام به تشكيل جبهه‌هايي مي‌كنند مانند جبهه‌ي اعتدال و دموكراسي‌ و حقوق بشر. به نظر من اين جبهه‌ها آغاز نافرجامي خواهند داشت و به طريق اولي نخواهند توانست در قالب جبهه‌اي واحد فعاليت كنند. اين جبهه‌ها تشكيلات ولنگار و وصله‌پينه‌اي خواهند بود كه با اولين نسيم مخالف، دچار انشقاق دروني خواهند شد و «دگرخود» را از درون خود توليد مي‌كنند و با چالش‌هاي زمخت سياسي و حزبي مواجه مي‌شوند.

تاجيك معتقد است: در حال حاضر ما در دوران فترت به سر مي‌بريم و وقتي كه دوران فترت سپري شد، در چند ماه آينده شاهد رفتارهاي حادتري از سوي افراد و گروه‌ها در مقابل همديگر خواهيم بود. در حال حاضر برنامه‌ها و استراتژي‌ها چندان مشخص نيست و زماني كه اين موارد به صورت شفاف مشخص شود اين بازي حزبي و چالش‌هاي آن وارد فاز جديدي خواهد شد.

وي ادامه مي‌دهد: جبهه‌هايي كه در حال حاضر تشكيل مي‌شوند، بيشتر ناشي از يك وفاق تاكتيكي هستند نه استراتژيك. من فكر مي‌كنم علت وفاق آنها يك نقطه‌ي گره منفي است و همگان حول يك «ناخودي مشترك» جمع شدند كه چنين چيز منفي نمي‌تواند يك تشكيلات را به صورت ديرپا منسجم كند. آنها به يك نقطه‌ي گره مثبت نيز نياز دارند؛ يعني اين‌كه در افق، رهبر، ايدئولوژي، مرام و مانيفست اشتراك داشته باشند. اين جبهه‌هاي جديد با خلاهايي مواجه هستند و چون به شرايط موجود نقد دارند دور هم جمع شده‌اند، ولي در سطوح و لايه‌هاي ديگر بين آنها هماهنگي وجود ندارد و حتي در مواردي شاهد ساييدگي هستيم. اگر اين ناخودي مشترك كه باعث وفاق آنها شده تحول پيدا كند، اين امر باعث از هم پاشيده شدنشان مي‌شود.

تاجيك مي‌گويد: برخي از احزاب كه تا ديروز درون دولت بودند و امروز در بيرون از فضاي پاليتي قرار دارند، به دنبال تجربه‌ي جديدي يعني قرار گرفتن در خارج از سياست هستند. تا ديروز اين احزاب دولت‌پرورده بودند و در سطوح مختلف حكومتي حضور داشتند و اكنون در فضاي متفاوتي هستند؛ از اين رو بايد منتظر بود كه آيا اين احزاب وقتي وارد اين فضا شده‌اند مي‌توانند با مرور زمان گفتمان خود را مسلط كنند يا اين‌كه به اپوزيسيون تبديل مي‌شوند. البته بايد توجه داشت بسياري از اين احزاب در گذشته نقش پوزيسيون را ايفا مي‌كردند و در حال حاضر به سمت اپوزيسيون‌شدن حركت مي‌كنند و اين واهمه‌اي است كه در مورد آنها وجود دارد. البته عده‌اي ديگر از اين احزاب گفتمان خود را حفظ كرده و سعي مي‌كنند كه بار ديگر با فراهم كردن فضا، گفتمان خود را مسلط كنند.

وي در عين حال اظهار مي‌كند : معتقدم كه در ساحت گفتمان اصولگرايان نيز شاهد تغيير و تحولاتي و در بسياري از جهت‌گيري‌هاي نظري آنها در عرصه‌ي عمل اندك اندك شاهد نوعي فرسايش دگم‌هاي گفتماني خواهيم بود.


