www.EmadBaghi.com
آنچه اينك و در روزهاى اخير به عنوان بحران در روابط غرب با جهان اسلام تعبير مى شود از كجا، چرا و چگونه آغاز شد و چگونه تفسير مى شود؟ امروز در سالگرد انقلاب اسلامى بايد به ياد آورد كه انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ كه نقشه سياسى جهان را تحت تاثير قرار داد با يك اهانت آغاز شد. روزنامه اطلاعات در مقاله اى به آيت الله خمينى از رهبران مذهبى كه در تبعيد به سر مى برد توهين كرد و جرقه انقلاب بزرگى در اين منطقه برافروخته شد. بنابراين مطبوعات غرب نبايد اين امور را دست كم بگيرند. جنجالى كه بر سر انتشار كاريكاتورهاى اهانت آميزى از پيامبر اسلام به راه افتاد برخلاف پيش بينى هاى جامعه شناسان درباره قرن بيست ويكم و سلطه سكولاريسم و پايان عصر ديندارى بود (ن.ك. تولد يك انقلاب ص۱۴۲-۱۳۶) اين بحران گرچه آميزه اى از اغراض سياسى طرفين و كاستى ها و ناراستى هاى حقوقى و تفاوت هاى فرهنگى بود اما از يك پرسش بزرگ درباره برخى مفاهيم حقوق بشر و پيوند آن با زمينه هاى اجتماعى نيز خبر مى داد. برخى در وصف اين بحران گفته اند پايان گفت وگوى غرب و اسلام و برخى آن را «عميق تر شدن شكاف اسلام و غرب» (بى بى سى ۱۰ فوريه ۲۰۰۶) قلمداد كرده اند. اما واقعيت هاى پيچيده تر و حقايق ديگرى در بطن اين ماجرا وجود دارند، اين نوشتار در دو بخش گزارش و تحليل ارائه مى شود. پيش از هر سخن مرورى فشرده بر ماوقع بايسته است. زيرا بدون دريافت تصوير و ترسيم جامع ترى از حوادث نمى توان به تحليل منطقى تر و جامع ترى از آن دست يافت.
بخش نخست: گزارش
آغاز ماجرا
در تاريخ ۱۰ سپتامبر سال گذشته ميلادى (۲۰۰۵) برابر با ۱۹ شهريور ۱۳۸۴ به مناسبت ۱۱سپتامبر سالگرد حمله تروريستى گروه بنيادگراى القاعده به برج هاى دوقلو در نيويورك كه موجب مرگ چندهزار انسان بى گناه شد و جهانيان را تكان داد و سبب بدنامى وجهه اسلامگرايى در جهان شد، روزنامه دانماركى يولاندز پستن ۱۲ كاريكاتور درباره پيامبر اسلام به چاپ رساند كه هركدام از آنها به نوعى حضرت محمد(ص) را به تروريسم مرتبط مى ساخت. در يكى از جنجالى ترين آنها چهره مردى تصوير شده است كه عمامه او بر يك بمب پيچيده شده و روى اين بمب شهادتين نوشته شده است. در پى اعتراض محدود برخى مسلمانان در كشورهاى مختلف ابتدا روزنامه سوئدى «سونسكا داكبلادت» و روزنامه نروژى «ماگازينت» به حمايت از روزنامه دانماركى پرداخته و آن تصاوير را مجدداً چاپ كردند. اعتراضات در پى اين اقدام دامنه دارتر شد و چند روزنامه اروپايى ديگر به نشانه همبستگى با آنها به بازچاپ آن كاريكاتورها پرداختند. روزنامه ايتاليايى «لااستامپا»، روزنامه اسپانيايى «ال پريوديكو» و روزنامه هاى «ليبراسيون» و «لوموند» در فرانسه و دو روزنامه كرواسى و رومانى از جمله آنها بودند. روزنامه آلمانى «دى ولت» نيز با اين استدلال كه در غرب به خاطر آزادى بيان حقى براى كفرگويى وجود دارد يكى از تحريك آميزترين كاريكاتورها را تجديد چاپ كرد و پرسيد آيا اسلام توانسته است از پس طنز و هجو برآيد (بى بى سى ۱ فوريه ۲۰۰۶). روزنامه فرانسوى «فرانس سوآر» نيز كه همه كاريكاتورها را چاپ كرده است، مى نويسد: «به اين دليل كه نشان دهد در جامعه سكولار تعصب مذهبى وجود ندارد و نيز ما آن را اهانت نمى دانيم مبادرت به بازچاپ آنها كرده است تا ديگران هم ببينند اين تصاوير موهن نيست و از قول خداى مسيحيان نوشت: شكايت نكن محمد، كاريكاتورهاى همه ما را قبلاً كشيده اند.»
