12 روز از فاجعه گذشته ولي هنوز ميتوانيد جاي بال هواپيما كه ديوار طبقه اول بلوك 52 شهرك توحيد را شكافته، ببينيد. هنوز بوي گوشت سوخته از لابهلاي وسايلي كه تبديل به زغال شدهاند، در فضا پراكنده است. در ميان همه اين وسايل دودگرفته و سياه، 12 روز پيش خانوادههايي زندگي ميكردند، خانوادههايي كه يا در حال تماشاي تلويزيون بودند يا پذيرايي از مهمان و يا حتي در حمام و ناگهان زوزه هواپيما و سايه غولپيكر هركولس، ناخوانده خانه و زندگيشان را در هم ميشكند. همراه با انفجار هواپيما، آتش به خانههاي طبقات زبانه ميكشد; «همه با سرو وضع آشفته بيرون ريختند. شدت برخورد هواپيما و انفجار، تعدادي از ساكنان را به گوشهاي پرتاب كرد و وقتي در چند ثانيه از شوك اوليه بيرون آمدند، فهميدند كه بايد از شعلههاي آتش فرار كنند.»
اينها را يكي از ساكنان شهرك توحيد ميگويد و بارها تقاضا ميكند نامش ذكر نشود. همه ساكنان گويا معذوراتي دارند و به راحتي نميتوانند از واقعه سخن بگويند، به خصوص با خبرنگاران.
بيشتر كساني كه پابرهنه از ساختمان بيرون آمده بودند، هنوز شيشههاي خرد شده را كف پايشان به يادگار دارند. يكي از آنها ميگويد: شيشه كم كم وارد خونم ميشود اما كاري از دست بهداري كوچك شهرك برنميآيد. بايد جراحي شوم و هزينهاش هم با خودم است. مثل او زيادند زنان مسن و كودكاني كه شيشههاي لابهلاي پوست و گوشتشان، مانع راه رفتنشان ميشود.
9 طبقه بلوك 52 غيرقابل سكونت است. همه اتاقها و وسايل باقي مانده سياه و سوختهاند. آتشنشاني، بيمه صبا و وزارت بهداشت براي خانههاي اين بلوك، صددرصد تخريب اعلام كردهاند، اما برخي مسؤولان معتقدند كه هنوز ميتوان از وسايل نيمه سوخته و نيمه سالم آن استفاده كرد. دليل شدت سوختگي، شايد اين است كه مدت زيادي صرف پيدا كردن شلنگ آتشنشاني در طبقات شده و هيچكدام از طبقات نه منبع آب داشتند و نه شلنگ. نماي بيرون بقيه بلوكهاي مجاور، همچنان سوخته و شيشهها شكستهاند. از بيش از 17 خودرو در فضاي بيرون فقط اسكلت سوخته مانده و همچنان در اين مدت تكان نخوردهاند. ساختمانها محافظت ميشوند تا غريبه به درون آن راه پيدا نكند، غريبهاي كه اطلاعات خاصي را بيرون ببرد!
يك كاميون، تازه مصالح را آورده. شنها را خالي ميكند و ميرود. در كنار آجرهايي كه سه روز است، دست نخورده ماندهاند.
فضاي شهرك غبار گرفته و غمگين است. گوشه و كنار پارچهنوشتهاي هلال احمر به چشم ميخورد كه فعاليتهاي جديد بهداري را معرفي ميكند. رهگذري زير كاغذي كه روي آن نوشتهاند: «هر حادثه منفي در زندگي به معني شكست هميشگي نيست»، مينويسد: «براي شما حتمائ!»
از بهداري مجهز و چادر خبري نيست
هر چيزي در مورد برپايي چادر و تجهيز بهداري در شهرك توحيد شنيدهايد، از ذهن خود پاك كنيد.
اينجا همان جايي است كه هواپيما 130- C ميهمانش شد و به گفته مجروحان حادثه، تنها امكانات موجود در بهداري، الكل و پنبه بود. اين روزها، قفسه كوچك داروهاي بهداري كه به همت هلالاحمر پاگرفته، بيش از چند داروي مسكن، چركخشككن و ابزار معمول پزشكي، چيز ديگري ندارد. روي قفسه نوشته شده: داروها فقط براي بلوك 52 رايگان است. تنها كسي كه در بهداري هست، ميگويد: من هنوز روانشناسان و پزشكان را نديدهام ولي گويا عصرها از ساعت 17 به بعد ميآيند. هنوز از برنامه مشاوره استقبال چنداني نشده و با وجود كاتالوگهايي كه هلالاحمر به همين مناسبت منتشر كرده، ساكنان نميدانند در چه شرايطي بايد به سراغ مشاوران و روانپزشكان بروند.
بچهها كابوس ميبينند. از شنيدن صداي هواپيما، آشفته ميشوند. خانمي كه دربهداري است، به بيماران ميگويد: «مشكلي نيست. مداوا ميشويد ...»
شهرك توحيد از اين حادثه 40 مجروح دارد و تعداد زيادتري كه مشكل روحي و رواني پيدا كردهاند. با اين همه 38 خانوار اصلي حادثه ديده را در بلوك يك يا مهمانسرا جا دادهاند. جايي كه براي اين تعداد فقط دو سرويس دستشويي و حمام مشترك دارد. آنها قبلائ در 9 طبقه 4 واحدي زندگي ميكردند.
