جمعه 30 دی 1384

حسن يوسفي اشكوري: بازرگان مي‌‏تواند نماد جريان روشنفكري ديني در دنيا باشد، ايلنا

تهران- خبرگزاري كار ايران

حسن يوسفي اشكوري گفت: مهندس بازرگان مي‌‏تواند يكي از نمادهاي جريان روشنفكري ديني در دنيا مطرح باشد.

به گزارش خبرنگار "ايلنا"، اين روشنفكر ديني كه در مراسم يازدهمين سالگرد درگذشت مهندس مهدي بازرگان و با موضوع "بازرگان و اسلام آينده" سخن مي‌‏گفت، با ارائه توصيفي تاريخي از رويارويي جهان اسلام و غرب، گفت: اسلام بنيادگرا در وضعيت كنوني داراي سخنگوياني در جهان است كه شايد غرب نيز براي استفاده در جهت اهداف استعماري خود به رشد آنها كمك مي‌‏كند اما اسلام واقعي سخنگويي در جهان ندارد كه از نظر من مي‌‏توان انديشه بازرگان را به عنوان اسلام مصلح در جهان مطرح كرد.
وي، اخلاق, آزادي‌‏خواهي، عدالت‌‏طلبي و دغدغه توسعه ايران را از ويژگي‌‏هاي اجتماعي مهندس بازرگان عنوان كرد و افزود: ميراث فرهنگي بازرگان مي‌‏تواند يكي از نمادهاي اسلام خردورز، مترقي، پيشرفته و آزادي‌‏خواه در دنياي امروز باشد.
اين نوانديش ديني با اشاره به تاريخ رويارويي جهان اسلام با غرب، گفت: بعد از فروپاشي شوروي و واقعه 11 سپتامبر 2001 وضعيت تازه‌‏اي در دنيا ايجاد شد، غرب و نظام استعماري جهان كه همواره براي خود دشمن فرضي يا واقعي مي‌‏تراشد، در دوران جنگ سرد كمونيسم را دشمن آزادي مطرح مي‌‏كرد و بر آن اساس اهداف استعماري خود را در دنيا ترويج مي‌‏كرد اما بعد از فروپاشي شوروي با توجه به زمينه‌‏هايي كه افراطي‌‏هاي اسلام ايجاد كرده بودند، خطر اسلام‌‏گرايي را مطرح كردند.
يوسفي اشكوري با بيان اينكه چالش اسلام و غرب تازه نيست و فقط به 11 سپتامبر مربوط نمي‌‏شود، خاطرنشان كرد: اگر برخورد اسلام و غرب را در پروسه تاريخ ببينيم، در سه مقطع اسلام و مسيحيت غرب با هم در تقابل بودند. اول، جنگ‌‏هاي صليبي كه 2500 سال طول كشيد، دوم، روي كارآمدن عثماني‌‏ها در شرق (قرن 16 و 17) كه جنگ طولاني ديگري با غرب به وجود آمد و 16 سال طول كشيد و سوم در قرن 19 و 20 كه برخلاف دو بار گذشته كه امپراطوران با غرب دچار چالش مي‌‏شدند، اين بار جنبش‌‏هاي اسلامي و ضد استعماري به وجود آمد و چالش آنها با غرب تا جنگ جهاني دوم ادامه يافت.
وي با بيان اينكه مرحله چهارم اين چالش با 11 سپتامبر شروع شده است، اظهار داشت: بعد از 11 سپتامبر جرج بوش از جنگ صليبي سخن گفت كه به نظر من اين سخن يك اشتباه لفظي نبود، اگر هم بود از نگاه روان‌‏شناسانه نشان‌‏دهنده عمق تاثيرات تاريخي اين وقايع است كه هنوز آن را از ياد نبرده‌‏اند.
يوسفي اشكوري با تصريح بر اينكه بعد از 11 سپتامبر اجماع جهاني به نام مبارزه با تروريسم به وجود آمد گفت: متاسفانه در بين مسلمانان، بنيادگراياني هستند كه از روي جهالت و ناداني يا اگر دلسوزانه عمل مي‌‏كنند، از روي ناآشَنايي با رموز سياست، آب به آسياب دشمن مي‌‏ريزند.
اين نوانديش ديني افزود: اقليت بنيادگرايان اسلام سخنگوياني دارند كه صدايشان با بمب, جنايت و سر بريدن در دنيا شنيده مي‌‏شود اما اكثريت مسلمانان كه به جريان روشنفكري اسلامي متعلق هستند، صدايي در دنيا ندارند كه بازرگان مي‌‏تواند يكي از نمادهاي جريان روشنفكري ديني باشد.
وي ادامه داد: غرب اگر واقعا مي‌‏خواهد با تروريسم و بنيادگرايي مبارزه كند و حسن نيت دارد، نبايد يك طرفه به قاضي برود. من از بنيادگرايي دفاع نمي‌‏كنم اما بايد در دنيا عدالت را پياده كرد و يك طرفه به قاضي نرفت.