دولت فرانسه در برابر فرانس سوآر از آزادى مطبوعات حمايت كرد و تاكيد كرد كه باورها و مذاهب بايد محترم شمرده شوند. بدين ترتيب مسلمانان فرانسه نيز به واكنش هاى اعتراض آميز برانگيخته شدند.
واكنش ها
مسلمانان توجيهات چاپ مجدد تصاوير را نپذيرفتند و اقدام روزنامه هاى فوق موجب گسترش خشم مسلمانان شد. اين اعتراضات ابتدا در كشورهاى عربى صورت گرفت. مردم كالاهاى دانماركى را تحريم كردند و ضربه سنگينى به اقتصاد آن كشور وارد شد. دولت عربستان سعودى سفير خود را از دانمارك فراخواند و ليبى سفارت خويش را در كپنهاگ تعطيل كرد. دفتر اتحاديه اروپا در غزه مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و مهاجمان خواستار عذرخواهى دانمارك و نروژ شدند. در افغانستان سه نفر در حمله به پايگاه سربازان نروژى كشته شدند. تظاهرات و اعتراضات دولت ها و مردم در مصر، لبنان، عراق، امارات، بحرين، كويت، آفريقاى جنوبى، يمن، پاكستان، اندونزى، مالزى و... اوج گرفت و در برخى از كشورها مانند سوريه و پس از آن ايران سفارتخانه هاى دانمارك و نروژ به آتش كشيده شدند.
• آمريكا، انگليس و دانمارك
وزارت امور خارجه آمريكا اقدام روزنامه هاى اروپايى كه دست به چاپ مجدد كاريكاتورها زدند را محكوم كرد و اين تصاوير را اهانت آميز خواند. وزير خارجه بريتانيا نيز از اين روزنامه ها انتقاد كرد و گفت آزادى بيان به معناى توهين نيست. (بى بى سى ۳ فوريه ۲۰۰۶) نخست وزير دانمارك ضمن حمايت از روزنامه دانماركى و تشكر از همدلى آمريكا و اروپا، از مسلمانان جهان نيز پوزش خواست و گفت روزنامه ها در كشور او مستقل هستند و دولت مسئول انتشار تصاوير در روزنامه ها نيست. او افزود ما دشمن اسلام نيستيم و افراط گرايان در حال بهره بردارى از اين موضوع براى راه انداختن برخورد فرهنگ ها هستند و راه حل آن گفت وگو است نه خشونت. (بى بى سى ۷ فوريه ۲۰۰۶)
• پوزش آغازگران
روزنامه يولاندز پستن كه خود آغازگر بحران بود در ۲۸ ژانويه از مسلمانان عذرخواهى كرد و نوشت تصور ما اين بود كه اين ۱۲ كاريكاتور معتدل هستند و فكر نمى كرديم آنها توهين آميز تلقى شوند. اين كاريكاتورها قوانين دانمارك را نقض نكرده اند اما بدون شك احساسات بسيارى از مسلمانان را جريحه دار كرده اند كه به خاطر آن پوزش مى خواهيم. صاحب امتياز روزنامه فرانس سوآرنيز سردبير خود را اخراج كرد كه اين اقدام وى از سوى برخى نمايندگان مجلس فرانسه در تضاد كامل با سنت آزادى مطبوعات تعبير شد و كاركنان تحريريه نيز به اخراج سردبير اعتراض كردند.
• بخش دوم: تحليل مسئله
اكنون ملاحظاتى كه در ابعاد حقوقى، سياسى و حقوق بشرى مسئله شايان اعتنا هستند، بازگو مى شوند. اساس اعتراضات مبنى بر وقوع اهانت به مقدسات مسلمانان است كه در دو زمينه «اهانت» و «مقدسات» موضوع را پى مى گيريم:
۱- مفهوم اهانت: اهانت گفتار يا كردارى است كه موجب تخفيف، سبكى و تحقير شخص شود و عبارت است از: اهانت لفظى يا كلامى، اهانت تصويرى يا اهانت عملى. بنابراين در كاريكاتور مورد بحث گرچه لفظى به كار نرفته اما از نظر مفهومى و اصطلاحى مصداق توهين است.
