در روزهای گذشته مقاله ائی تحریر نمودم مبنی بر این که چرا تشکیلات توده ائی و سراسری برای سرنگونی حکومت اسلامی شکل نمی گیرد. در آن مقاله خاطر نشان نمودم مادامی که مردم سرزمین ایران نظاره گر باشند که تضاد نیروهای خارجی با حکومت اسلامی که در تلاش است تا با کسب فن آوری سلاح اتمی در آینده نزدیک که در صدر برنامه هایش گنجانده شده است، طبیعی است که ابتدا خود ملت قیام نخواهد کرد ، بلکه منتظر پایان دعوای بین المللی خواهند ماند. در حال حاضر همه نگاهها به سوی مسئله اتمی معطوف شده است و توده ها از سازماندهی خود غافلند. مردم هنوز همچون تماشاگران فوتبال برسکوی نشیمن نشسته اند ومشغول تماشای مسابقه تسلیحاتی حاکمان اسلامی با جهان غرب می باشند. اینک سئوال اساسی اینجانست آیا کشور های مخالف حکومت اسلامی در تهدیدات خود علیه رژیم اتمی ایران کارزار را به سرنگونی حاکمان فعلی خواهند کشاند یا فقط ضربه نهائی را برپیکر مراکز اتمی وارد خواهند آورد. در فقدان آلترناتیو مناسب شاید کشورهای غربی بابخشی از حا کمیت از در صلح در آید و با ارائه کاپیتولاسیون همین رژیم را حفظ نماید.سفرهای مکرر آقای خاتمی به غرب وصلح آمیز نشان دادن قرائت ایشان از اسلام همه از راز ها ئی محتمل حکایت دارد.افتتاح دفتر گفتگوی تمدنها درسوئیس در همین راستا می باشد.رویاروئی جهان غرب با کشور های اسلامی که بالطبع مسیحی هم هستند بسیار بالا گرفته است. به همین خاطرازتبلیغ جنگ صلیبی امتناع می شود و محمد خاتمی درسخنرانی های خود برعدم تضاد ادیان تاکید می ورزد.غرب بخاطر کاهش نفرت ممالک اسلامی علیه خویش مجبور است از شیوه خاص وملایمی پیروی نماید تا نیروهای افراطی اسلامی ازاین در گیریها بهره برداری منفی علیه غرب ننمایند! بیشترین نفت جهان در کشورهای اسلامی نهفته است وهمین باعث میشود تا غرب را در ارتباط دائمی با این کشورها نگاه دارد!اینک به بررسی بعضی نکات می پردازم.
1- احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور ایران همراه هیئتی در کنفرانس کشورهای اسلامی در عربستان سعودی شرکت کرده است.او تهدید جهان غرب علیه حکومت اسلامی را جدی گرفته است وبه فکرآرایش هم پیمانان دفاعی متوسل شده است. او خواستار به تصویب رساندن عهد نامه زیر شده است(بعضی از کشورهای اسلامی در معرض تهدید های بزرگ قرار دارند. تهدید یک کشور اسلامی باید تهدید همه کشور های اسلامی تلقی شود. تنظیم وتصویب پیمان دفاعی وامنیتی مشترک مانع تهدیدات مذبور است) نامبرده عملا دست به دامان کشور هائی شده است که تا چندی پیش خود شعار نابودی حکومت های آن ممالک را اعلام نموده است.
2- آیا کشور های اسلامی پیشنهاد یاد شده را خواهند پذیرفت؟ بنظر نگارنده کاملا بعید است. برای اینکه اولین وقدرتمند ترین حکومت تهدید گر در منطقه خود جمهور اسلامی می باشد.کار به جائی رسیده است که کشور های نفتی حوزه خلیج فارس از وحشت رژیم ایران به ناتو پناه برده اند. تمام سیاست جهان ومنطقه حول این قرار گرفته است تا حکام بلند پرواز اسلامی را سر جای خود شان بنشانند .