اشكوري افزود: به قول دكتر يزدي دموكراسي در كوله‌‏پشتي آمريكا به ارمغان نمي‌‏آيد. امروز اگر اسلام‌‏گرايي واقعي تبليغ شود، بنيادگرايي اسلامي تضعيف مي‌‏شود و شايد يكي از عواملي كه سبب شده است در ايران بنيادگرايي ضعيف و جريان روشنفكري قوي شود، اين است كه هم سنت و هم مدرنيته نقد شده‌‏اند.
اين روشنفكر ديني سپس به ويژگي‌‏هاي شخصيتي بازرگان اشاره كرد و تصريح كرد: بازرگان اخلاق‌‏گرا و معنويت‌‏گرا بود اما اخلاق‌‏گرايي و معنويت‌‏گرايي او بر مبناي دينداري بود.
يوسفي اشكوري، آزادي‌‏خواهي را مترادف دموكراسي و حاكميت ملي در نظر گرفت و تصريح كرد: بازرگان از روزي كه وارد سياست شد، دغدغه آزادي ملت ايران, كل بشر و مسلمانان را داشت. نقطه عزيمت او در سياست، ايران بود و به همين دليل او به عنوان يك شخصيت ملي ايراني مطرح است.
وي افزود: اعتقاد به دموكراسي, حاكميت ملي، شورا, نقش مردم در تاسيس حكومت و نظارت بر آن از روز ورود بازرگان به سياست تا آخر عمرش در شخصيت، منش, روش و تفكر بازرگان وجود داشت.
اشكوري با اشاره به اينكه اخلاق و معنويت بازرگان به گونه‌‏اي بود كه ذره‌‏اي كينه از كسي به دل نمي‌‏گرفت، يادآور شد: بازرگان به آزادي و عدالت معتقد بود، او معتقد بود تا آزادي و دموكراسي نباشد، عدالت در هيچ يك از ابعاد فرهنگي, سياسي و اجتماعي محقق نخواهد شد. بنده تا 20 سال پيش چنين فكر نمي‌‏كردم اما امروز پس از تجربه جمهوري اسلامي به اين نتيجه رسيده‌‏ام كه حق با بازرگان است.
وي تاكيد كرد: كساني از "استبداد صالح" براي برقراري عدالت سخن مي‌‏گويند، در حالي كه اين يك اصطلاح متناقض است و اگر حداقلي از آزادي وجود نداشته باشد، عدالت محقق نمي‌‏شود.
اين روشنفكر ديني با تصريح بر اينكه آزادي شكلي از عدالت است، گفت: يكي از مصاديق عدالت در دين ما آزادي, دموكراسي, حاكميت ملي و مشاركت همه مردم در مديريت كشور است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اشكوري افزود: وقتي زنداني سياسي وجود دارد و افراد به خاطر اظهار عقيده در بند هستند، سخن گفتن از عدالت افسانه است لذا وقتي بازرگان مي‌‏گويد عدالت, عدالت‌‏خواهي به معناي عام است كه در آزادي تنيده شده است.
وي در پايان تاكيد كرد: اگر بخواهيم در ميان شخصيت‌‏هاي صد سال اخير ايران يك نفر را به عنوان كسي كه در نظر و عمل دموكرات بود، به صورت تنديس درآْوريم و در شهر نصب كنيم، بنده بدون هيچ تاملي بازرگان را معرفي مي‌‏كنم.
همچنين در ادامه مراسم، محمدحسين بني‌‏اسدي در سخناني با عنوان "مهندس در نقش مدير"، به بررسي رابطه دين و مديريت در زندگي مهندس بازرگان پرداخت.
وي سه عامل تربيت خانوادگي, حضور و تحصيل در فرنگ و تحصيلات مهندسي را در شكل‌‏گيري شيوه مديريتي بازرگان موثر دانست.
بني‌‏اسدي با اشاره به سه نوع مديريت سنتي, بوروكراتيك و استراتژيك به عنوان سه شيوه مديريتي, گفت: مهندس مديري از نوع چهارم بود به گونه‌‏اي كه محيط نمي‌‏توانست بر تصميمات او تاثير بگذارد بلكه اصول تعيين‌‏كننده تصميمات بازرگان بود.
وي افزود: بين فشارهاي محيطي و عمل بازرگان فاصله‌‏اي بود كه آن فاصله, آزادي و حق انتخاب بود.
بني‌‏اسدي با اشاره به آينده‌‏نگري بازرگان، گفت: مهندس بازرگان بسيار آينده‌‏نگر بود و به همين دليل ما اكنون به درستي برخي مواضع مهندس بازرگان كه در زمان خود به آن ايراد مي‌‏گرفتيم, پي مي‌‏بريم.

Copyright: gooya.com 2016