شرط تحقق اهانت: وجود دو عنصر مادى و معنوى جرم است. بنابراين وجود عنصر مادى جرم كه يكى از اقسام سه گانه فوق است كفايت نمى كند و قصد و نيت (هدف، انگيزه و تصميم) توهين نيز بايد وجود داشته باشد.
مرجع تشخيص: اگرچه تعاريف اهانت مى تواند وسيله اى براى تشخيص آن باشد اما قادر نيست تمام مصاديق اهانت را در همه زمان ها و همه مكان ها پوشش دهد از اين رو فقهاى اسلامى و اصوليين گفته اند مرجع تشخيص اهانت، عرف است. به همين روى آيت الله خويى نيز مى گويد: «ان المرجع الى السب العرف» (مصباح الفقاهه. جلد ۱) زيرا فقها (از جمله شيخ انصارى در مكاسب) مى گويند ممكن است بعضى كلمات و القاب در برخى مناطق فحش و اهانت محسوب شود در برخى مناطق اهانت محسوب نشود. از اين رو اگر عمل يا گفتار يا تصويرى در عرف جامعه اى اهانت نبود و در عرف جامعه اى ديگر اهانت بود، عرف هيچ كدام از آنان براى ديگرى حجيت ندارد. (ن.ك مقاله حقوق بشر يا حقوق مومنان و نيز كتاب اعدام و قصاص از نگارنده).
چنانكه مسلمانان به تصوير كشيدن پيامبر اسلام را جايز نمى دانند و به همين دليل در فيلم محمد رسول الله كه به كارگردانى مصطفى العقاد و حمايت مالى عربستان سعودى ساخته شد تصوير حضرت محمد(ص) و امام على(ع) نمايش داده نشد و فقط شمشير آنها به تصوير كشيده شد. اما عيسويان فيلم زندگى حضرت عيسى را ساخته اند و او را تصوير مى كشند. اين دو باور است و لذا گروهى كه مسلمان نيستند بر نهج قياس با عرف خود به عنوان آزادى بيان حق به تصوير كشيدن ساير پيامبران را براى خود محفوظ مى دانند. هر چند عرف حتى از اين هم نسبى تر است و عرف شرع و عرف متشرعه و يا عرف عوام و عرف خواص نيز همسان نيست چنانكه مرحوم شيخ صدوق از متقدمان و مرحوم علامه شوشترى از متاخران رساله اى درباره «سهوالنبى» مى نويسند اما احدى از علما آن را اهانت به پيامبر ندانستند يا مرحوم علامه مجلسى در «مراه العقول» و مرحوم ميرزا حسين نورى در «فصل الخطاب فى تحريف الكتاب» سخن از تحريف كتاب رانده اند كه گرچه دستاويز برخى اهل سنت عليه شيعيان شده است اما بسيارى از علماى شيعه نيز كه با اين ديدگاه سرسختانه مخالف بودند آن را حمل بر اهانت نكردند حال آنكه در عرف عوام ممكن است مواجهه ديگرى با مسئله صورت گيرد. اصل عرف و حجيت عرف در معناى توهين و نيز تفاوت عرف غربيان و مسلمانان نشان مى دهد مسئله نسبيت و نسبى گرايى فرهنگى واقعيت نيرومندى است و غربيان نمى توانند با ملاك ها و معيارهاى خود درباره ديگر جوامع داورى كنند و از اين سو نيز نمى توان با توطئه انديشى، خود را از درك عمق مسئله آسوده ساخت.