حركت توامان به سوي پلوراليزم و پوپوليزم

اين استاد دانشگاه در ادامه گفت‌وگويش با ايسنا در پاسخ به سوالي در ارتباط با رويكرد گفتماني اصلاح‌طلبان و حضور افرادي مانند خاتمي و موسوي خوئيني‌ها مي‌گويد: همان‌طور كه گفتم، فضاي آينده‌ي سياسي كشور شاهد يك‌سري رويش‌ها، زايش‌ها و وفاق‌ها خواهد بود. من معتقدم با آمدن افرادي مانند موسوي خوئيني‌ها در جبهه‌ي اصلاح‌طلب شاهد پالايش‌ها، آلايش‌هايي و تحولات جدي در سطح گفتماني خواهيم بود.

وي ادامه مي‌دهد: تغيير رفتاري اصلاح‌طلبان از يك سو به سمت پلوراليزم و از جهتي ديگر به سمت پوپوليسم خواهد بود. اصلاح‌طلبان در گذشته كمتر به توده‌ها توجه داشته و بيشتر جهت‌گيري‌شان به سمت نخبگان بوده است؛ گرچه در حال حاضر در گرايش و رويكرد خود تغييراتي ايجاد كرده و به سمت پوپوليسم قدم‌هايي برداشته‌اند كه البته برخي از افراد در اين جريان، در اين ارتباط در حال تندروي هستند.

تاجيك درباره اين‌كه علي‌رغم حركت عده‌اي از اصلاح‌طلبان به سمت پوپوليسم، عده‌اي ديگر هم‌چنان به سمت نخبه‌گرايي حركت مي‌كنند و درصدد تشكيل جبهه‌هايي مانند جبهه‌ي دموكراسي‌ و حقوق بشر با شعاري فاقد جذابيت براي توده مردم هستند، مي‌گويد: همان‌طور كه گفتم جبهه‌ي دموكراسي و حقوق بشر آغاز بي‌فرجامي خواهد داشت. در ابتدا آغاز زيبايي دارد ولي در ادامه نحيف، ضعيف و بي‌فرجام خواهد بود. اين جبهه هنوز نتوانسته در بين اصلاح‌طلبان فراگير شود و در درون اين جبهه با واكنش‌هاي مختلفي مواجه شده. البته بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه اين جبهه هنوز شكل عملي نيز به خود نگرفته و فقط در حد يك شعار و طرح مساله باقي مانده است. من معتقدم چنين جبهه‌اي نمي‌تواند مشكل جبهه‌ي اصلاحات و روشنفكراني را كه مدافع آن هستند، حل كند. بازي با بعضي از مفاهيم زيبا كه درك واحدي از آن در جامعه وجود ندارد، موجب وحدت نمي‌شود و نمي‌تواند با مردم ارتباط برقرار كند. بايد از نمادهايي استفاده شود كه درك روشني از آنها در جامعه وجود داشته باشد و مردم بتوانند با آنها ارتباط برقرار كنند؛ وگرنه مردم از همان سطح نيز نسبت به چنين جبهه‌هايي بي‌واكنش خواهند بود و خود را نسبت به اين امور بيگانه محسوب مي‌كنند. همان‌طور كه گفتم ممكن است اين جبهه در بين روشنفكران طرفداراني داشته باشد و اين افراد با اين جبهه ارتباط برقرار كنند ولي نمي‌تواند مشكل اصلاح‌طلبان را در ارتباط با مردم حل كند و اين خود باز زمينه‌اي را فراهم مي‌كند تا مردم از دستور كار خارج شوند و اصلاح‌طلبان دوباره به گذشته برگردند.

وي خطاب به احزاب و گروه‌ها مي‌گويد: احزاب و گروه‌ها نبايد نسبت به شرايط منفعل شوند. متاسفانه در مواردي، شرايط اراده‌ي خود را به بازيگران سياسي تحميل كرده اما احزاب بايد با توجه به شرايط، جهت‌گيري‌هاي منطقي داشته باشند و از افراط و تفريط پرهيز كنند.

