- نوانديشان ديني رويه مرحوم نائيني را تعقيب كنند
تهران- خبرگزاري كار ايران
عزتالله سحابي، گفت: توسعه به نوانديشان ديني اين است كه رويه مرحوم نائيني را تعقيب كنند.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، عزتالله سحابي طي سخناني در همايش نقد و بازانديشي گفتمان ديني ضمن بيان مطلب فوق، افزود: ما در نوانديشي گفتمان ديني تجربياتي داريم كه يكي از آنها تجربه مرحوم ناعيني است.مرحوم ناعيني در مقابل فرهنگ غرب از خود مقاومت نشان نداد و با نقد و بررسي فرهنگ غربي و فلسفه وارداتي غرب و تحليل آن توسط حوزههاي ديني، فرهنگ مدرن غرب را در آموزههاي اسلامي هضم كرد.
وي همچنين اضافه كرد: توسعه من به نوانديشان ديني اين است كه رويه ناعيني را تعقيب كنيد و نه مجاهدين كه جريان ناعيني شكوفا شد و تمام جريانهاي نوانديشه ديني در سراسر جهان را راهبري كرد.
اين فعال ملي مذهبي همچنين، افزود: در جامعه امروز ما، آنچه بسيار مورد چالش قرار گرفته است، حكومت اسلامي است، چرا كه حاكميت مدعي اسلاميت است و در اين روزگار بيش از هر دوره ديگري نقد نسبت به اين موضوع انجام شده است.
سحابي با اشاره به دوره مرحوم بازرگان، اظهار داشت: در آن دوره دين اسلام را به اين متهم ميكردند كه با جهان امروز، علم، انديشه، دموكراسي و مضامين نوين سازگاري ندارد و يك عده از ليبرالهاي غربي نيز همين اعتقاد را داشتند و در آن دوره گفتمان ديني دفاع از آموزههاي اسلام بود و تلاش بر اين بود كه تأكيد كنند دين مغايرتي با عقل، علم و دانش نوين بشري ندارد.
وي در ادامه افزود: در دوره شريعتي اين حالت دفاعي كه در دوره مرحوم بازرگان رواج داشت به حالت تهاجمي تبديل شد و نقد از جانب روشنفكران ديني به مكاتب غربي جهت گرفت.
اين فعال مليمذهبي در ادامه افزود: مجاهدين قصد داشتند دين را با ماركسيسم انطباق دهند، همه چيز را از جمله دين، تاريخ، مكاتب اقتصادي و فلسفي را با ماركسيسم بررسي، نقد و تحليل ميكردند و در حقيقت قصد داشتند ماركسيسم را بدون آنكه هيچ تغييري و هيچ گونه بوميسازي در آن انجام دهند، وارد كنند و در كنار اسلاميت قرار گيرند كه اين روش ارتباطي است و در واقع دو چيزي را كه با هم هيچ گونه انطباقي ندارند، كنار هم قرار ميدهند.
وي در خصوص گفتمان ديني با طرح اين سوال كه اساساً گفتمان ديني چيست؟، گفت: كليه فعاليتهايي كه در معرفي، توصيف، رفع ابهام و توضيح موضوعات مطرح شده در خصوص يك ايدئولوژيك انجام ميشود را، گفتمان ميدانيم.
سحابي همچنين در رابطه با تاريخ گفتمان ديني، افزود: بعد از حيات پيامبر و با توجه به اينكه مملكت اسلامي توسعه پيدا كرده بود، احتياج بود كه نسبت به اسلام توجيه عقلاني بيشتري انجام شود و متفكران آن روز درصدد برآمدند كه با اثبات برتري اسلام نسبت به ساير اديان مردم را به سمت اسلام گرايش دهند، از اين جهت علم كلام پيدا شد تا اين توجيه را انجام دهند و علم كلام با توسعه خود دو گروه فكري معتزله و اشاعره را به وجود آورد.
وي در ادامه با اشاره به اينكه بعد از 200 سال ايران استقلال پيدا كرد، گفت: پس از اشغال ايران به دست عراق مليمذهبيهايي در ايران گسترش پيدا كردند كه با اسلام مخالفتي نداشتند اما با مكاتب غربي مشكل داشتند. آنها معتقد بودند كه بايد اسلاميت ما در كنار هويت ايراني ما و فرهنگ ما گسترش پيدا كند، از اين جا بود كه انديشمندان ايراني به طرح مباحث فلسفي در اين خصوص دست زدند كه فلسفه در ايران اوج گرفت و در هيچ كشور اسلامي نميتوانيد چنين حجمي از توليد فلسفه را پيدا كنيد، در قرن 3 و 4 فلسفه اوج گرفت و ابن سينا و همدورهايهايش به وجود آمدند.