۲ _ ممكن است با توجه به تعاريف و توضيحات بند نخست، ارباب جرايد در غرب بگويند در عرف آنها تصاوير مورد بحث توهين نبوده است. گرچه دولت هاى آمريكا و انگليس و برخى شخصيت ها و جرايد اروپايى آن را اهانت دانسته و محكوم كرده اند و شايد تنها بتوان گفت برخى از آنها قصد توهين نداشته اند اما اين پرسش بر جاى مى ماند كه با توجه به اعتبار و حجيت عرف در نظام هاى حقوقى جهان امروز چرا انكار هولوكاست كه در غرب جرم تلقى مى شود اما در عرف ديگر كشورها حساسيتى در مورد آن وجود ندارد و آن را جرم نمى دانند موجب واكنش و خشم غربيان مى شود و گوينده اش را در ليست سياه مى گذارند. البته به عقيده من بر فرض اينكه مدعيات پاره اى از محققان و نويسندگان غربى مانند روژه گارودى و ارنست زوندل، ديويد اورينگ و يا ترى باكسرر عضو شوراى شهر ليون فرانسه كه به خاطر انكار هولوكاست به زندان محكوم شدند درست باشد ليكن من باز هم با مخالفان آنها همنوايى دارم اما به دو دليل ديگر. يكم از خاستگاه سمبليك و اينكه موضوع هولوكاست جنبه نمادين ضدخشونت پيدا كرده و نبايد اين نهاد تضعيف شود دوم اينكه كميت جنايت مطرح نيست و اگر ثابت شود تعداد كمترى از يهوديان قتل عام شده اند از جنايت بودن نمى كاهد و نازيسم را تبرئه نمى كند.
۳ _ ساختار ذهنى جوامع جهان اسلام براساس وضع موجود آنها شكل گرفته و با توجه به اينكه رسانه ها يا كاملاً دولتى يا فرمانبر دولت هستند، درك دقيقى از استقلال رسانه ها از دولت ها در غرب وجود ندارد. اساساً در آمريكا دولت از داشتن روزنامه و راديو و تلويزيون ممنوع است و در بسيارى از جوامع اروپايى دولت قادر به محدود كردن آزادى رسانه ها نيست. تفاوت رابطه دولت ها و مطبوعات در غرب و شرق يك واقعيت است و نبايد با قياس به نفس كردن، موضع مطبوعات آنها را موضع دولت قلمداد كرد و با ذهنيتى كه در كشورهاى شرقى از مناسبات دولت و رسانه ها وجود دارد درباره آنجا داورى كرد. اما مى توان از روابط رسمى و ديپلماتيك براى جلوگيرى از اقدامات ناشايست رسانه هاى غربى استفاده كرد.
۴ _ به اعتقاد نگارنده با توجه به مضمون تصاوير موهن نسبت به پيامبر اسلام كه هر يك كوشيده بود به نحوى ميان ايشان و تروريسم نسبتى برقرار كند، شايد بتوان گفت موج مخالفت مردمى و حتى روشنفكران در جهان اسلام تا حدودى مى تواند مخالفت با تروريسم نيز تلقى شود زيرا آنها تروريسم را آنچنان نامقدس و زشت دانسته اند كه از اتهام تروريسم به پيامبر خويش بر آشوبيده اند اما واقعيت اين است كه در جريان بحران اخير نيروهاى افراطى مانند القاعده نيز كوشيدند از اين وضعيت به سود خويش بهره بردارى كنند.
۵ _ با توجه به اينكه كاريكاتورهاى موهن به مناسبت سالگرد يازده سپتامبر و قتل كارگران هلندى به ضرب چاقو صورت گرفت و اين جنايت ها به نام اسلام و پيامبر خدا رخ داده است نبايد فراموش كرد كه درواقع بسترساز اهانت هاى فوق روش هاى خشونت آميز گروه تكفيرگرايان و بنيادگرايان بوده است. به همين دليل آيت الله سيستانى از مراجع بزرگ شيعه طى بيانيه اى در دوم محرم ضمن محكوم كردن اهانت روزنامه دانماركى به ساحت پيامبر اسلام، «كسانى را كه با تاويل و بازيچه كردن دين و تحريف آن و روش تكفير و ترور سيماى دين عدالت و محبت اسلام را مشوه مى كنند و بهانه به دست دشمنان و كينه توزان مى دهند را از مسببين اين اهانت ها دانسته و محكوم كرده و از آزاديخواهان و متفكران و روشنفكران مسلمان خواسته است ضمن تقبيح كردن و شنيع دانستن اهانت به پيامبر با كسانى كه با اقدامات پست خود اصول و ارزش هاى والاى دين اسلام را مخدوش مى كنند نيز مقابله كنند.»
