عيسى سحرخيز: ”شبكهى صبا مىخواست قرائتى جديد و غيرمتحجرانه از اسلام ارائه دهد.”
شبكهى تلويزيونى «صبا»، متعلق به حزب نوپاى اعتماد ملى كه قرار بود به ابتكار روحانى ميانهرو مهدى كروبى راهاندازى شود، به حال تعليق درآمد. از قرار معلوم مقامات ايران در بالاترين سطوح مانع از راهاندازى آن شدهاند. ولى به نظر مىآيد اين مسئله ابعادى گستردهتر از تنها راهاندازى قانونى يك شبكهى ماهوارهاى دارد و علتها را بيشتر بايد در ساختار يك جامعهى تكصدايى جست كه در تاريخ معاصر ايران چندان بيسابقه نيست و براى بسيارى امرى است آشنا. در زمينه از آقاى عيسى سحرخيز نظر خواستيم.
داود خدابخش
مسئولان حزب تازه تأسيس اعتماد ملى به رهبرى رئيس سابق مجلس شوراى اسلامى مهدى كروبى، كسى كه در انتخابات رياست جمهورى بيش از ۵ ميليون رأى را نصيب خود كرد، اعلام كرده بودند كه يك شبكهى تلويزيونى ماهوارهاى راهاندازى خواهند كرد. ولى از قرار معلوم اين نوزاد كه "صبا" نام گرفته بود، پيش از تولد در نطفه جان سپرد.
در رسانهها آمده بود كه عزتاله ضرغامى، رئيس سازمان صدا و سيما در تماسى با مهدى كروبى به او گفته: ”در بيت رهبرى از تلويزيون شما نگران هستند. شما با اين كار مؤمنان را مىرنجانيد.” در اين زمينه از آقاى عيسى سحرخيز، روزنامهنگار سرشناس و عضو شوراى مركزى انجمن دفاع از آزادى مطبوعات پرسيديم كه صحت اين خبرها تا چه اندازه است و اصولا شبكهى تلويزيونى «صبا» مىخواسته با چه هدفى فعاليت خود را آغاز كند. وى در اين زمينه اظهار داشت:
”در مورد اينكه اين تماس گرفته شده و اين عبارتها رد و بدل شده، من خبرى ندارم و چنانكه شما مطرح كرديد بين رسانهها و افواه اين مسئله مطرح است. ولى آن چيزى كه آقاى كروبى و دستاندركارانشان و افراد عضو حزب اعتماد ملى مطرح كردند اين بود كه مىخواستند شبكهاى را راهاندازى كنند كه مخاطبان ايرانى و بخشى از ايشان در خارج از كشور را تحت پوشش قرار بدهند. مسلم است مطالبى كه زير نظر آقاى كروبى تهيه مىشد، غير از اينكه موجب رنجش يك گروه خاص اقتدارگرا و انحصارطلب باشد، چيز ديگرى نبوده، ونمىتوانسته ضد منافع ملى ايران و ضد اسلام باشد. طبيعا كسانى كه قدرت خودشان را و انحصارطلبى خودشان را مقابل آن مىدانستند، در برابرش ايستادند و به گونهاى آقاى كروبى را از لحاظ مالى و تبليغاتى و همين طور دستور حكومتى زير فشار قرار دادند كه حداقل به حالت تعليق درآمد.”
ولى صحبتها به اينجا ختم نمىشوند. از قرار معلوم پيش از راهاندازى نيز به آقاى كروبى گوشزدهايى شده بود. مثلا در رسانهها آمده كه محسنى اژهاى، وزير اطلاعات در ديدارى با مهدى كروبى به وى هشدار داده كه تنها تندروهايى مانند جبههى مشاركت ايران اسلامى و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى و جنبش دانشجويى تحكيم وحدت و ديگر نيروهاى اپوزيسيون هستند كه از راهاندازى شبكه خرسند خواهند شد و اين امر منطبق با منافع نظام نيست.
