پزشك مخصوص جرج پنجم، پادشاه انگليس در خاطرات خود مي نويسد؛ «آن شب، 20 ژانويه 1936 مشاوران عالي پادشاه و درباريان با نفوذ تصميم گرفتند هرچه زودتر به زندگي امپراتور 70 ساله كه از مدتها قبل به شدت بيمار بود، خاتمه دهند و در پي اين تصميم، مقداري مرفين و بيش از يك نخود كوكائين به پادشاه بيمار خورانديم و او دقايقي بعد جان سپرد». پزشك مخصوص جرج پنجم درباره علت اين تصميم توضيح مي دهد كه «مرگ امپراتور قطعي بود و تدارك مرگي آرام براي او از جمله دلايل تصميم آن شب بود. اما اين تصميم علت ديگري هم داشت. درباريان اصرار داشتند كه خبر مرگ امپراتور براي اولين بار در روزنامه هاي صبح لندن كه رابطه نزديكي با خانواده سلطنتي داشتند، چاپ شود و يكي از روزنامه هاي عصر، كه ميانه خوبي با دربار نداشت، اولين روزنامه اي نباشد كه خبر مرگ جرج پنجم را منتشر مي كند».
اين تصميم و اصرار بر اين كه خبر مرگ امپراتور براي اولين بار در روزنامه هاي نزديك به دربار چاپ شود، درحالي بود كه مردم انگليس از مدتها قبل مي دانستند جرج پنجم در بستر بيماري است و پزشكان از بهبود او قطع اميد كرده اند و از سوي ديگر، تمامي مقدمات براي جانشيني امپراتور نيز، از پيش فراهم شده بود. بنابراين، اعلام خبر مرگ پادشاه، نه براي مردم غيرمنتظره بود و نه كمترين احتمال بحران ناشي از خلأ وي وجود داشت... خب! چرا نگران اولين روزنامه اي بودند كه اين خبر را منتشر مي كند؟!
در دنياي رسانه ها، انتشار خبر براي اولين بار يك «امتياز» تلقي مي شود و اين امتياز دو روي «حرفه اي» و «سياسي» دارد. به لحاظ حرفه اي، انتشار يك خبر براي اولين بار، از سرعت عمل رسانه و به روز بودن آن حكايت مي كند و به لحاظ «سياسي» رسانه اي كه خبر را براي اولين بار منتشر مي كند، با تحليل و تفسيرهاي خود، از طريق چينش خبر، انتخاب اولويت آن، گزينش اخبار همسايه، ارزش افزوده و... سمت و سوي همخوان با سليقه و بينش سياسي خود را به خبر تحميل مي كند و البته، «انگاره سازي»، «وارونه نمايي» و... نيز مي تواند «خبر» را از بستر اصلي وقوع آن منحرف كند و...
امروزه در هنگامه عصر ارتباطات و حرفه پر رمز و راز رسانه اي و خبررساني، اين «امتياز» از اهميت فراواني برخوردار است كه خود حديث مفصل و مثنوي هفتاد من كاغذ است.
و اما، مقصود از اين نوشته، تذكري دوستانه و هشداري از سر خيرخواهي به مسئولان پرونده هسته اي كشورمان است كه متاسفانه در پاره اي از موارد، «امتياز» يادشده را از رسانه هاي كشورمان دريغ مي كنند و برخورداري از اين امتياز را بي آن كه از اهميت آن باخبر باشند به رسانه هاي خارجي و طرف مقابل مذاكرات هسته اي مي سپارند. و سپس، بخش قابل توجهي از انرژي خود و رسانه هاي داخلي را براي مقابله با دروغ پردازي و انگاره سازي رسانه هاي حريف عليه پرونده هسته اي كشورمان هزينه مي كنند. اين خطاي پرهزينه را هر دو هيئت قبلي و كنوني مرتكب شده اند.
در سوم فروردين ماه 84- مارس 2005- هيئت ايراني مذاكره كننده يك طرح پيشنهادي 4 مرحله اي را به تروئيكاي اروپايي ارائه كرد. در آن هنگام، تلاش فراوان كيهان براي اطلاع از مفاد اين طرح به نتيجه اي نرسيد، براي دوستان عضو هيئت، استدلال مي كرديم وقتي گزارش البرادعي براي ارائه به شوراي حكام كه مطابق قوانين آژانس تا قبل از ارائه محرمانه تلقي مي شود، از رسانه هاي خارجي سر درمي آورد و درحالي كه گزارش محرمانه و سرّي بازرسان آژانس در اختيار ديپلمات ها و رسانه هاي بيگانه قرار مي گيرد، اصرار شما براي مخفي ماندن متن طرح پيشنهادي چه توجيهي مي تواند داشته باشد، جز آن كه، رسانه هاي خارجي خبر آن را به صورت تحريف شده و با سمت و سوي دلخواه غرب منتشر كنند؟... و پاسخ البته، همچنان منفي بود... و حرف مرد، يك كلام...