۶_ اصل شخصى بودن مجازات: احمد خاتمى امام جمعه موقت تهران ضمن محكوم كردن انتشار كاريكاتورهاى توهين آ ميز در چند نشريه اروپايى به مسلمانان گفت خشم شما مقدس است اما نبايد به سفارت خانه ها حمله كنيد. وزارت امور خارجه ايران نيز حمله به سفارت خانه ها را مردود دانست. اين موضعگيرى ها، مواضعى معقول و منطقى است به ويژه كه اصل شخصى بودن مجازات ها در علم حقوق مى گويد فقط شخصى كه مرتكب جرم شده است (محكوم عليه) بايد به جبران تقصير خويش بار كيفر را تحمل كند و عدالت اقتضا دارد كه بار مجازات بر دوش كس ديگرى سنگينى نكند. عدم رعايت اصل شخصى بودن مجازات مصداق «گنه كرد در بلخ آهنگرى به شوشتر زدند گردن مسگرى» است. بنابراين اگر روزنامه اى در كشورى مرتكب جرم شد نبايد كسان ديگرى كه در سفارت خانه اى در سرزمين ديگر به سر مى برند و چه بسا با آن اهانت ها مخالف نيز باشند مورد تعرض قرار گيرند.
۷ _ حرمت بيوت در شرع از چنان جايگاهى برخوردار است كه در مقررات جنگى اسلام آمده است در شرايط جنگى اگر سرزمينى فتح شد فاتحين حق ندارند بدون اذن صاحب خانه وارد خانه كسى شوند. با اين حال چگونه مى توان به سفارت خانه ها كه در حكم سرزمين آن كشورها محسوب مى شود و خانه عده اى است كه در آنجا كار و زندگى مى كنند و حتى در شرايط جنگى هجوم به آنجا مجاز نيست در شرايط صلح بدان حمله ور شد و آن را به آتش كشيد. قوانين جارى جمهورى اسلامى و مواضع رسمى اعلام شده حكومت نيز با اين عمل مخالفت دارد.
۸ _ حادثه اخير بار ديگر يكى از چالش هاى بزرگ فراروى حقوق بشر را نشان داد. سازمان گزارشگران بدون مرز نيز بيانيه اى در اين رابطه منتشر و پرسشى را مطرح كرد و گفت: اميد آنكه دست كم «ماجراى كاريكاتور» بتواند ياريگرمان در پاسخ به اين سئوال گزنده باشد: «چگونه مى توان آزادى بيان را كه بسيارى در هر كجا كه هستند آن را ضرورتى گرانبها مى دانند، با احترام به اعتقادات عميق افراد، سازگار كرد؟»
مرز ظريفى ميان آزادى بيان و آزادى عقيده وجود دارد. اين دو در برخى موارد ناقض يكديگر مى شوند. آزادى عقيده به مفهوم رعايت احترام براى همه مذاهب و عقايد و اديان است و نمى توان هيچ كدام را ممنوع يا تحقير كرد اما آيا آزادى بيان مى تواند آزادى عقيده ديگران را محدود و آن را مورد اهانت قرار دهد؟
۹ _ از نظر تفكر اسلامى در عين حال كه آزادى عقيده وجود دارد و همچنين عقايد غيرتوحيدى باطل شناخته مى شوند اما هيچ كس حق اهانت يا تحقير آنان را ندارد. در فقه اسلامى توهين به مقدسات ساير فرقه ها و مذاهب حتى اگر ضاله و باطل باشند جايز نيست. همان طور كه مرجع تشخيص اهانت، عرف است و سخنى ممكن است در عرف جامعه اى اهانت باشد و در عرف جامعه ديگرى اهانت نباشد، مقدسات نيز تابع عرف ملل هستند ممكن است براى مردمى، امرى مقدس بوده و براى مردم ديگرى مقدس نباشد اما ما مجاز نيستيم اگر امرى براى خودمان مقدس نبود آن را نامحترم بشماريم. با وجود آ نكه در قرآن آمده است بزرگترين گناه شرك بوده و شرك تنها گناه نابخشودنى شمرده شده است (نساء ۴۸) و فلسفه وجودى اسلام براندازى شرك بوده است اما در قرآن به صراحت آمده است «لاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيبسوا الله عدواً بغير علم» (انعام ۱۰۸) اغلب مفسران آن را چنين ترجمه كرده اند كه به مشركان و معبود