هیچ چیز بدتر از این نیست که سران جمهوری اسلامی موفق شوند مردم و یا بخش مهمی از مردم را به بهانه دفاع از منافع ملی ایران به حمایت ازسیاست هسته ای خویش برانگیزانند. چرا که در آن صورت مساله سرکوب حقوق بشر و نابودی آزادی های سیاسی به دست حاکمیت تحت الشعاع درگیری ایران با جامعه جهانی قرار می گیرد و دنیا نیز به جای جدا کردن خواسته های مردم ایران از مقاصد رژیم حاکم، حکومت خودکامه وملت را یگانه می بیند و در نتیجه رویاروئی جهانی با حاکمیت به رویائی با همه ایران تبدیل می شود. امری که فاشیسم مذهبی از آن سود خواهد جست و نابودی محتوم آن نیز می تواند با تلاشی و تجزیه ایران همراه شود.
طبیعی است که سران جمهوری اسلامی با زیرکی بکوشند نگرانی و مخالفت جهانی با تجهیز حاکمیت به صنایع هسته ای را مخالفت آمریکا و اروپا با حق طبیعی ملت ایران در داشتن صنایع صلح آمیز هسته ای وانمود کنند. و نیز طبیعی است که مردم ایران حق استفاده از صنایع هسته ای را مثل هر ملت دیگری حق طبیعی خود بدانند و مخالفت قدرت های جهانی را با این حق طبیعی برنتابند.
بنابراین چه برای مخالفان ایرانی استبداد دینی و چه برای جامعه جهانی تفکیک صریح حق طبیعی مردم ایران از اهداف ماجراجویانه جمهوری اسلامی و دفاع از آزادی و حقوق بشر در ایران مهمترین شرط لازم برای منزوی کردن فاشیسم مذهبی و شکست موثر و کم هزینه آن است.
هوشمند ترین رهبران فاشیسم مذهبی، از مدتها پیش تشخیص داده اند که بجز دسته های منزوی وابسته به سپاه و بسیج کس دیگری را نمی توان با شعارهای افراطی مذهبی بسیج کرد و به دنبال خود کشاند، اما برای مسایل ملی میهنی چرا. آنها در مساله بحران هسته ای با زیرکی تمام پرچم حق ملت و منافع ملی را بالا برده اند و زیرکانه درصددند که فاشیسم مذهبی را بر غرور و ناسیونالیسم ایرانی پیوند دهند. برخی از اذهان ساده – عمدتا در میان قدیمی های جبهه ملی و نیروهای موسوم به ملی مذهبی- بدون آن که متوجه مقاصد واقعی افراطیون مذهبی باشند به جای تاکید بر تقدم آزادی بر سایر حقوق ملت و تصریح برماهیت ضد ملی و ناتوانی فاشیسم مذهبی در دفاع از منافع ملی ایران در مساله هسته ای حرفهای سران استبداد را تکرار می کنند. که همین مساله نشانه تاثیر تبلیغات رژیم و احتمال ایجاد اغتشاش در اذهان عمومی در مساله بحران هسته ای است. خلاصه آن که سران استبداد همه امکانات تبلیغاتی خود را به کار گرفته اند تا در مساله هسته ای عرق ملی و میهن پرستانه ایرانیان را با خود همراه کنند تا به زعم خود نهضتی به مراتب بزرگتر و دامنه دارتر از نهضت ملی نفت را در دفاع از برنامه هسته ای جمهوری اسلامی به راه اندازند. نهضتی که پایه های سست شده استبداد را هم در برابر جهانیان و هم در عرصه ملی با سرکوب هرچه بیشتر گرایش ها و حرکت های آزادیخواهانه دوباره تحکیم کند. در رویای برپائی چنین نهضتی است که علی لاریجانی دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی می گوید : در مساله هسته ای میان همه ایرانیان در داخل و خارج همدلی پدید آمده است...(نقل به معنی).
پس می شود گفت که باند حاکم نظامی- امنیتی در جمهوری اسلامی که البته رویای دستیابی به سلاح اتمی را نیز از دیرباز به سر دارد با طرح و نقشه ای حساب شده بحران هسته ای را ایجاد کرده است. آنها بر اساس این تحلیل که در شرایط کنونی آمریکا و اروپا امکان مداخله مستقیم نظامی در ایران ندارند به استقبال بحران هسته ای رفته اند، تا اهداف زیر را نبال کنند:
1- به بهانه دفاع از منافع ملی برای فاشیسم اسلامی پایگاه اجتماعی قدرتمندی که ضامن تحکیم رژیم است ایجاد کنند و در سلسله مراتب قدرت نیز مخالفان خود را تسویه کنند. احمدی نژاد در بیانیه روز یک شنبه ( 16 بهمن) خود خطاب به ملت ایران که با ادبیات دفاع ازمنافع ملی نوشته شده می گوید:
" این خادم کوچک از مردم شریف تقاضا دارد تا در ایام عزای حسینی در محافل و مجالس ذکر آن حضرت و به ویژه در یوم الله بیست و دوم بهمن نظر خود را در مورد حق ملی برخورداری از انرژی هسته ای که کمتر از حق ملی شدن صنعت نفت نیست با صدای بلند و رسای خود ابراز دارند تا همه جهانیان بار دیگر شاهد خواست و اراده ملت رشید ایران باشند و دولت خادم نیز به وظایف خود عمل خواهد کرد."