اين استاد دانشگاه معتقد است كه احزاب ما به‌خصوص احزاب اصلاح‌طلب بايد پلي منطقي بين پلوراليزم و پوپوليزم ايجاد كنند زيرا جامعه‌ي ما در جغرافياي مشتركي بين اين دو قرار دارد. اگر احزاب مي‌خواهند استراتژي خود را ترسيم كنند، بايد منطبق با بستر اجتماعي اين كار انجام دهند؛ اگرچه بستر موجود را چندان نپسندند.


حاملاني كه خار راهند نه يارغار

تاجيك در ادامه در ارتباط با حاملان گفتمان جديد اصلاح‌طلبان به ايسنا مي‌گويد: معتقدم مشكل اصلي احزاب ما به‌خصوص احزاب اصلاح‌طلب بيشتر از آن‌كه در سطح گفتمان، قابل تحليل باشد، در سطح عاملان و حاملان قابل تحليل است. عاملان و حاملان به جاي اين‌كه ياران غار باشند، خاران راه هستند، اهل عبور و مرور و انشعابند، هنوز راه را طي نكرده مي‌خواهند به سرانجام برسند و اين خصيصه‌اي است كه در طول يك دهه‌ي گذشته در بين بازيگران سياسي ما جلوه كرده است. من معتقدم كه بايد به نسل جديد توجه و در عين حال از نيروهاي گذشته نيز استفاده كرد. يعني پلي بين گذشته، حال و آينده در سطح عاملان ايجاد كرد. بايد به افرادي كه در لايه‌هاي مياني جامعه قرار داشته‌اند و تا كنون مجالي براي حضور و بازيگري در عرصه‌ي سياست پيدا نكرده‌اند، فرصتي داد تا در عرصه‌ي سياسي نقش‌آفريني كنند؛ در واقع نقش‌آفريني در اين عرصه را نبايد به عده‌اي خاص محدود كرد.


حفظ تركيبي از نخبگان

نخبگان سنتي وي با اعتقاد به اين‌كه در حال حاضر «نخبگان سنتي» در جامعه‌ي ما مخاطبان خاص خود را دارند، مي‌گويد: اگر مي‌خواهيم طرفداران اين نخبگان را همراه خود داشته باشيم، نبايد مرجع فكري آنها يعني همان نخبگان سنتي را حذف كنيم. منظورم اين است كه نبايد تمامي كارها را بر عهده‌ي گروهي خاص قرار داد؛ بلكه بايد از تمام ظرفيت‌ها و پتانسيلي كه وجود دارد استفاده كرد.

اين پژوهشگر مي‌گويد: احزاب ما بايد توجه داشته باشند كه همه‌ي مردم در جامعه داراي يك سليقه و نگرش نيستند و امكان اين‌كه هويت‌هاي گوناگون را در داخل يك هويت جاي دهيم و با يك رهبري و مانيفست خاص بخواهيم آنها را هدايت كنيم، وجود ندارد. در حال حاضر جامعه‌ي ما در حال واردشدن به فضاي جنبشي جديد اجتماعي است تا فضاي حزبي كلاسيك. مردم جامعه‌ي ما در گذشته نيز فضاي حزبي كلاسيك را برنتابيده و اكنون نيز برنمي‌تابند. همواره اشكالي از جنبش‌هاي جديد اجتماعي در جامعه‌ي ما وجود داشته كه حتي مي‌توان نمونه‌هايي از آن را قبل از مشروطه مثال زد. اين جنبش‌هاي جديد اجتماعي، هويت‌هاي مختلف را در يك مجموعه سازماندهي و فضاي گفتماني ايجاد مي‌كنند كه در آن فضا افراد به دنبال اهداف خود مي‌روند و همان‌طور كه گفتم، جامعه‌ي ما احزاب كلاسيك را برنمي‌تابد.


