فریــــادشان تــموّج شـطّ حـــیات بــــــود چون آذرخش در سخن خویش زیستـند
مرغان پرگشوده ی توفان که روز مرگ دریا و موج و صخره بر ایشان گریستند
سال پیش ، هنگامی که سایه ی اختناق به یاری سر نیزه ها ی استبداد داخلی و استعمار خارجی بر فضای سیاسی ـ اجتماعی
ایران حاکم گردیده بود و حاکمیت خودکامه ی سلطنتی که ا ستقرارحاکمیت ملّت بر سرنوشت سیاسی خود را بر نمی تابید و به یاری ارتجاع داخلی ، چراغ سبز همسایه ی شمالی و حمایت بازندگان سیاست ملّی شدن نفت ، حکومت پادگانی خود را بنا نهاده با استظهار لمپونیسم سازمان یافته ، سرکوب نیروهای آزادی خواه و روشنفکر را سرلوحه ی برنامه هایش قرار داده بود ، سکوتی مرگبار عرصه ی اجتماعی را به سوی نا امیدی و خاموشی سوق می داد.
در چنین شرایطی بار دیگر مهد دانش و خردورزی و عرصه ی تحوّل خواهی دمکراتیک ، دانشگاه فضای یاس و نا امیدی را در هم شکست .
زمزمه ها فریاد شد و فریادها ، آذرخش وار ، در شبان دیجور حکومت پادگانی نوید امید و روشنایی بخشید. دانشجویان بیدار دانشگاه تهران که فارغ از بازیهای سیاسی و محافظه کاری ها مرسوم بوداند ، با اراده ای از جنس اندیشه و ایمان در برابر سلاح گرم حکومت دست نشانده ی بیگانه و نیروهای ارتجاع سینه سپر کردند و سه تن ازنخبگان و پاکان نیاخاک ایران را که از وارسته ترین فرزندان این مرز و بوم بودند از دست دادند. باشد که پیام این شاهدان شهید ، ودیعه ی آگاهی و آزادی خواهی را نگاهبان باشد. شریعت رضوی ، قند چی و بزرگ نیا، نامهایی نیستند که مرور زمان از طراوت آنها بکاهد .
این نام ها غریب پنج دهه را طی کرداند تا به نام عزّت ابراهیم نژاد گره خورند که آرمانهای گرانسنگ ملت ایران را نگاهبان باشند. جنبش دانشجویی فراتر از زمان و مکان است . یاران ناشناخته این جنبش زمانی در برابر فاشیسم هیتلری در دانشگاه های آلمان با نام (( رزسفید)) متجلی میگردد، گاه در چکسلواکی در برابر استبداد استا لینیستی قد علم میکند ، زمانی در یونان حکومت سرهنگها را رسوا می سا زد، گاه در میدان (( تیان آن من)) چین ( پکن) تیراتی مائوییتی را هدف قرار میدهد و همین طور زمان و مکا ن را در مینوردد. دریغا که در این راه :
چه فرهاد ها مرده در کوه ها چه حلاّج ها رفته بر دارها
باری امروز ، در حالی به بزرگداشت این روز پرداخته می شود که دیگر بار ارتجاع نظامی ـ مذهبی به نونهال آزادی در این دیارکمر بسته است و فرا تر از آن بی خردی حاکمان امنیتی که سالها جزسرکوب خونبار دگراندیشان مشغولیت و هنری نداشته اند، امنیت ملی ایران را مورد تهدید جدّی قرار داده است . از سوی دیگر خیزش دوباره ی جنبش دانشجویی در دانشگاه های مختلف از تهران و امیر کبیر تا بابل و سیستان و بلوچستان ، انسجام دوباره ی نیرو های مترقّی و خوش فکر این جنبش طلیعه ی فصلی نو در این (( قحط سال دمشقی )) است.
کمیسـیـون جوانان اتحاد جمهوری خواهان ایران با درود به روان شهیدان جنبش دانشجویی از سه قطره ی خون اهورایی تا عزّت ابراهیم نژاد ، در استانه ی این روز ، تمام نیروهای ایران زمین را به همسویی حول شش محور فرا می خواند:
1) تلاش برای رسوایی حاکمیت امنیتی ـ نظامی .
2) کوشش برای تحکیم همبستگی ملی در سراسر ایران از طریق نیروها ی دانشجویی .
3) پیگیری آزادی دانشجویان زندانی به ویژه احمد باطبی که مردانه خود و خوانواده هایشان ایستادگی در برابر استبدادی را تا به امروز تاب آورده اند .
4) پیگیری آزادی زندانیان سیاسی به ویژه روزنامه نگار شجاع اکبر گنجی و حقوق دانان عدالت خواه و آزاده ، ناصر زرافشان و عبد الفتاح سلطانی .
5) مقابله با تعطیلی نشریات دانشجویی، نظامی شدن فضای دانشگاه و صدور احکام قضایی که چون شمشیر دموکلیوس بر سر پیش روان این جنبش است .
6) مقابله با تحدیدات امنیتی ـ قضایی که نسبت به دانشجویان صورت میگیرد. به ویژه پس از مقاله ی روزنامه ی کیهان که بازمانده و ادامه دهنده ی راه تیم قتلهای زنجیره ای است و پیش از هر سرکوبی ، سناریو نویسی سراسر دروغ و مقدمه چینی مطبوعاتی را بر عهده دارد ، به این مساله باید جدّی تر پرداخت .
به یاد داشته باشیم با آگاهی بخشی و مقابله ی مدنی ، گامهایی بزرگ می توان بر داشت .
کمیسیـون جوانان اتحاد جمهوری خواهان ایران