بيروت، ايرنا ۸۴/۹/۱۲
سيد "محمد خاتمي" رييس جمهوري پيشين ايران در مركز فرهنگي آنطلياس در شرق بيروت پايتخت لبنان گفت: مردم ايران سالها از عقبماندگي، وابستگي به بيگانگان و حكومتهاي مستبد و آزاديكش رنج بردهاند.
خاتمي جمعه شب در نشست پرسش و پاسخ در مركز يادشده كه به همت شوراي كليساهاي خاورميانه برگزار شد، افزود: ملت ايران كه دو بار در ايجاد تمدن پيش و پس از اسلام نقش داشته است ۱۵۰سال است كه خواستار آزادي، استقلال و پيشرفت است.
وي در اين نشست كه نمايندهي رهبر مسيحيان ماروني لبنان، كليساي روم كاتوليك، برخي وزيران و نمايندگان مجلس، شخصيتهاي فكري و فرهنگي و شماري از دانشجويان اين كشور حضور داشتند، افزود: ملت ايران ۱۵۰سال پيش حركت خود را براي تاسيس حكومت دمكراتيك، ايجاد نهضت مشروطيت و نگارش قانون اساسي آغاز و تلاش كرد با علم و فن جديد آشنا شود و آن را به ايران منتقل كند.
رييس جمهوري پيشين ايران در پاسخ به پرسشي، پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) را تكامل تاريخ ۱۵۰سالهي ايران و برآيند خواست تاريخي ايران يعني آزادي، استقلال و پيشرفت خواند و اظهار داشت: مردم ايران در كنار اين خواست تاريخي يك هويت مهم تاريخي نيز دارد.
وي اضافه كرد: فرهنگ ايران پيش و پس از اسلام بشدت ديني بوده و هست و انقلاب اسلامي تطبيق خواست ملت با هويت آن بود و اين ملت از موضع دين و فرهنگ، خواستار استقلال، آزادي و پيشرفت است.
خاتمي با بيان اين نكته كه تا زماني كه اين دو موضوع يعني خواست تاريخي و هويت تاريخي كنار هم باشند ملت ايران به راه خود ادامه خواهد داد، تاكيد كرد: اگر دين با آزادي مخالف باشد با خواست تاريخي مردم مغاير خواهد بود و مردم آن را نفي خواهند كرد.
وي با اشاره به اين كه اگر آزادي و استقلال بريده از دين نيز عرضه كنيم پايگاه و طرفداري در ميان مردم نخواهد يافت، اظهار داشت: آن چه به نام حركت اصلاحات پس از انقلاب آغاز شد اصلاح در مسير انقلاب و هماهنگ كردن هويت و خواست تاريخي ملت ايران بود.
رييس جمهوري سابق ايران در پاسخ به پرسشي در مورد تعريف دين و نسبت و سازگاري آن با آزادي و دمكراسي، گفت: دين چه اسلام و چه مسيحيت زماني و مكاني نيست زيرا با امر مقدس و جاودانه سر و كار دارد و اگر اطلاق و تقدس را از دين بگيريم، آن را از دين بودن انداختهايم.
خاتمي ادامه داد: دين، غير تاريخي است اما انسان موجودي تاريخي است و با ذهن نسبي خويش كه زير تاثير شرايط زماني و مكاني قرار دارد با دين مرتبط ميشود و تحت اين شرايط، ميتواند فهمهاي مختلف از دين از جمله كلاسيك و مدرن، داشته باشد.
وي تصريح كرد: يكي از مصيبتهاي تاريخ اين است كه اصحاب دين، خود و فهم خود از دين كه زماني و مكاني است را عين دين كه لامكان و لا زمان است ميپندارند و هر كه با آنان مخالفت كند او را تكفير ميكنند.
خاتمي ابراز عقيده كرد: دين كه امري مقدس است عوض نميشود اما برداشتهاي ما از دين تغيير ميكند و اگر بخواهيم از دين دفاع كنيم بايد تلقي و فهم عصري از آن داشته باشيم و بينش ديني خويش را تغيير دهيم.
وي با طرح اين پرسش كه چرا بايد با عينك قديمي به شرع كه منبع دين است نگاه كنيم، اظهار داشت: بايد همان گونه كه با عينك جديد به طبيعت و هستي نگاه ميكنيم به دين نيز بنگريم.