اصولگرايان از راست‌كيشان ارتدوكس تا راست‌هاي مدرن

دكتر تاجيك در ادامه‌ي گفت‌وگوي خود با خبرنگار ايسنا، در مورد وضعيت جناح اصولگرا مي‌گويد كه اين جريان نيز داراي دو سر افراط و تفريط است كه البته در ميان آنها جريان ميانه و معتدل نيز وجود دارد.

او معتقد است ما در اين جريان « راست‌كيشان ارتدوكس تا راست‌هاي مدرن» را مشاهده مي‌كنيم.

تاجيك با اعتقاد به اين كه نمي‌توان گفت آنچه بعد از انتخابات رياست‌جمهوري حادث شده در اراده‌ي كامل جناح راست بوده گفت: تعبيرهاي مختلف جناح راست بيانگر اين موضوع است كه نتايج انتخابات واتفاقات رخ داده بعد از آن خارج از اراده‌ي اين افراد بوده و حتي به نوعي غيرمنتظره و خارج از تحليل و پيش‌بيني بوده و در حال حاضر تغيير و تحولاتي كه رخ مي‌دهد در چارچوب گفتاري آنها نمي‌گنجد.

اين استاد دانشگاه با بيان اين كه شكاف در حال حاضر در جناح راست بارزتر از جناح چپ است، ادامه مي‌دهد: در حال حاضر جناح چپ به علت شرايطي كه در آن قرار دارد فعل و انفعالات خود را به صورت آشكارا آغاز نكرده و عمدتا مباحثي را به صورت پراكنده اين سو و آن سو مطرح مي‌كند. ولي جناح راست با موضع‌گيري‌هايي كه از همان ابتداي راه اتخاذ كرد و قضيه‌اي كه در مجلس در مورد كسب راي اعتماد به وزرا رخ داد، نشان داد گفتمان جريان پيروز با گفتمان جريان مسلط در جناح راست چندان همخواني ندارد.


همه‌چيز در گرو حركت جريان پيروز

رييس سابق مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري مي‌گويد: البته در مورد آينده بايد منتظر بود و مشاهده كرد وزرا و كارگزاران جديد در عرصه‌ي عمل چگونه حضور مي‌يابند و سياست‌هاي كلي خود را به چه نحو پياده مي‌كنند.

تاجيك با اشاره به اين كه بيشترين شعارها و جهت گيري‌هاي دولت جديد در ارتباط با حوزه‌هاي اقتصادي بوده و اين موضوع در حال حاضر بيشترين حساسيت را در بين افراد جامعه به وجود آورده اظهار مي‌كند: اين افراد در هنگام انتخابات شعارهاي بارز و جهت‌گيري‌هاي شفافي در ارتباط با معيشت و زندگي مردم بيان كردند و در حال حاضر مردم منتظرند تا اين شعارها را در صحنه‌ي عمل مشاهده كنند. البته اكنون مشاهده مي‌كنيم كه بعضي از اين افراد در توجيه شعارهاي خود مي‌گويند كه منظور ما از اين شعارها انجام فلان كار زيربنايي بود. مطمئنا اين توجيه با آنچه كه مردم از اين گروه انتظار دارند تطابق ندارد. مردم در حال حاضر به دنبال اين هستند كه در زندگي روزمره‌شان گشايشي حاصل شود. آنها نمي‌خواهند حال در فقر زندگي كنند تا شايد فرزندانشان در آينده در رفاه باشند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اين استاد دانشگاه مي‌گويد: اكثر كساني كه در حال حاضر مديريت امور را در دست گرفته‌اند تجربه‌ي چنداني در عرصه‌ي اجرا ندارند و بايد منتظر بود و مشاهده كرد كه اين افراد در برخورد با امور پيچيده چه واكنشي از خود نشان مي‌دهند.