آنها ميگويند كه روزهاي اول، مسؤولان ارتش سر ميزدند و مسايل را بررسي ميكردند، اما حالا فقط ناهار و شامي مهمانشان هستيم كه به تازگي ديگر شبيه غذاي سربازها هم نيست! پيش از اين غذاي پادگان را به آنها ميدادند.
در راهروي كوچك مهمانسرا، سطلهاي زباله قرمز جلوي هر در گذاشته شده است. در را كه باز كنيد، مستقيم وارد يك منزل ميشويد; خانهاي با موكت، بدون هيچگونه وسيلهاي براي پختن و حتي خوابيدن.
آسيبديدگان ميگويند: «همين وسايل جزيي را هم هلالاحمر و مردم شهرك كمك كردهاند. مسؤولان امكانات قابل توجهي در اختيار ما نگذاشتهاند.»
بسياري از وسايل قابل استفاده اين آسيبديدگان در 15 دقيقه ابتداي ماجرا، به غارت رفته است. جوان ميگويد: هنوز يك ربع نگذشته بود كه از در و ديوار شهرك آدم ريخت داخل، اما نه همه آنان براي كمك ... برخي از آدمها به سرعت از خانهها سرقت ميكردند; طلا و جواهر، شناسنامه، كفش و حتي لباسها را از خانههاي شعلهور ميدزديدند. يكي از مسؤولان ارشد ]...[ هم در جواب استمداد ما گفت: اينجا ارتش است و حفاظت از اين منطقه به نيروهاي ما ربطي ندارد.
با اين همه، اهالي شهرك با كمك بسيجيها، 140 دزد را دستگير ميكنند، در حالي كه سربازهاي آموزشي فقط از ديوارهاي شهرك محافظت ميكردند.
در راهروي دراز مهمانسراي دو طبقه شهرك توحيد، نزديك به دو هفته است كه حادثه ديدگان يكي از بزرگترين سوانح هوايي ايران زندگي ميكنند.
در و ديوار اين راهرو با جملاتي مثل «موفقيتها در پي شكستها ميآيند» تزيين شده، اما ساكنان با جيره اندك غذا و لباسهاي عاريهاي همسايه و فاميل ميگذرانند و آنها از زماني بيم دارند كه حادثه از ذهن مردم پاك شود و برخي از مسؤولان اعطاي همين امكانات اندك را هم فراموش كنند.
آنها از تنها گوسالهاي ميگويند كه در شهرك قرباني شده، از كاميونهاي غذا و كمكهاي مختلف كه پشتدرهاي شهرك نگه داشته شدند و از تلاش مردم براي امداد كه با جواب منفي ]...[ مواجه ميشود.
آنها از دلجويي برخي ]...[ ميگويند: «شب دوم آمدند دم در و فقط پرسيدند: آقاي خانه كجاست؟ و چون آقاي خانه نبود، بدون كلامي رفتند! در حالي كه زن و بچه آقاي خانه بودند كه بال هواپيما ديوار خانه را جلوي چشمانشان شكافت، ما موج، انفجار و خون را ديديم و حس كرديم. اما مسؤولان...
گويا قرار بوده در اولين روزها حدود يك ميليون تومان به هر خانواده تعلق گيرد كه ناگهان تبديل ميشود به 150 هزار تومان (فقط براي خريد لباس) تا هر ماه 10 هزار تومان از حقوق آنها كم شود.
خانمي ديگر كه هنوز كاملائ از شوك بيرون نيامده، ميگويد: اگر واقعائ ميخواهند جبران كنند، 15 ميليون وام به ما بدهند تا همه را به تدريج برگردانيم.
البته، به برخي از آسيبديدگان مبلغ 2 ميليون تومان تعلق گرفته ولي آنها شكايت ميكنند: «با اين مبلغ چه وسيلهاي ميتوانيم بگيريم، كه جاي وسايل خانهمان را پر كند؟»
آسيبديدگان حادثه 15 آذر شهرك توحيد، همه زندگي خود را از دست دادهاند و اين دغدغه را دارند كه مبادا، به زودي فراموش شوند. آنها نگران آينده هستند. روزهايي كه شايد ديگر صدايشان به جايي نرسد. به آنها گفته شده كه اگر منازل مسكونيشان صد درصد تخريب شده باشد، پنج ميليون تومان خواهند گرفت. اما كم هستند كساني كه در ميان آنها صد درصد تخريب منازل آنها مورد تاييد مسؤولان ذيربط باشد.
اگر بتوانيد لابهلاي خرابههاي بلوك 52، برويد، ميبينيد كه ساكنان هنوز از ميان خاكسترها و آهنهاي مچاله شده خانههاي سابق خود، به دنبال وسيلهاي براي استفاده مجدد ميگردند.
آنها ميپرسند كه اين همه مويه و عزاداري براي از دست رفتگان شد، اما چه زماني ما را درمييابيد؟
بيرون كه بياييد حتمائ هديهاي از طرف آنها دريافت كردهايد... حتي يك قرآن نذري كوچك...
نوشته و تيترهاي روزنامهها اما چيز ديگري ميگويد. خبرها حاكي از اين است كه اين پرونده در دست بررسي است و نهادهاي مختلف از دريچه خود، مسؤول و پيگير فاجعه 15 آذر هستند و ميزان خسارتها دقيقائ بررسي و رسيدگي خواهد شد.
ساكنان شهرك توحيد هم اميدوارند تحقق سريع و عيني وعدهها را شاهد باشند تا آلام آنان تخفيف يابد.