ديروز در تهران تظاهراتى با شعارهاى ”مرگ بر آمريكا” و “ مرگ بر اسرائيل” در برابر ساختمان سابق سفارت آمريكا و در حمايت ۲۵ امين سالروز اشغال آن صورت گرفت. تاثيرات چنين اقداماتى در شرايط اقتصادى و سياسى كنونى ايران چه خواهد بود و آيا به وخامت بيشتر اوضاع در تمامى عرصههاى سياسى و اقتصادى كشور نخواهد انجاميد؟ دكتر ابراهيم يزدى وزير خارجه دولت بازرگان و عماد برقعى مسئول نشريه ”نسل سوم” به سوالات صداى آلمان در اين زمينه پاسخ دادهاند.
مصاحبه : مریم انصاری
دویچه وله: آقای دکتر یزدی، به نظر شما زنده کردن شعارهای تند سالهای اول انقلاب و دامن زدن به جو بحران با اقداماتی نظیر براه انداختن تظاهرات در بزرگداشت سالروز تسخیر سفارت آمریکا چه اهدافی را دنبال می کند، بويژه که این اقدام از سوی بسیاری از مسئولین حکومت اسلامی طی این ۲۵ سال اخیر بعنوان حرکتی که صدمات جدی به منافع کشور زد مورد انتقاد قرار گرفته و درحال حاضر هم، با توجه به سخنان اخیر آقای احمدی نژاد، مناسبات ایران با کشورهای منطقه و دنیای غرب دچار تشنج بسیار شده است؟
ابراهیم یزدی: شعارهای تند در اول انقلاب بطور طبیعی از روحیه ی پرشور آن دوران سرچشمه میگرفت و خیلی طبیعی بود، اگرچه عوارض داشت. اما بهرحال به تعبیر مرحوم مهندس بازرگان ما دعا می کردیم باران بیاید، ولی سیل آمده بود. اما الان در شرایط کنونی به نظر میرسد که این جنجالها نوعی اقدام برای سرپوش گذاشتن بر روی بسیاری از مشکلات و مسایلی ست که جامعه ما با آن روبروست. یک دولتی با یک سلسله شعارهایی و با کمک سازمانها و نهادهای ويژهای برسرکار آمده است، اما نه تنها نتوانسته است گامی در راه کاهش فشارهای اقتصادی مردم بردارد، بلکه با عملکرد خود موجب تشدید این بحرانهای اقتصادی شده است. بنابراین، به نظر میرسد که این نوع شعارها در سطحی که مطرح میشوند بیشتر برای اینست که اذهان عمومی مردم را به سمت و سوی دیگری منحرف بکنند، تا مردم به عمق بحران اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ای که ما با آن روبرو هستیم پی نبردند.
دویچه وله: آیا خود این اقدامات، دولت را بیشتر دچار بن بست نمیکند، و آیا به ضرر خود دولت تمام نمیشود، گذشته از اینکه به ضرر مردم تمام میشود؟
ابراهیم یزدی: قطعا همینطور است و این سخن شما نشأت گرفته از یک عقلانیت و درایت است. اما متاسفانه به نظر میرسد که در میان برخی از مسئولین چنین نگرانیهایی وجود ندارد.
دویچه وله: عواقب این عدم نگرانی یا عدم عقلانیت برای ایران چه خواهد بود، چه در عرصهی سیاست داخلی و اقتصادی، چه در عرصهی جهانی؟
ابراهیم یزدی: بدون شک در درون کشورمان موجب از هم پاشیدگی هرچه بیشتر وضعیت کنونی خواهد شد. چیزی که ما اصطلاحا به آن میگویم فروپاشی اجتماعی. ما همه علائم این را میبینیم. رییس قوه قضاییه کشورمان در دیدار با مجلسییان در روز گذشته با صراحت گفته است و امروز هم در روزنامهها به آن پرداختهاند، که در همین مدت کوتاه بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه های کشور ما از ایران فرار کردهاند. ما منتظر چه پیامد دیگری باید باشیم! خود این فی نفسه یک بحران بزرگی ست که بطور وسیعی جامعهی ما را دربرگرفته است. اما، درسطح بین المللی در شرایطی که ما در مسئله ی بحران فعالیتهای هسته ای ایران با موضع گیری متحد و یکپارچه ی اتحادیه اروپا و آمریکا و کشورهای دیگر روبرو هستیم، قطعا وضعیت کنونی و سخنان و درشت گوییهایی که می شود، حرفهایی که هیچ جا و مقامی ندارد و زده می شود، این سخنان موجب تشدید بحران و انزوای ایران و نه فقط انزوا، بلکه موجب این خواهد شد که جامعه جهانی علیه ایران مواضعی بگیرد و این ملت مظلوم ایران است که می بایستی هزینهی این اقدامات را بپردازد.