3- اخیرا البرادعی بطور مکرر تاکید نموده است که صبر وحوصله آژانس در حال پایانی خود بسر می برد. ایشان گفته اند اگر غنی سازی اورانیوم در ایران انجام پذیرد ، بلافاصله ایران خواهد توانست بمب اتم هم تولید نماید .اوخط قرمز را آشکارا روشن ساخته است.
4 - بشار اسد را هم سرا پا وحشت گرفته است. اوهم در چند روز گذشته از یک جنگ خانمانسوزمنطقه ائی خبرداده است. کشور او به عنوان متحد استراتژیک جمهور اسلامی در منطقه از موقعیت ویژه ائی بر خوردار است.اما بعید بنظر می رسد که سوریه سرنوشت خود را به آینده حکومت اسلامی گره بزند.حکومت اسلامی به علت ساختار ایدئولوژِیک خود تنها ترین حکومت جهان است به همین خاطر نمی تواند متحد دراز مدت داشته باشد.همه متحدین فعلی او کوتاه مدت واقتصادی می باشند.
5- بعد از نشست شورای حکام در 24 نوامبر سال جاری ودرپی صدور قطعنامه ائی ملایم علیه حکومت اسلامی آشکارا همگان مشاهده نمودند که امریکا با یک عقب نشینی تاکتیکی دیگر قدرت های جهانی را به جان جمهوری اسلامی انداخته است.امریکا برای دیگر کشورهای غربی این موضوع را روشن نمود که خطر ایران اتمی فقط امریکا را تهدید نمی نماید؛ بلکه آنها را هم در معرض تهدید قرار خواهد داد. امریکا برای کشورهای غربی به خوبی تشریح نمود اگر حاکمان ایران به بمب اتم دست بیابند به راحتی می تواند تحت استفاده تروریست جهانی قرار بگیرید.در همین راستا جمهور اسلامی بعد از کسب بمب اتمی همه کشور های جهان را تحت فشار خواهد گذاشت تا امیال پلید خویش را به کرسی بنشاند. تا قبل از نشست حکام پر چمدار مبارزه علیه جمهوری اسلامی در راه کسب فن آوری هسته ائی در دست امریکا بنظر می رسید اما امریکا اینک با به جلو فرستادن دیگرکشور ها به مقابله با جمهوراسلامی عملا کمی از وظایف خود کاسته است تا مسائل عراق را هدایت نماید وچهره زشت تجاوز گری خود را که اخیرا بسیار برجسته شده است پشت صحنه نگاه دارد.امریکا حتی آمادگی خود را جهت مذاکره با ایران ابراز کرده است.امریکا با این مانور زیرکانه خواسته است به جهانیان نشان دهد که همواره جهت برطرف ساختن مشکلات آماده گفتگو است اما در عوض این ایران است که اهل مذاکره نیست و بدون رعایت قوانین جهانی در پی کسب سلاح اتمی می باشد به همین موازات از خود چهره ائی انسانی به نمایش میگذارد.همه اینها از آنجا ناشی می شود که امریکا در عراق شدیدا تحت فشار است.بیهودگی حمله به عراق روشن شده است. بعد از حمله به عراق ؛جمهوراسلامی به یک قدرت بلامنازع منطقه ائی تبدیل شده است.شاید امریکا عمدا این موقعیت را برای ایران بوجود آورده است تا حاکمان ایران چنان گستاخ گردند که با رویاهای بلند پروازانه دست به اعمال جنون آمیزبزنند وآن هنگام امریکا در کنار دیگر کشور های غربی برای تنبیه رهبران رژیم ایران وارد میدان شوند!
