بعد از دوم خرداد 76 گروهي از نزديكان رئيس "جمهور اسلامي" وقت،"محمد خاتمي" از جمله برادر ايشان حزبي تحت عنوان "جبهه مشاركت ايران اسلامي" تشكيل دادند، اين حزب از ميان نسل دوم دست اندركاران حكومت اسلامي كه طبقه جديدي را بعد از جنگ در ساختارسياسي، اقتصادي، اجتمايي جامعه تشكيل مي دادند، بوجود آمد. قبل از آن حزب "كارگزاران سازندگي" با محوريت رفسنجاني و بعدها چندين حزب و گروه "دست ساز" ديگري براي تنوع درجامعه سياسي ایران ايجاد گرديد. "جبهه مشاركت ايران اسلامي" همراه و همگام با رييس "جمهوراسلامي" به سر دادن شعاراصلاحات روي آورده وجملگي سعي داشتند "ويرايش" جديدي از حكومت ديني ارائه دهند.
به دليل طغيان موج خفته آزاديخواهي،اصلاح طلبي، جامعه مدني و دهها شعار زيبايي كه بعد از دوم خرداد و با روي كار آمدن محمدخاتمي سر ريز شده بود، از جمله شعار"ايران براي همه ايرانيان"، حزب "جبهه مشاركت ايران اسلامي" توانست به كمك روزنامه هاي نوپا و روزنامه نگاران تازه نفس و همراهي هزاران دانشجوي پرشور، اكثريت "مجلس اسلامي" ششم را به تصرف خود درآورد، غافل ازآنكه "آقا"ها و "آقا" زاده هاي آنور جوب، یعنی همان برادران سابق و"عموزاده های" کنونی هرگز اجازه نمي دادند كه يك وجب از خاک ايران متعلق به ايرانيان غيرخودي بشود چه رسد، كه بخواهد متعلق به همه ايرانيان باشد! چراکه آنان تمام ایرانیان غیرخودی را مستاجرین موقت خود می دانند. "جبهه مشارکت" که بعدها دنباله نام خود یعنی "ایران اسلامی" را فاکتور می گرفت، تلاش هايي نيز براي انجام اصلاحات مورد نظر خود نمود، اما به دليل مقاومت سرسختانه دوستان "مركزي" خويش، كاري از پيش نبرد.
غافل ازهرحرف و حديثي، كه بر اين گروه مترتب است، يك نكته قابل تامل و بسياراساسي در پيرامون تکه "ایران اسلامی" عنوان اين حزب وجود دارد. همانطور كه مي دانيم در جهان تنها يك كشوربه نام "ايران" وجود دارد،اين كشور به محدوده جغرافيايي مشخصي اطلاق مي شود، كه با كوهها، دشتها و درياهايش به خاك یک سرزمین اطلاق مي شود.
خاك سرزميني كه "ايران" نام گرفته، زيستگاه مشترك بسياري از اقوام و اديان است. "خاك" يا "كشور" تنها مي تواند به يك امرطبيعي يا جغرافيايي وصف شود. مثل "ایران معتدل" یا "ایران مرطوب" در سایر موارد تنها ايران صفت همه ايرانيان است، آنرا نمي توان به خُلق و دين عده اي هرچند بسيار از ساكنانش وصف نمود، "ایران" تنها موصوف امري طبيعي مي تواند قرار گیرد. هيچ امر انساني و اعتقادی نمي تواند خاك طبيعي را وصف كند، دين نيز امري انساني است. به هيچ وجه "حقوقي" به نظرنمي رسد كشوري كه زيستگاه فرقه هاي مختلف انساني است، آنرا تنها به يك آيين مشخصي اطلاق نماييم. قطعا چنين عنواني درپشت خود، اراده ای کیش پرستانه را به همراه دارد، حتي اگربانيانش چنين اراده اي را در سر نداشته باشند.
خاك و طبيعت به هيچ امر ثانوي مثل "دين" وصف نمي شود. خاك طبيعت را تنها با اوصاف طبيعي مي توان وصف نمود. علي رغم اينكه بسياري از ايرانيان ازجمله اين قلم دين اسلام را كاملترين دين مي دانند، اما وصف ايران به صفت اسلامي اراده اي آشكار براي تصاحب خاك "مشترك" همه ايرانيان است، خاكي كه با انسان زرتشتی، مسيحي، يهودي و سایرنهله های فکری مشاع و مشترك است. تصورمي شود كه دست اندركاران "حزب مشاركت ايران اسلامي" بر اين باورند كه انسان براي اختيارهر نام و عنواني، مختار است. اما اينگونه نيست، ممكن است ما براي انتخاب عنوان آنچه كه کاملا متعلق به خودمان است، مختار باشيم. ولی براي استفاده و كاربرد عناوين مشترك، مثل "ايران" لازم است وسواس هاي حقوقي فراواني را درنظربگيريم، درغير اين صورت شعار "ايران براي همه ايرانيان" تحت عنوان "جبهه مشاركت ايران اسلامي" ادعاي دروغيني بيش نخواهد بود.
اطلاق هر صفتي، موصوف را دقيق تر مي كند، مخصوصا اگر صفت، تعلق و تصاحب موصوف را آشكار كند. وقتي "خليجي" را "فارس" مي ناميم، يعني در حقوق بين الملل به دنبال آن هستيم كه بگوييم دست كم آن "خليج" بيشرش به "فارس" يعني به ما فارسي زبانان تعلق دارد. عرب نيز هنگامي كه "خليج فارس" را " خليج عرب" مي داند، اراده مي كند، تا بگويد كه خليج متعلق به عرب است. البته دست اندركاران حزب مشاركت اشتباه نكنند كه چون شمارمسلمانان در ايران بيشتر است، پس مي توانند، ازعنوان "ايران اسلامي" استفاده كنند. مقايسه يك محدوده جغرافيايي مانند "خليج" يا "ايران" يا حتي نژادي مثل نژاد "فارس" با اسلام كه يك امر اعتقادي است مقايسه اي مع الفارق است. چراكه هيچ امر اعتقادي را نمي توان به طورخالص در يك محدوده جغرافيايي جاي داد. ضمن آنكه هرگز دو نفر معتقد به دين خاصي را نمي توان يافت كه برداشت يكساني از آن دين داشته باشند. پس به دست اندركاران "جبهه مشاركت ايران اسلامي" پيشنهاد مي كنم كه بهتراست به جاي آنكه ايران را با اسلام وصف كنند، اسلام را با ايران توصیف نمایند، مثل "جبهه مشاركت اسلامي ايران"، چنين عنواني براي يك حزب هرچند عنواني پلورال و فراگير نبوده و به دليل ايدئولوژيك و آرمانگرا بودن آن در خور جامعه مدني نمي باشد اما حداقل اشكال حقوقي برآن وارد نيست. چرا كه چنين عنواني بخشي از شهروندان ايران را به خود اختصاص مي دهد، اما عنوان "جبهه مشاركت ايران اسلامي" كل كشور را به خود اختصاص مي دهد، در شگفتم كه چگونه دست اندركاران اين حزب بدون آنكه همچون گروه "جبهه نجات اسلامي الجزاير" ادعاي فراملي براي تشكيلات خود ندارند، نتوانسته اند مانند گروه مذكور، حداقل در انتخاب " نام" خويش حقوق ديگر شهروندان ايراني را رعايت كنند. این قلم، قبلا نیز طی پیامی تلفنی به روزنامه "مشارکت" ارگان غیررسمی حزب مذکور اشکال حقوقی نام " جبهه مشارکت ایران اسلامی" را متذکر شده بودم .
الف. ع. خ