وي درباره برخي از تحليل‌ها مبني بر اين‌كه بزرگان جناح راست كه درصدد بودند هاشمي رفسنجاني در انتخابات پيروز شود به چه ميزان در آينده به جبهه او مي‌پيوندند، مي‌گويد: همان طور كه گفتم همه چيز به آينده مربوط است؛ يعني اين‌ها همه به عملكرد گروه مسلط بستگي دارد. بايد ديد كه اين افراد در عرصه‌ي اجتماعي، سياسي، داخلي، خارجي، فرهنگ و هنر چگونه نقش‌آفريني مي‌كنند. نوع نقش‌آفريني اين افراد ممكن است باعث ‌شود كه برخي از گروه‌ها و افراد در حاشيه قرار گيرند. اگر اين افراد نتوانند چهره‌اي موفق و كارآمد از خود نشان دهند جريان‌ها و گروه‌هايي كه در حال حاضر در حاشيه قرار گرفته‌اند و به صورت بالقوه اپوزيسيون هستند در آينده بالفعل مي‌شوند و در آن موقع است كه فضا شفاف‌تر مي‌شود و ما شاهد شكل‌گيري جبهه‌ها و جريانهاي مختلف و فضاي نقد خواهيم بود. البته نوع برخورد گروه مسلط با اين فضا نيز تعيين كننده است. گروه مسلط ممكن است فضا را تحمل كند يا اينكه تحمل نكند و سعي كند آن را در حاشيه قرار دهد و به نوعي كنترل كند كه اين نيز خود بازخوردهايي را در سطح جامعه ايجاد مي‌كند. در اين صورت گروه مسلط براي حفظ خود بايد يك گام به جلو بگذارد و اگر يك گام به عقب بگذارد در حقيقت چند گام به پس رفته. در صورت عقب نشيني همانطور كه گفتم شرايط فراهم مي‌شود تا گروه‌هاي مخالف در عرصه حضور فعال‌تري داشته باشند و سعي كنند گفتمان خود را مسلط كنند.

تاجيك با بيان اين‌كه اگر گروه مسلط نتواند در طول اين چهار سال موفق باشد ما چهار سال عقب نيفتاده‌ايم، بلكه چهل سال عقب افتاده‌ايم مي‌گويد: دعا مي‌كنيم افرادي كه در حال حاضر در مصدر قدرت هستند بتوانند ايده‌آل‌ها و آرزوهاي مردم را محقق كنند.


نخبگاني بدون اعتماد به نفس

اين استاد دانشگاه در ادامه در مورد شكاف بين نخبگان و مردم به ايسنا مي‌گويد: آمار و پيمايش‌هايي كه در كشور صورت گرفته نشان مي‌دهد كه در حال حاضر بين نخبگان و مردم شكاف‌هايي ايجاد شده، البته ما در جامعه‌ي خود شاهد شكاف‌هاي ديگري مانند شكاف بين سنت و مدرنيته و فقر و غنا هستيم.

وي در توضيح ايجاد شكاف بين نخبگان و توده‌هاي مردم اظهار مي‌كند: نخبگان ما چه نخبگان فكري و يا ابزاري نتوانسته‌اند رابطه‌ي سنتي خود را با مردم حفظ كنند و به مرور زمان به نظر مي‌رسد اين شكاف عميق‌تر شده باشد و گروه‌هاي جديد يا به تعبيري ديگر نخبگان جديدي در سطح جامعه رشد پيدا كرده‌اند؛ چنانكه افكار عمومي در نظرسنجي‌ها اقبال خود را به گروه‌هاي نخبه‌ي جديد نشان دادند تا نخبگان سنتي. اگر نگاهي گذرا داشته باشيم متوجه مي‌شويم كه در خيلي جاها ورزشكاران بسيار بالاتر از يك روشنفكر مورد اقبال مردم قرار مي‌گيرند و گويي روشنفكر سنتي نخبه‌ي ديني كه به صورت سنتي مورد پذيرش مردم بوده چندان در حال حاضر مورد قبول نيست. البته با توجه به تحقيقاتي كه به عمل آمده اقبال افكار عمومي به سمت تحصيل‌كرده‌ها مانند دكترها و اساتيد دانشگاه در حال افزايش است و همانطور كه گفتم اين نشان مي‌دهد كه شكافي بين نخبگان سنتي و توده‌هاي مردم در حال شكل‌گيري است.