چند هفته بعد، رسانه هاي خارجي كه از متن طرح باخبر شده بودند، گزارشي تحريف شده -تحريف حرفه اي مورد نظر است- از آن را در بوق و كرنا كردند كه؛ ايران در طرح پيشنهادي خود به نگهداري 300 سانتريفيوژ بسنده كرده و با دست كشيدن از غني سازي صنعتي، با غني سازي آزمايشگاهي PILOL موافقت كرده است! و حال آن كه، اين فقط يك بخش از طرح چهار مرحله اي ايران بود و در طرح يادشده، كمترين نشانه اي از موافقت ايران با دست كشيدن از غني سازي صنعتي به چشم نمي خورد... سرانجام بعد از 3 ماه فضاسازي تبليغاتي عليه پرونده هسته اي ايران، مؤسسه آمريكايي «كارنگي» متن كامل طرح- به قول آقايان محرمانه- را منتشر كرد و يكي از اعضاي محترم هيئت در پاسخ به سؤال كيهان، تاييد كرد كه آنچه مؤسسه كارنگي منتشر كرده، متن اصلي و كامل طرح ايران است!
چند روز قبل، آقاي دكتر لاريجاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي و مسئول پرونده هسته اي كشورمان، سفري اعلام نشده به وين داشت و با آقاي البرادعي مديركل آژانس به مذاكره نشست. خبر سفر ايشان را رسانه هاي خارجي- خبرگزاري فرانسه و رويترز- منتشر كردند و موضوع مورد مذاكره آنها نيز از سوي رسانه هاي خارجي منتشر شد و اين درحالي بود كه اين خبر از رسانه هاي داخلي دريغ شده بود. فقط نيم نگاهي به آنچه رسانه هاي خارجي در اين زمينه بافته و پرداخته اند، به وضوح نشان مي دهد دوستان خودي مرتكب چه اشتباه بزرگي در عرصه رسانه اي شده اند.
شايد هيئت مذاكره كننده ايراني بعد از شنيدن خبر مسافرت و مذاكرات خويش از رسانه هاي بيگانه، انگشت حيرت -بخوانيد غفلت- به دندان گزيده و همنوا با خواجه شيراز خوانده اند؛
سرّ خدا كه عارف سالك به كس نگفت
در حيرتم كه باده فروش از كجا شنيد؟!
اكنون به اين گزارش كه دو هفته قبل در سايت مؤسسه تحقيقاتي «آمريكن اينترپرايز» آمده بود، توجه كنيد؛
«تا امروز- بعد از دو سال و چند ماه- چالش هسته اي با ايران، آرايش نيروها در عرصه اين چالش به گونه اي است كه در يك سوي اين ميدان ما- آمريكا و اروپا- ايستاده ايم و در سوي ديگر يك مجموعه همصدا از دولت و ملت ايران كه روي اهداف هسته اي خود به طور كامل اتفاق نظر دارند... راه پيش روي ما آن است كه چالش درباره برنامه هسته اي ايران را «دروني» كنيم تا آرايش صحنه به گونه اي باشد كه دولت و ملت ايران در مقابل هم قرار گيرند. در اين حالت، وظيفه دشوار مقابله غرب با برنامه هسته اي ايران به ملت واگذار خواهد شد كه كم دغدغه و كم هزينه است...»
اكنون بايد از مسئولان پرونده هسته اي كشورمان پرسيد كه آيا وظيفه آگاهي بخشي و اطلاع رساني دقيق به ملت برعهده رسانه ها نيست؟ اگر هست -كه هست- با امساك شما از خبررساني به هنگام، رسانه هاي داخلي درباره چه چيزي اطلاع رساني كنند؟!
سلام و صلوات خداي سبحان بر روح بلند مولايمان حضرت امير عليه السلام كه به ياران خويش نهيب مي زد؛ «به خواب نرويد كه دشمن بيدار است».
حسين شريعتمداري