عماد برقعى دانشجوى دانشگاه علامه طباطبايى و كه با داشتن ۲۰ سال به نسل سوم انقلاب تعلق دارد و مسئول نشريه نسل سوم هم هست در پاسخ به اين سوال كه ارزيابىاش از اشغال سفارت آمريكا در سال ۵۸ چيست و در شرايط امروز ايران تظاهرات به منظور بزرگداشت آن ناشى از كدام ديدگاه هاست میگويد:
برقعى: بعضا آن حرکت جزو نتایج انقلاب ایران بود. در آن دوره قابل توجیه بود، اما دراین دوره، از نظر دانشجوها اصلا قابل توجیه نیست. همانطور که دیدیم چند هفته پیش رفتند سراغ سفارت انگلیس، اما بعلت جمعیت کمی که داشتند و آماده نبودن شرایط نتوانستند اینکار را با سفارت انگلیس بکنند. خیلی طیف محدودی از دانشجوها بودند که اینکار را کردند. بعلت اینکه شرایط آنقدر عقلانی شده و از آن آرمانگرایی که به نظر من خیلی غیرایدئولوژیک و فکرنشده غیرعقلانی بود، دور شده كه احساسات کمتر حاکم است. و آن تعداد دانشجویانی که فعال هستند در دانشگاهها سعی میکنند همیشه در فعالیتهایی که میکنند منافع مردم ، منافع خودشان و شرایط اجتماعی و بین المللی را قطعا در نظر بگیرند. به همین خاطر دست به کارهای تندی از این قبیل نمیزنند.
دویچه وله: فکر می کنید که به چه دلیل اصلا این حرکتها صورت می گیرد و از دامن زدن به بحران چه اهدافی دنبال می شود؟
برقعی: ببینید، بالاخره اینها گروههای تندرویی هستند که در ایران فعالند و واقعا برای گروههای تندرو بجز آن آرمانهایی که در ذهن شان دارند، البته من در مورد عامهی آنها صحبت میکنم، همان دانشجویانی که بعنوان سیاهی لشگر در آن مراسم حضور پیدا میکنند، اینها، (حالا من کاری به اهدافی که پشت این قضیه اینها دنبال میکنند ندارم)، به دنبال همان آرمانهای انقلابی آن دوره و بدون درنظر گرفتن شرایط و حتا با آرمانهایی که الان دارند هستند که فرضا رسیدن به حکومت اسلامی ست و درواقع آرمانهایی که از واقعیت خیلی بدور است. یعنی عدم درک مناسب شرایط باعث می شود که این آدمها و این دانشجویانی که آنجا هستند بیایند و اینکار را بکنند. افرادی که حمایت تبلیغاتی و یا حمایت از برگزاری این مراسم می کنند، که از مسببین اصلی اش هستند در پشت پرده، واقعا برای من روشن نیست که اینها از بهم خوردن شرایط بین المللی علیه ایران و اتفاقات بدی که ممکن است برای ایران بیفتد، برای مردم ایران، اعم از تحریم اقتصادی و یا حتا حمله ی نظامی به ایران چه سودی می برند. اصلا برای من روشن نیست. اینجور آدمها در دست داشتن فضای تبلیغاتی داخلی را به اینکه شرایط داخلی ایران در آینده چه خواهد شد ترجیح می دهند.