جمعه 29 مهر 1384

گفتگوی مهیندخت مصباح با نرگس محمدى در باره وضعيت روزنامه نگاران در ايران، صدای آلمان

طبق بررسى سازمان گزارشگران بدون مرز، عراق خطرناك ترين كشور و ايران بزرگترين زندان روزنامه نگاران در منطقه اند. يكصد نشريه طى سالهاى گذشته نيز يكصد نشريه ”توقيف موقت” شده اند. آيا در حاليكه هيچ چشم اندازى براى تامين امنيت شغلى روزنامه نگاران وجود ندارد، آنها بايد از حرفه خود دست شسته و بكار ديگرى روي آورند؟

خانم نرگس محمدى روزنامه نگار و فعال حقوق بشر و همسر تقى رحمانى روزنامه نگار ديگرى كه عجالتا خارج از زندان به سر ميبرد، در گفتگو با دويچه وله به تشريح وضعيت موجود روزنامه نگاران و مطبوعات در ايران پرداخت.

مصاحبه : مهیندخت مصباح

دویچه وله: خانم محمدی، در چهارمین رده بندی آزادی مطبوعات در جهان، که گزارشگران بدون مرز منتشر کرده، ایران بزرگترین زندان منطقه برای روزنامه نگاران شناخته شده است. این گزارش ایران را «چراغ قرمز» کل منطقه در عرصه ی روزنامه نگاری هم محسوب کرده است. خود شما، بعنوان یک فعال اجتماعی و یک روزنامه نگار، اوضاع عمومی قلم را در جامعه ایران چگونه می بینید؟

نرگس محمدی: طى ۸ سال گذشته ما بیش از ۱۰۰ نشریه داریم که تحت عنوان «توقیف موقت» توقیف شده اند، اما هرگز برای رسیدگی به جرائم و اتهامات وارده به نویسندگان و جرايد دادگاههایی تشکیل نشده و این «توقیف موقت» بیش از چندسال طول کشیده که همین مسئله باعث بلاتکلیفی روزنامه نگاران، مدیر مسئولان، سرمایه گذاران و دست اندرکاران روزنامه ها شده است.ه به لحاظ امنیت شغلی می شود گفت که روزنامه نگاران در موقعیت بسیار بدی در جامعه ی ما قرار گرفته اند. اما به لحاظ آزادی بیان هم می شود گفت اغلب کسانی که گرفتار زندان و دادگاه و توقیف شده اند، افرادی بوده اند که بنوعی با مطبوعات در ارتباط بودند. مقاله چاپ می کردند یا گزارش تهیه می کردند یا به ترتيبى کار مطبوعاتی انجام می دادند. بنابراین، دست اندرکاران مطبوعات هم به نوعی از این آسیب در امان نماندند و بعضی از آنها زندانهای طولانی را تحمل کردند، بعضی از آنها جرائم سنگینی را پرداخت کردند، بعضی از آنها هم در بلاتکلیفی بسر می برند. بسیاری از آنها وجوه و مبالغ سنگینی در دادگاهها دارند كه این به نوعی مصادره ی اموال آنهاست و این بلاتکلیفی و آشفتگی در میان روزنامه نگاران، وضعیت آنها را پرمخاطره تر کرده است.

دویچه وله: مدتی ست با توجه به محدودیتهایی که درکار مطبوعات و روزنامه نگاران وجود دارد، آنها رو به فعالیت های اینترنتی آورده اند، ولی الان هم که مسئله ی فیلترشدن سایت ها اینترنتی مطرح هست، جامعه ی روزنامه نگاری ایران با این سدسازی ها چکار می خواهد بکند؟

نرگس محمدی: با توجه به توقيف ها، روزنامه های ایران به لحاظ کمی تقریبا محدود شده اند و بسیاری از روزنامه های پرخواننده ای که وجود داشت، الان دیگر روی دکه ها وجود ندارد و خواننده های آنها شاید بنابه سلیقه های شان، گرایش فکری شان از روزنامه ی دیگری نمی توانند استفاده بکنند. اما، مسئله ی مهمتر به نظر من اینست که مطبوعاتی هم که الان وجود دارند، به لحاظ کیفی در ردیف قابل قبولى برای جریانات روشنفکری و دمکرات نیستند. به این معنا که سانسور در آنها بشدت جریان دارد. شاید البته، باز برمی گردد به مقوله ی عدم امنیت شغلی روزنامه نگاران، که شاید بخاطر اینکه روزنامه ی آنها توقیف نشود وشغل خودشان را از دست ندهند و بخاطر اینکه بقای بیشتری داشته باشند این چنین دست به سانسور در خود روزنامه ها می زنند. بنابراین، به لحاظ کیفی هم روزنامه ها اقناع کننده ی افکار عمومی و جریانات روشنفکری و آزادیخواه نیستند. در چنین وضعیتی که به لحاظ کمی و به لحاظ کیفی مطبوعات در وضعیت مطلوبی قرار ندارند، نویسندگان خواه ناخواه به سایر امکانات روی می آورند، از جمله سایت های اینترنتی و وبلاگ نویسی که وبلاگ نویسان در آن فعالیت می کنند. اما، با محدودیت هایی که در این عرصه هم بوجود آمده و بسیاری از سایت ها قابل دسترس نیستند و فیلتر شده اند، به نظر می رسد که اینجا هم نویسنده ها و روزنامه نگاران نمی توانند آنچنان که باید و شاید از این امکان استفاده کنند. بنابراین این وضعیت، وضعیتی ست که هم عرصه ی مطبوعات را و هم عرصه ی سایت های اینترنتی را دچار مشکل شدیدی کرده است.