2- فعلا که آمریکا با بحران عراق و افغانستان روبه رواست از فرصت استفاده کرده و با خروج از آژانس هسته ای و پایان دادن به نظارت آژانس فعالیت های خود را برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای مورد نظر خویش تشدید کند. احمدی نژاد در همین بیانیه خود بر این موضع که غرب فعلا قادر به انجام کار مهمی علیه ایران نیست پا می فشارد و می گوید: " آنان که قادر نیستند هیچ اقدام قابل توجه و اثرگذاری را علیه منافع ملت ایران انجام دهند، می خواهند با فشار سیاسی ما را وادار به عقب نشینی کنند." حتم بدانیم که باند نظامی حاکم شرایط را برای توسعه و تکمیل صنایع هسته ای و تبدیل جمهوری اسلامی به قدرت اتمی مناسب دیده و منافع و موجودیت ایران را در این قمار ماجراجویانه و خطرناک به بازی گرفته است.
حکومت جمهوری اسلامی طبق نقشه به استقبال بحران هسته ای و پیامدهای بعدی آن می رود. اما آیا در میان نیروهای اپوزیسیون و یا درمیان قدرت های اصلی مخالف تجهیز جمهوری اسلامی به صنایع هسته ای طرح و نقشه سیاسی حساب شده ای برای خنثی کردن نقشه سیاسی رژیم در کشاندن ملت ایران به میدان مقابله خود با قدرت های جهانی و مخالفان داخلی دیده می شود؟ پاسخ من به این پرسش منفی است.
به باور من مهمترین عرصه پیکار با فاشیسم دینی و برنامه های ماجراجویانه آن دفاع از آزادی و حق حاکمیت ملی ایران و بردن این ایده به میان مردم است که باند نظامی بحران هسته ای را برای تحکیم قدرت خود علم کرده است. که مخالفت جهانی با توسعه صنایع هسته ای ایران بخاطر مخالفت با جریانی است که پرچمدار بنیادگرائی اسلامی و خواهان نابودی اسرائیل و حامی جنبش های بنیادگرا و تروریستی دینی در منطقه است. که دنیا نه می تواند و نه می خواهد مخالف توسعه صنایع هسته ای ایرانی باشد که آزادانه حکومت گران خود را بر می گزیند. اما بسیار منطقی است که جهان به حکومت خودکامه ای که حامی ترور و خشونت دینی در هرکجای جهان امروز است، ابراز نگرانی کند و با تجهیز آن به صنایع هسته ای که می تواند به تولید بمب اتمی بیانجامد از در مخالفت درآید.
26 سال است که رهبران جمهوری اسلامی به بهانه مبارزه با خطر مداخله خارجی و مبارزه با قدرت های بیگانه، ثروت ها و فرصت ملی را بر باد داده و بدین وسیله به عمر خود کامگی دینی افزوده اند. بحران هسته ای و دعوت از مردم برای حمایت از منافع ملی در این بازی خطرناکترین ترفندی است که افراطی ترین دشمنان آزادی و حاکمیت ملی مردم ایران برای بقای حکومت خود علم کرده اند. دریغ از مردم ایران اگر پس از 26 سال تجربه تلخ، عرق ملی و میهنی خود را نثار خودکامگانی کنند که از آغاز تا به امروز منافع ملی ایرانیان را قربانی اهداف بنیادگرایانه و ضد ملی خود کرده اند و در بحران هسته ای کنونی بی اعتنائی به مصالح و منافع ملی ایران را به اوج رسانده اند.
جریانات اپوزیسیون، روشنفکران جامعه ایران و قدرت های جهانی مخالف تجهیز بنیادگرائی دینی به صنایع هسته ای، در صورتی می توانند به طور همزمان در جهت منزوی کردن فاشیسم مذهبی در ایران حرکت کنند که حساب حاکمیت را از حساب ملت کاملا و به روشنی جدا کنند.
مخالفت جهانی با تجهیز حاکمیت ایران به صنایع هسته ای باید همراه باشد با دفاع از آزادی و حقوق بشر در ایران و دفاع از حق مردم ایران و حکومت دموکراتیک آینده ایران از داشتن چرخه کامل صنایع هسته ای در غیر این صورت فاشیسم مذهبی موفق خواهد شد بر ناسیونالیسم ایرانی سوار شود. امری که همه از آن زیان خواهند دید.
سه شنبه 18 بهمن 84
علی کشتگر