سحابي اضافه كرد: در دوره صفويه ملاصدرا پا به عرصه فلسفه گذاشت و در حقيقت انقلابي به پا كرد. او نسبت به فلسفهاي كه معتقد است اصالت با محتواست، نقد دارد و ميگويد اصالت از وجود است و اسفار اربعه يك نوع گفتمان ديني است كه باعث شد در قرن اخير فلسفه هاي ديگري در زمينه فلسفه ملاصدرا توسعه پيدا كند و در حقيقت گفتمان ديني اصالتا در دو قرن اخير آغاز ميشود، چرا كه ايران باب مراوداتش با غرب باز ميشود و لذا معارف غربي فلسفه به ايران نفوذ ميكند.
وي افزود: اولين كساني كه به نسبت به واردات اين فلسفه دست زدند، آخوندزاده و ملكم خان بودند كه ميخواستند فلسفه غرب را در ايران شايعه كنند و در حقيقت فلسفه غربي را كنار اسلام اضافه كنند كه به معناي وارد كردن معارف مسيحي به جامعه و فرهنگ ايران است.
سحابي در خصوص ساير نوانديشان ديني اضافه كرد: مرحوم سيد جمالالدين اسدآبادي در هند، ايران، مصر،تركيه و اروپا حركتي را شروع كرد كه جزو گفتمان ديني است. او دو رويكرد به جوامع ديني داشت؛ اول اينكه بايد انديشهها، عقايد و افكار مسلمين با نيازهاي روز جهان انطباق پيدا كند و در حقيق يك نوسازي در انديشههاي كهنه شده مسلمانان ايجاد شود و ديگري آنكه او مستقيما با مكاتب غربي به مجادله ميپرادخت كه نه تنها فيلسوفان بلكه سياسيون نيز مورد بحث و مجادله او بودند.
وي در ادامه اظهار داشت: سيد جمالالدين اسدآبادي در حقيقت موجب بيداري مردم جوامع اسلامي شد، جرياني كه نوگرايي ديني ميخواهد و ميخواهند كه معارف غربي را وارد كنند اما نه به صورت بستهبندي شده، اينها قصد دارند معارف غربي را بازبيني، بررسي و نقد كنند، تا بومي شود.
سحابي تصريح كرد: حركت سيد جمال در ابتدا حركت جهان اسلام نام داشت و جنبش مشروطه در ايران را برخلاف فعاليت اوليه ملكم خان و آخوندزاده اصحاب سيدجمال شروع كردند و در اين شرايطي است كه مرحوم شيخ فضلالله نوري تمام دستاوردهاي غرب و مردمسالاري و تكثرزدايي و غيره مورد تعرض قرار ميدهند و مخالف مشروطه ميشوند اما در مقابل او ملاكاظم خراساني از مجتهدان برجسته آنروز و مرحوم محمدحسين ناييني دستاوردهايي را براي جهان اسلام به ارمغان ميآورد. ما در بررسي نوع برخورد ناييني با فرهنگ غرب و اسلامي درمييابيم كه برخورد ناييني عمقي و اصولي است. شعارهاي مردمسالاري و ساير مباني غرب را از آموزههاي اسلامي بيرون كشيد و براي آنها توجيه و نقد اسلامي آورد.
سحابي درخصوص مباحث مرحوم ناييني تصريح كرد: ناييني حرفش اين بود كه تبلور اجتماعي و سياسي شرك، استبداد است و بايد با استبداد مبارزه كرد و هر گونه فعاليت سياسي در اين رابطه در راستاي رضاي خداست. ناييني نكته ديگري را مطرح كردكه در آن مسئله تقوا بررسي ميشود. در نگاه مرحوم ناييني از مظاهر اجتماعي تقوا امربهمعروف و نهيازمنكر است و در حقيقت رفتارهاي اجتماعي يك فرد از طريق جامعه مورد بررسي نقد اعتراض و اصلاح قرار ميگيرد.
وي تجربه ناييني را تجربه موفق دانست و گفت: دنيا در حال گسترش است و اسلام بايد بعدها همپا باشد وگرنه عقب ميماند و گفتمان ديني ناگزير است كه فرهنگهاي غربي را در داخل فرهنگ خود هضم كنند و توضيحات اسلامي را از قرآن و منابع اسلامي براي آن بياورد و ما در اين باره نگراني نداريم، چرا كه خدا در قرآن ميفرمايد ما بهترين گفتار را نازل كرديم و در قرآن تصريح شده كه قرآن مرتبا نو به نو ميشود و اگر صد مرتبه آنرا بخوانيم، احساس تازگي ميكنيم.