تاجيك ادامه مي‌دهد: اگر در اين ارتباط تمهيداتي انديشيده نشود اين شكاف در آينده عميق‌تر و گسترده‌تر مي‌شود و در اشكال مختلف ظهور و بروز مي‌كند.

وي در ادامه درباره اين اظهار نظر عده‌اي از تحليلگران كه معتقدند در انتخابات رياست‌جمهوري عده‌اي نه به دليل گرايش به گروه پيروز كه از سر روگرداني از نامزد ديگر راي دادند اظهار مي‌كند: البته من نيز قبول دارم كه اين امر در آراي مردم دخيل بوده و در سوم تير همان اتفاقي كه در دوم خرداد افتاد شكل گرفت. البته اين بايد قسمتي از تحليل ما باشد. عده‌اي از مردم با توجه به تصويري كه از يك بازيگر سياسي داشتند، سعي كردند به او راي ندهند؛ چون اين بازيگر فضاي گذشته را براي آنها تداعي مي‌كرد. البته غير از اين امر شاهد بوديم كه بسياري از گروه‌هاي اجتماعي، شبه نظامي و ... نيز در اين عرصه وارد شدند و نقش‌آفريني كردند و اين نقش‌آفريني در تغيير نتايج انتخابات تاثيرگذار بود. در انتخابات رياست‌جمهوري شاهد دو نوع ارتباط و گفتمان بوديم. گفتماني كه توانست به وسيله‌ي شعارهاي خود با مردم ارتباط برقرار كند و گفتمان دومي كه اين ارتباط را برقرار نكرد و بيشتر فضاي گذشته را تداعي كرد. در هر صورت نبايد تك‌بعدي اين مساله را تحليل كرد.

وي با اشاره به تاثير مصاحبه‌هاي تلويزيوني و مصاحبه‌هاي صورت گرفته در جهت گيري آراي مردم ادامه مي‌دهد: آنچه در انتخابات حادث شد دور از پيش‌بيني اصلاح طلبان و اصولگرايان بود.

تاجيك در بخش ديگري از سخنانش در مورد نخبگان جديد در جامعه مي‌گويد: به نظر مي‌رسد در حال حاضر افراد جامعه در حال جستجو در درون خود براي نخبه‌گرايي هستند و از نخبه درون خود پيروي مي‌كنند. خودشان به جاي خودشان مي‌انديشند، تصميم مي‌گيرند و خط مشي سياسي و اجتماعي مشخص مي‌كنند.

اين استاد دانشگاه اظهار مي‌كند: البته اين به آن معنا نيست كه تمام قشر جوان كشور خود را بي نياز از نخبگان بدانند. هنوز در لايه‌هاي آحاد جامعه كساني پيدا مي‌شوند كه به نخبگان اعتماد داشته باشند و به سمت آنها حركت كنند. حال اين نخبه مي‌تواند يك روشنفكر سكولار وغرب زده باشد يا نخبه‌اي كه چندان ريشه و صبغه روشنفكري ندارد و به صورت فانتزي نقش يك روشنفكر را ايفا مي‌كند.

