نسبت روشنفكري ديني با حكومت اسلامي بايد مجددا تعريف شود
تقسيمبندي خودي و غيرخودي در احزاب سياسي كاري درست است
تهران- خبرگزاري كار ايران
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي، گفت: حكومت حق ندارد جامعه را به خودي و غيرخودي تقسيم كند، اما تقسيم بندي خودي و غيرخودي توسط گروهها و احزاب سياسي كاري درست است.
به گزارش خبرنگار "ايلنا" عليرضا علويتبار، شب گذشته در مراسم مناظره "روشنفكري ديني، روشنفكري غيرديني- تفاهم يا تقابل" كه از سوي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد عباسپور برگزار شد، با تأكيد تقسيمبندي روشنفكران، اين تقسيم بندي را گام اولي تحليل جامعه دانست و گفت: البته در اين تقسيم بندي نبايد از واژه هاي توهينآميز استفاده كرد، در بحث روشنكري جريانهاي متفاوتي وجود دارد كه بايد به تحليل آن بپردازيم.
وي تصريح كرد: روشنفكر بايد موضع انتقادي نسبت به انديشهها داشته باشد و از موضع انساني مسايل را تحليل كند، بايد فردي متعهد باشد و نسبت به وقايع بيتفاوت نباشد.
علويتبار با بيان اين كه حكومتهاي اقتدارگرا، شهروندان را به خودي و غيرخودي تقسيم ميكند، اظهار داشت: البته اين موضوع به اين معني نيست كه گروه هاي سياسي ميتوانند زير يك چتر قرار بگيرند. اين وحدتهاي تودهگرا هيچ نتيجهاي ندارد.
وي افزود: در اول انقلاب هيچ مرزبندي بين گروهها وجود نداشته است، ولي امروز بايد با حفظ مرزبندي و اختلاف نظرها با هم متحد باشيم البته مرزبندي نبايد به خصومت ميان گروهها بينجامد.
وي عصري كردن دين, ديني كردن عصر و مدرنيته درونزا را، پروژه اصلي فعاليت روشنفكران ديني دانست و گفت: روشنفكر ديني دو وجه انديشه و سياسي اجتماعي دارد كه در وجه اول در زمينه دين شناسي و مدرنيته به بحث ميپردازد و در وجه دوم بايد براي ايجاد يك جنبش اجتماعي تلاش كند. تقابل و تفاهم روشنفكري از همين دو وجه قابل بحث و بررسي است.
وي ادامه داد: روشنفكر ديني از آغاز تاكنون تصور ميكردند كه اگر قرار است مدرنيته در ايران به صورت درونزا تحقق پيدا كند، بايد به طور همزمان، هم به نقد سنت و هم به نقد مدرنيته بپردازد و نقد يكي از اين دو مورد براي درونزا كردن مدرنيته كافي نيست.
علويتبار با بيان اين كه براي نقد مدرنيته و سنت بايد اين دو را به طور كامل بشناسيم، خاطر نشان كرد: بعد از شناخت اين دو موضوع ما مي توانيم به نقد سنت و مدرنيته بپردازيم، البته براي نقد اين دو بايد از موضع خارجي به آنها نگاه كنيم. اگر قبل از شناخت سنت و مدرنيته به نقد آن بپردازيم، در انتها موجب ميشود تا يكسري صفات نامطلوب را به سنت يا مدرنيته نسبت دهيم.
وي روشنفكري ديني را يك جريان منسجم سياسي ندانست و با بيان اين كه تاكنون سه جريان روشنفكري ديني در جامعه وجود داشته است، خاطر نشان كرد: روشنفكران ديني كه الهام بخش آنها بازرگان، علي شريعتي و روشنفكران ديني متاخر كه از افرادي مانند سروش، الهام گرفتهاند، سه جريان اصلي اين روشنفكري در جامعه ما هستند، البته اين سه جريان همواره با وجود وجوه مشترك، تمايزاتي نيز داشتهاند.
علويتبار ادامه داد: با وجود وجوه تمايز ميان جريانهاي روشنفكري، تمام اين جريان ها بر ضرورت وجود دموكراسي در جامعه تاكيد داشتند. البته ميان تعريف دموكراسي اختلاف هاي زيادي وجود دارد.
وي اظهار داشت: با وجود اين تنوع كه در آرا روشنفكران وجود دارد به نظر مي رسد بهترين راه حل ادامه گفتوگو ميان گروههاي سياسي است تا آنها مسايل خود را مطرح كنند و بر سر راهحلها به گفتوگو بپردازند.
علويتبار ادامه داد: البته لزوما گفتوگو منجر به يك حزب نخواهد شد، به نظر مي رسد اين تنوع افكار سالها باقي خواهد ماند، ما امروز بايد بپذيريم كه خطرات بزرگتري ما را تهديد ميكند كه اين اختلافها در مقابل آن كم اهميتتر خواهد بود. خطري كه امروزي ما را تهديد ميكند، فقدان دموكراسي در جامعه است.
وي با بيان اين كه بايد روشنفكري ديني نسبت به حكومت اسلامي مجددا تعريف شود، اظهار داشت: حكومت ديني با روشنفكران ديني مانند شريعتي موافق نبود، چون نسبت حكومت ديني با روشنفكري ديني مشخص نيست.
علوي تبار مدعي شد: آنچه كه امروز در جمهوري اسلام حاكم است، بنيادگرايي است نه روشنفكري ديني. روشنفكران ديني پس از پيروزي انقلاب در دهه 60 كنار گذاشته شدند، تا اين كه در سال 76 دوباره اين جريان وارد صحنه شده است .
وي خاطر نشان كرد: هزينهاي كه روشنفكري ديني پرداخته است، كمتر از ساير روشنفكران نيست و اكثر افرادي كه به زندان رفتهاند، خود را متعلق به اين جريان ميدانند.