دویچه وله: خوب، چه باید کرد؟

نرگس محمدی: اینکه چه باید کرد بستگی به امکانات و توانایی ها دارد و به نظر من امکانات و توانایی های موجود همین ها هستند که برای استفاده از آنها محدودیت های زیادی وجود دارد. علاوه بر مسایلی که در دادگاه ها هست و گرفتاری هایی که برای روزنامه نگاران پیش می آید، حتا اگر کسی آماده باشد این هزینه را هم بپردازد، امکانش را ندارد. بنابراین، براساس این توانایی ها و این امکانات راه حلی که مدنظر جریانهای خارج از حاکمیت باشد وجود ندارد. چون امکانش را ندارند و این امکان فقط در داخل حاکمیت وجود دارد و هنوز هم به نظر می رسد اقدام جدی برای رفع این موانع و مشکلات انجام نشده باشد. اعلام کرده اند هیات منصفه ای تشکیل شده برای رسیدگی به این اتهامات، به این توقیف های موقت و به این نوع جرائم در دادگاه ها، ولی هنوز کارکرد مثبتی یا حرکت مفیدی یا موثری دیده نشده است. البته با توجه به نوع یا مکانیزم انتخاب اعضای هیات منصفه و همچنین ترکیب هیات منصفه چشم انداز مثبتی هم وجود ندارد. زمانی که امکانات و مکانیزم و توانایی ها در دست جریانهای خارج از حکومت وجود ندارد و همه ی اینها در انحصار حکومت است،‌ به نظر می رسد که خیلی روی راهکار نمی شود نظر داد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دویچه وله: در شرایط موجود که روزنامه نگارها کارشان را از دست می دهند، از نظر مسایل زیستی کدام نهاد هست که از اینها حمایت بکند، سندیکا، انجمن صنفی روزنامه نگاران؟ اصلا از لحاظ معیشتی اینها که بیکار می شوند چکار می کنند؟

نرگس محمدی: شما حساب کنید اگر برای بیش از ۱۰۰ نشریه اگر بطور متوسط ۲۰ یا ۳۰ نفر دست اندرکار در نظر بگیریم، چندنفر بیکار شده اند و چند نفر با مشکلات معیشتی مواجه هستند؟ یکی از مشکلات عدیده ی اینها یا یکی از نگرانی هایی که روزنامه نگاران دارند همین مسئله است که بعد از توقیف نشریه موقعیت معیشتی شان به چه وضعی در می آید. و این در حالی ست که نهاد موثر حمایت کننده ای هم از روزنامه نگاران وجود ندارد که شاید به دلیل عدم توانایی شان هست یا شاید به دلیل عدم کثرت نهادهای موثر برای حمایت روزنامه نگاران. بهر دلیل که الان جای بحث آن نیست، می شود گفت که حمایت جدی ای هم از روزنامه نگاران نمی شود و آنها با این مشکل در زندگی شان مواجه هستند.

دویچه وله: یعنی چه؟ یعنی مثلا از طریق خرج کردن پس انداز یا کمک اطرافیان! زندگی را چه جوری می گذرانند؟

نرگس محمدی: بستگی دارد که افراد چکار بکنند. شاید یک روزنامه نگار مجبور بشود به کارهایی که مربوط به رشته، تخصص، گرایش که اصلا در حوزه اش نیست روی بیاورد. ولی تا کی می شود از پس انداز استفاده کرد، تا کی می شود از این یا آن کمک گرفت. به نظر من تنها امکانی که برایشان می ماند اینست که از این حرفه صرفنظر بکنند، از حرفه ی تخصصی خودشان، و به کارهای دیگری روی بیاورند.

[لينک به اصل مطلب در سايت دويچه وله]

Copyright: gooya.com 2016