تاجيك با اعتقاد به اينكه در آينده شاهد بروز و رشد گروه‌هاي نخبه متنوعي خواهيم بود خطاب به نخبگان سنتي مي‌گويد: اگر اين افراد بخواهند همچنان در جامعه نقش‌آفريني كنند بايد در افكار و ابزار‌هايي كه به كار مي‌گيرند تجديدنظر كنند، وگرنه در آينده مخاطبان آنها محدود‌تر از زمان كنوني خواهد شد.

وي با بيان اينكه يك روشنفكر و نخبه بايد فرزند زمان خويش باشد اظهار مي‌كند: يعني بايد بتواند زمان را درك كند، آنگاه مديريت كند و با توجه به مقتضيات تصميم بگيرد.

تاجيك در پاسخ به سوال خبرنگار ايسنا در ارتباط با نقش دانشگاهيان در اين ارتباط اظهار مي‌كند: به صورت سنتي يك ارتباط مستقيم بين منزلت و جايگاه و تحصيلات وجود داشته؛ هرچه فرد داراي تحصيلات بيشتري باشد مردم او را بيشتر قبول داشته و از او به عنوان يك نخبه ياد مي‌كنند. همانطور كه قبلا گفتم در پيمايش‌هاي اخير نيز اين امر نمود داشته و مردم سعي داشتند ارتباطي تنگاتنگ با اين قشر برقرار كنند.

البته به نظر مي‌رسد دانشگاهيان ما علي‌رغم اينكه در بين مردم داراي وجهه و منزلت بالايي هستند به خود چندان اعتماد نداشته و خود را به عنوان نخبه باور نكرده‌اند؛ اين يكي از دلايلي است كه باعث شده آنها در ارتباط با ايفاگري نقش روشنفكر و يا نخبه چندان موفق نباشند.


اتاقهاي فكر دست‌آموز

اين استاد دانشگاه در ادامه در مورد ايجاد اتاق‌هاي فكر مي‌گويد: در فرهنگ ما «عقل منفصل» چندان مورد اعتماد نيست و ما بيشتر به «عقل متصل» اعتماد داشته‌ايم. مديران ما كساني هستند كه معتقدند حرف اول و آخر را بايد خود بزنند، بنابراين كم اتفاق افتاده كه خود را نيازمند اتاق‌هاي فكر بدانند و بعضا آنچه به عنوان اتاق فكر مطرح مي‌كنند مركب از كساني است كه ايده‌هاي خود آنان را پيش ببرند.

وي ادامه مي‌دهد: اتاق فكر حكم عقل منفصل را بازي مي‌كند و از آنجا كه در چارچوب فكر و گفتمان ما كمتر مي‌گنجد، بعيد مي‌دانم در آينده نيز شاهد ايجاد اتاق‌هاي فكر اصيل كه حكم عقل منفصل را داشته باشد، باشيم.


در ادامه راه با خاتمي

تاجيك در بخش ديگر اين گفت‌وگو مورد «بنياد باران» و اين‌كه آيا با آن همكاري مي‌كند، اظهار مي‌ دارد: بنياد باران ايده‌اي بود كه از سوي سيدمحمد خاتمي مطرح شد و آقاي خاتمي در اين ارتباط ايده‌هاي جالبي دارند كه اميدوارم محقق شوند. ايشان از من خواسته‌اند كه در چارچوب اتاق فكر با ايشان همكاري كنم. من نيز با توجه به احترامي كه براي آقاي خاتمي قائلم و اعتماد به ايشان اين پيشنهاد را پذيرفتم و اميدوارم كه بتوانيم در اين امر موفق شويم؛ البته ما در حال حاضر در آغاز راه هستيم.

وي در پايان گفت‌وگويش با ايسنا در مورد فعاليتش در مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري مي‌گويد: در حال حاضر مسووليت اين مركز را واگذار كرده‌ام و يك استاد ساده دانشگاه هستم.

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: اكرم احقاقي

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفتگوی تفصيلی ايسنا با محمدرضا تاجيك: جبهه‌هاي جديد؛ آغازهاي بي‌فرجام‌اند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016