6- اسرائیل حق طبیعی و قانونی خود می داند که تلاش های پیشگیرانه در مقابل ایران اتمی اتخاذ نماید.اسرائیل کشوری است که مدت بیست وهفت سال است که بطور شبانه روزی زیر انواع واقسام حملات با شیوه های گوناگون حکومت اسلامی قرار دارد.حکومت اسلامی رسما به حکومت اسرائیل اعلام جنگ نموده است. طبیعی است که بین این دو حکومت شرایط جنگی حاکم است.این جنگ را حکومت اسلامی آغاز نموده است واسرائیل مجبور به دفاع از خویش است واین حق طبیعی وقانونی هر ملتی است که از استقلال وحاکمیت ملی وفلسفه وجودی خود دفاع نماید.اسرائیل حق خود میداند که به هر شیوه از مسلح شدن حکومت اسلامی به سلاح اتمی جلو گیری نماید.اگر حکومت اسلامی به بمب اتم دست بیابد ؛ کشور اسرائیل اولین قربانی حکومت ایران خواهدبود .البته دیگر قربانی ها باید در صف انتظار خواهند بود.جمهوری اسلامی با هیچکس شوخی نداردو از ابتدای به قدرت رسیدنش به همه شعار هایش عمل کرده است؛ اینکه هنوز به هدف هایش نرسیده است وبعضی اوقات شکست سختی خورده است اما همواره به پا خاسته است وخود را ترمیم نموده است ودوباره ازنیروی اقتصادی ولایزال نفتی وموقعیت سوق الجیشی وعقب ماندگی بخش های مذهبی مردم بهره گرفته است تا در میدان بماند.اظهارات اخیر احمدی نژاد علیه حکومت اسرائیل در کنفراس کشور های اسلامی عربستان سعودی باردیگرباز گو کننده اندیشه های جنون آمیز رهبران حاکم ایران را حکایت دارد!
7- در مقایسه با موقعیت صدام حسین در عراق قبل از حمله نظامی امریکا ؛ ایران هزار باربیشتر دلایل کافی برای مداخله نظامی به ایران را برای کشورهای غربی فراهم نموده است.اگرامریکا به صدام اتهام داشتن سلاح شیمیائی وارد می آورد تا اورا سرنگون کند ؛اما صدام همواره خودرا ازآن اتهامات مبرا می دانست وبطور کلی صدام ادعای کسب سلاح اتمی وغیره را نداشت، چون بعد از شکست در جنگ کویت ودر ادامه محاصره اقتصادی چنان به روزگار سیاه گرفتار شده بود که فقط در تلاش بود تا حکومت خود را حفظ نماید واساسا عراق از یک حکومت خطر ناک وتجاوز گربالفعل وبالقوه بیرون آمده بود.ولی در حال حاضر جمهوری اسلامی به چنان قدرت نظامی در منطقه تبدیل شده است که تصاحب قدرت اتمی را حق طبیعی خود می داند.جمهوری اسلامی بدون وقفه در تلاش است تا به عضویت کشورهای دارای قدرت اتمی درآید. اما دیگر اعضا از ورود این عضوناپاک بیمناک هستند ؛ چرا که حکومت اسلامی یک رژیم تهدید گر منطقه ائی و جهانی می باشد.اگر فرعون های مصر با ساختن اهرام مرتفع به قدرت وجاودانگی خویش ایمان می آوردند؛ اما حاکمان اسلامی با کسب بمب اتم به ابدی شدن خود در جهان می اندیشند!
رژیم اسلامی همواره سر بزنگاه با صاحبان قدرت برتر ازدر سازش درآمده است.مهم این است که تشخیص دهد قدرت تهدید کننده چه انداره قوی است وآیا قدرت تخریبی آن اورا از روی زمین بر می کند یا نه ؟اگر قرار باشد کار به جاهای باریک کشیده شود ، مطمئنا سردمداران رژیم حفظ نظام را به کسب بمب اتم ترجیح خواهند داد چون کسب بمب اتم رژیم را فرو می نشاند . اگر رژیم در مقابل قدرت های جهانی کرنش کند قاعدا در مقابل مردم شرمسار خواهد شد.شاید این شرمساری رژیم برای توده های تماشاگرفعلی آغازی باشد تا خودرا برای کارزارنهائی سرنگونی حاکمان پلید آماده سازند.به هر حال رژیم کنونی یا در مقابل قدرت های جهانی به زانو خواهد افتاد یادر مقابل مردم یا همزمان در مقابل هردوی آنها کمرش زمین را لمس خواهد کرد.به امید آنروز