بايد گفت اين نخستين مرتبه است كه دو حزب سياسى جبههى مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى از سوى محافظهكاران احزابى خارج از نظام و حاكميت جمهورى اسلامى قلمداد مىشوند. به عبارت ديگر به نظر مىآيد كه دولت كنونى مىكوشد خود را، برخلاف دولتهاى پيشين، يگانه نمايندهى حاكميت اسلامى، يا حكومت اسلامى و يا نظام قلمداد كند و ديگر منتقدان دينى و اسلامى را كه تا ديروز دو قوهى مجريه و قانونگزارى را در دست داشتند، نه تنها به حاشيه براند، بلكه به مخالفان نظام تعبير كند. آقاى سحرخيز در مورد رابطهى اين موضوع و شبكهى «صبا» گفت:
”طبيعتا جريانى كه قبلا برخى از اين گروهها را بعنوان منافقين جديد معرفى مىكرده، نگاه خاصى را دارد و وقتى كه حاضر نمىشود به گروههايى مانند جبههى مشاركت ايران اسلامى و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى مجوز نشريه بدهد و نشريات وابسته به آنها را تعطيل مىكند، طبيعا اين نگرانى را دارد كه در صفشكنى و خطشكنى كه آقاى كروبى مىكند، بعدا گروههاى ديگر نيز وارد شوند و آنها مجبور شوند در مقابلش در جايى بايستند. ولى جالب اين هست كه، جريانى كه در مقابل آقاى كروبى ايستاده و اين نوع برخورد را كرده، بايد بگويد در برابر موج فزايندهى تلويزيونهاى ماهوارهاى و پيشرفت فنآورى چه كرده و چگونه است كه حدود سى كانال تلويزيونى مىتوانند برنامه پخش كنند، جريانهايى كه از لحاظ اخلاقى و از لحاظ حمايت از سلطنتطلبى الآن بخش وسيعى از مردم را تحت پوشش قرار دادهاند، چگونه آنها بهنوعى آزادانه عمل مىكنند، ولى جريانى كه با نگاه و قرائت خودش از اسلام، از اسلام حمايت مىكند و يا اينكه منافع ملى را حتا بيشتر از حاكمان دوران كنونى دنبالش هست، مىخواهد آنها را منع كند. طبيعتا آنها دنبال بهانهاى مىگشتند كه پيش از اينكه جلوى آقاى كروبى را بگيرند، ايشان را بگونهاى ترغيب بكنند كه خودشان داوطلبانه از اين اقدام صرفنظر كنند تا حاكميت جديد هزينهاش را نپردازد. وگرنه آن حرفها توجيهى بيش نيست. خودشان هم مىدانند كه [مسئلهى تلويزيون ماهوارهاى] روند تكاملى است و همانهايى كه نتوانستند وسائل و تكنولوژىهايى مانند تلفن، راديو، تلويزيون و ويدئو و اخيرا ماهواره را به گونهاى بگيرند و يا جلوى اينترنت را سد كنند، در مقابل اين مسئله هم توانايى لازم را ندارند و دير يا زود به گونهاى اين مرز شكسته خواهد شد. چه بهتر كه جريانهاى كه منافع ملى يك كشور را در نظر مىگيرند و بدنبال اسلامى با قرائت جديد و غيرمتحجرانه هستند، حداقل بتوانند بخشى از جوانان كشور را به سمت و سوى راه درست هدايت بكنند.”
بايد اذعان داشت كه نه تنها نيروى دينى اصلاحطلب به حاشيه رفته و رو به حذف است و تلاش مىشود از ايشان نيروى ضدنظام ساخته شود، بلكه به نظر مىآيد افراطيون مىكوشند ميانهروهايى همانند مهدى كروبى و اى بسا مصلحتانديشانى مانند هاشمى رفسنجانى را اگر نتوانند حذف كنند، دستكم دستشان از مراكز تصميمگير كوتاه سازند و مانع از اثرگذاری آنها بر اوضاع سياسی كشور شوند. گويى در جمهورى اسلامى روندى در شرف وقوع است كه شبيه به آن در رژيم گذشتهى محمدرضاشاهى يكبار تجربه شده بود. پژوهشگران سلطنتطلب و غيرسلطنتطلب امروز اتفاق نظر دارند كه علت اصلى سقوط رژيم پهلوى استبداد مطلق و خودكامگى بود كه محمدرضا شاه بر جامعه حاكم ساخته بود، بطوريكه وى هيچ تشكل سياسى مسالمتآميز و انتقادى را برنمىتابيد و تاب تحمل حتا يك انتقاد مشفقانه را از كف داده بود. در يك كلام محمدرضا شاه جامعه را به ويروس بيمارى تكصدايى سياسى آلود و خود قربانى آن شد. آقاى سحرخيز در اين زمينه گفت:
”ببينيد اگر ما اپوزيسيون را به آن معنايى بگيريم كه قدرت را ندارد، طبيعى است كه اين افرادى را كه شما مطرح كرديد و اين نوع انتخاباتى كه برگزار شد اين دوستان و اين گروهها الآن جزو اپوزيسيون تلقى مىشوند. ولى آنچه كه با آن زمينهى تاريخى كه اشاره كرديد به اين معناست كه حكومت [پهلوى] هيچ گروهى را نپذيرفت كه آزادى داشته باشند. و استبداد را به گونهاى وسعت بخشيد و مطلقه كرد كه جريانهاى مخالف را به سمت دست به اسلحه بردن ترغيب كرد، و آن چيزىست كه مرحوم مهندس بازرگان مطرح كرد و نتيجهاش جريانهاى چريكى بود، عملكرد ديگرى نداشت. ولى من فكر مىكنم كه آنچيزى كه بعنوان اپوزيسيون بخواهيم مطرح بكنيم اين هست كه آنها را دارند مرحله به مرحله از حاكميت دور مىكنند و خودشان را تنها مىگذارند و همانطور كه مطرح كرديد، وقتى كه جريانهاى روشنفكرى و كسانى كه منافع ملى كشور را نمايندگى مىكنند دور باشند، يك عده فرصتطلب چاپلوس در قدرت قرار مىگيرند و آنها طبيعتا بدنبال منافع شخصى خود هستند و يا از روى جهالت و حماقت كارهايى مىكنند كه برضد منافع ملى خواهد بود و مسيرى را طى مىكنند كه در تاريخ نمونههايش كم نيست.”