با آنکه آیت الله منتظری فرزندش را در بمب گذاری مشکوک دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفت تیر سال 1360 خورشیدی از دست داد، با وجود این در کنار رژیم نماندو از جانشیتی رهبریت هم چشم پوشید ودر برابر اعدامهای بی گناهان سیاسی سا ل67 که دسته جمعی به وقوع پیوست قیام نمود! ازسلسله مراتب رهبریتی که خود در پیدایش ساختار آن کوشیده بود عدول نمود!او بی آنکه در قداست رهبریت خمینی خللی ایجاد نماید ؛ از دستگاه رهبری تبری نمود.در تمام مصاحبه های انجام شده با ایشان؛ عکس خمینی در اتاق او دیده می شود!شاید همه اینها رسم رفقات ایرانی را به خاطر می آورد ؛ولی اوبه راحتی از رهبری آینده حکومت اسلامی صرف نظر نمود. شاید او از اولین نیروهای بنیان گذار حکومت اسلامی بود که به سرعت بر عدم پیروزی تئوری ولایت فقیه پی برد.
او بهترین موقعیت و فرصت را برای اعتراض به فلسفه وجودی جمهوری اسلامی را در دوران اعدامهای دستجمعی سال 1367 تشخیص داد.ملت ایران حتما در آینده پس از سرنگونی جمهوری اسلامی او را تحسین خواهند نمود! شرافت و پاک اندیشی او در تاریخ ملت ایران باقی خواهد ماند. با حر کت اخیر ایشان از طریق دفترش در مسئول معرفی نمودن وزیر کشورفعلی حجت اسلام پور محمدی، در اعدام های سال 1367 خود اقدامی است شجاعانه که باید از آن تقدیر نمود.شاید بعضی ها این موضو ع را پیش بکشند که چه کسی اساسا فرمان اعدام ها را صادر نموده است وچرا آیت الله منتظری ازمنشاء فرامین صادر شده که خمینی باشد سخن نمی گوید؟ این سئولات کودکانه نیاز به پاسخی نیست، چرا که اقدامات فعلی دفتر آیت الله منتظری خود آغاز فرو پاشی کاخ جباریت وستم ولایت فقیه می باشد.خرده گیری به این پیرمرد غیرتمند کاملا دور از انصاف است؛ این شجاعتی که این انسان شرافتمند از خود در گذشته نشان داد و منجر به خانه نشینی او گردید جزو نوادر روزگار تاریخ ایران و از پی ریزان این حکومت می باشد.حتی حجت اسلام محمد خاتمی جرات دفاع از اعدام شدگان رابه خود نداد وکلامی علیه خونریزان نگفت. ما مخالفین جمهوری اسلامی باید دست اشخاصی همچون آیت الله منتظری را بفشاریم و به دیگر نیروهای منتقد دردرون حکومت اسلامی و شیوه مقابله وخروج وبی اعتبار نمودن رژیم را نشان دهیم!کینه توزی وتفرقه ودلسرد ی در میان نیروهای جدا شده از حکومت فعلی وآماده برای همکاری جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی گناهی است نابخشودنی که از جانب ملت ایران هر گز فراموش نخواهد شد. اگر اسلام ستیزی وعرب ستیزی را شیوه و مسلک سرنگونی حکومت فعلی نمائیم ؛ مطمئنا از فاشیسم اسلامی شیعه فعلی به فاشیست نوین دیگری گرفتار خواهیم شد که به جزء خونریزی وخرابی سعادت بهتری نخواهیم نداشت!اگر علت عقب افتادگی فعلی را فقط در مذهب ودور افتادن از فرهنگ اصیل وباستانی ایران بدانیم ، پس چرا دردوران حکومت پهلوی اول ودوم که غیر مذهبی بود ند وطرفدار فرهنگ ایران در قبل از اسلام بودند و به واسطه تبلیغات ضد ایرانی جمال عبدالناصر در مصر حکومت ایران را هم ضد عربی شده بودند، اما به آزادی سیاسی ودمکراسی توجه ائی نمی نمودند!ارمغان آن دوران روی آوری روشنفکران به مذهب گردید!اگر همه بد بختی های فعلی جامعه کنونی را فقط به گردن مذهب بی افکنیم ؛ از ریشه یابی و کشف عقب ماندگی ایران باز می مانیم.پناه بردن به فرهنگ باستانی هم نمی تواند چاره ساز عقب ماندگی ما باشد.این فقط می تواند فرار از حقیقت باشد وشانه خالی کرد ن از مشکلات انباشته بگردد . مشکل ملتهای سرزمین های هزار ویک شب را در جای دیگر جستجوکرد! همانطور که در تمام مقالات خود تاکید نموده ام ؛ باید جدائی دین از حکومت را به کرسی بنشانیم واز همه نیروها جهت برپا ساختن نظم نوین حکومت سکولار در ایران خواهان یاری ومودت باشیم! در به وجود آمدن حکومت اسلامی همه خانواده بزرگ ومبارز وانقلابی با ایدولوژیهای گوناگون مخالف با حکومت خاندان پهلوی مقصرند.پرچم مبارزه استقلال خواهی علیه رژیم پهلوی وابسته به بیگانگان راهمگان سر لوحه خویش قرار داده بودند.در واقع هیچیک از نیروهای سیاسی قیام ارتجاعی ولی استقلال طلبانه وضد امریکائی وضد اسرائیلی خمینی ولی بدون ضدیت با قدرتهای اروپائی را در سالهای 1342 تا سال 1357 خورشیدی را تحلیل و ارزیابی درست وعلمی به عمل نیاورد.
از اینکه خمینی هیچ گاه در تمام پانزده سال تبعید خود به اروپا نتاخت همواره جای سئوال است؟در تمام بیست وهفت سال گذشته کشورهای اروپائی همواره یارو یاور رژِیم اسلامی بوده اند.حتی در حال حاضر بااین همه لجبازیها وآتش افروزیهای جنون آمیزحکومت اسلامی علیه جهان متمدن ؛هنوز اروپائیان حاضر نشده اند اقدام جدی علیه رژیم انجام بدهند .در موقعیت فعلی باید ازهر امکانی جهت پایان دادن به غائله جمهوری اسلامی بهره جست ، چون جوحاکم براجتماع کنونی به شدت متفرق وآسیب دیده وبی تفاوت ودر بی مسئولیتی بسر می برد.کمال طلبی محض وحد اکثر خواهی را باید کنا رگذاشت ، بلکه باید به سرنگونی صلح آمیز وروند سکولاریته ونهادی شدن جامعه مدرن ومدنی اندیشید.به امید آن روز!