به گفتهي خاتمي " در جهان كنوني كه گفتمان ما گفتمان آزادي و دمكراسي است اگر ديني نتواند با اين دو مفهوم سازگار باشد آن دين در خطر قرار مي گيرد، از اين رو مسلمانان و مسيحيان در اين زمان بايد نسبت خود را با آزادي و دمكراسي معلوم كنند".
رييس جمهوري پيشين ايران در پاسخ اين پرسش كه آيا حقوق بشر امري مطلق و غير تاريخي است يا خير، گفت: انسان، موجودي تاريخي است و بسته به اين كه چه تعريفي از او ارايه ميكنيم حقوق متفاوت براي او در نظر ميگيريم. البته انسان صاحب حق موضوعي است كه در تمدن جديد مطرح شد و در اين تمدن هنگامي كه انسان "موجودي اصيل" شد حقوق او هم مورد توجه قرار گرفت.
خاتمي افزود: برداشتهاي ديني قبل از مدرن و نظامهاي اجتماعي و سياسي غيرمدرن بيشتر حول محور "تكليف انسان" نه " حقوق انسان" دور ميزند اما به محض اين كه انسان را صاحب حق دانستيم ديد ما به حكومت عوض خواهد شد و حكومت چيزي نيست كه از بالا بر انسان تحميل شده باشد و حكومتي مشروع است كه منشا آن مردم و خواست و ارادهي مردم باشد.
وي تصريح كرد: در زمان حاضر هيچ حكومتي مشروعيتي غير از مردم ندارد و اين قدر اين مساله و خطاب قوي است كه ديكتاتورترين حكومتها و مستبدترين حاكمان به نام و نمايندگي از ملتها سياستهاي خود را ديكته ميكنند.
رييس جمهوري پيشين ايران در پاسخ به سوالي در مورد سكولاريسم، گفت:
سكولاريسم يك حادثه و پديدهي تاريخي است كه در تاريخ غرب رخ داده و جزو امور و علوم انساني و نه طبيعي است و اين دو با هم فرق دارند،
" امور و علوم انساني به شدت زماني و تاريخياند در حالي كه امور، علوم و قوانين طبيعي مانند فيزيك تعلق به زمان يا مكان خاص ندارد، به همين دليل در دوران مدرنيته و معاصر "ديلتاي" در مقابل عقل محض "كانت"، عقل تاريخي مطرح كرد".
ويلهم ديلتاي ( ۱۹۱۱ ۱۸۳۳م ) فيلسوف و تاريخ نگار آلماني از نخستين انديشمنداني است كه فلسفهي علوم انساني مانند جامعهشناسي، روانشناسي و تاريخ را مورد بررسي قرار داد.
امانوئل كانت ( ۱۸۰۴ ۱۷۲۴م) فيلسوف بزرگ آلماني صاحب چند كتاب مهم از جمله نقد عقل محض و نقد عقل عملي است و عقل، محور فلسفهي او به شمار ميرود.
خاتمي اظهار داشت: سكولاريسم به معناي جداكردن دين از عرصهي اجتماعي پديدهاي است كه در تاريخ غرب و براي رهايي بشر از جناياتي كه به نام دين صورت ميگرفت، اتفاق افتاد و تعميم آن به همهي جهان نادرست است زيرا من و شما تاريخ و راه ديگري غير از تاريخ غربيان داريم.
وي افزود: ممكن است شما بپرسيد دين و برداشتهاي ديني، حقوق انسان را از بين برده و از اين رو بهتر است سكولاريسم در جوامع غير غربي نيز پياده شود اما بايد گفت اگر دين را آن گونه بفهميم كه با آزادي، حقوق بشر بويژه حقوق زنان، دمكراسي و حاكميت انسان بر سرنوشت خويش ناسازگار نباشد نيازي به سكولاريسم نيست زيرا غرب از كنارگذاشتن دين از عرصهي اجتماعي ضررهاي زيادي ديده است.
خاتمي گفت: اگر ديد و رفتار دينيمان را لطيف تر و نگاه و جامعهمان را به تناسب تاريخ و فرهنگمان و مطابق الگوهاي خودمان نو بكنيم، آزادي ما بهتر از آزاديهاي موجود در غرب خواهد بود.
وي تاكيد كرد: اگر حقوق انسانها اين است كه آنان حق حاكميت، حق آزادي فكر، آزادي بيان و حق انتخاب اعتقادات و گرايشهاي خود را دارند هر ديني بايد اين حقوق را به رسميت بشناسد.