مشركان يا بت ها و مقدسات مشركان اهانت نكنيد. به قول علامه طباطبايى اگر به مقدسات ديگران توهين كنيد اين غريزه انسانى است كه از حريم مقدسات خود دفاع كند و به مقابله برخيزد (الميزان ج ۷ ص ۴۳۴) در حالى كه درست در آيه پيش از آن گفته شده است هيچ معبودى جز خدا نيست و از مشركان روى برگردان (انعام ۱۰۷) و عقايد آنها را يكسره باطل مى انگارد اما به دنبال آن مى گويد مقدسات آنان و خودشان را اهانت نكنيد و دشنام ندهيد. جالب تر اينكه نسبت دو مقوله آزادى بيان و آزادى عقيده در اينجا برقرار شده است و آيه حرمت و نهى اهانت به مشركان پس از آن آمده است كه خداوند مى گويد: «اگر خدا مى خواست همه به اجبار ايمان مى آوردند و هيچكس مشرك نمى شد و اى پيامبر ما تو را مسئول اعمال آنها و نگهبان و وكيل آنها قرار نداده ايم و وظيفه ندارى آنها را مجبور به ايمان آوردن سازى.» (انعام ۱۰۷)
در عين حال بر يك قاعده عقلايى به عنوان تعليل اشاره رفته و مى گويد اگر حرمت مقدسات خود را مى خواهيد بايد حرمت مقدسات ديگران را نگه داريد. اگر به آنان توهين كنيد آنان به مقابله برخيزند و توهين موجب شود كه كنش هاى عاطفى برانگيخته شود و كنش هاى عقلانى را ضعيف و خاموش كند و در نتيجه آنان نيز از روى عداوت و دشمنى و نه از روى علم و عقل به خداى شما توهين كنند. به قول قرآن ديگران را به سخره و دشنام نگيريد تا با شما چنين نكنند. حاصل اينكه آزادى بيان نمى تواند اهانت را توجيه كند و آزادى عقيده يعنى احترام متقابل به عقايد يكديگر.
۱۰- در اينجا تعريضى به مردم و دولت هاى غربى و نيز به مردم و دولت هاى اسلامى ضرورى است. برخى از ارباب جرايد در غرب گفته اند كه چاپ كاريكاتور موهن پيامبر اسلام كه احساسات ميليون ها نفر را جريحه دار كرده است خلاف آزادى بيان نيست اما پرسش اينجا است كه چگونه در غرب انكار هولوكاست (حتى با وجود آنكه به زعم اين قلم نسل كشى يهوديان و جنايات هيتلر واقعيت دارد) جرم است و مرتكب مجازات مى شود و اين كار مغاير آزادى بيان نيست اما اهانت به يك پيامبر كه پيامبران همه اديان مقدس و محترمند روا شمرده شده و مخالفت با اين اهانت مغاير آزادى بيان شناخته مى شود؟
اشاره مى كنم كه درست در همين روزهاى جنجال بر سر اهانت به پيامبر اسلام و ادعاى رسانه هاى غربى مبنى بر اينكه آن را مخالف آزادى بيان نمى دانند ارنست زوندل نويسنده كتاب «آيا شش ميليون يهودى كشته شدند» براى محاكمه از كانادا به آلمان تحويل داده شد و همزمان با بحران كاريكاتورهاى اهانت آميز به اتهام تحريك و تقويت تنفر نژادى در آلمان محاكمه او آغاز شد. نفى نسل كشى يهوديان يك جرم جنايى محسوب مى شود و حداكثر ۵ سال زندانى دارد (راديو فردا ۲۰/۱۱/۸۴)
۱۰- و درباره كشورهاى اسلامى نيز اين يادآورى ضرورى است كه بدون ترديد اهانت به پيامبر اسلام و هر يك از پيامبران ديگر هم گناه و هم جرم و هم ناقض حقوق بشر است اما اگر آنان نسبت به توهين و وهن همه مقدسات خويش چنين واكنشى نشان دهند روزگار امروزشان و بلكه شرايط جهان غير از اين خواهد بود كه هست. چرا مسلمانان در برابر بسيارى از اهانت هاى مسلم ديگر بر نمى آشوبند؟ چرا در برابر ساير اهانت هايى كه چه بسا زيانبارتر هستند يا تجويز ضمنى مى كنند يا با سكوت و بى تفاوتى از كنار آن مى گذرند؟ برخى مناسك غيرمستند از جمله اين موارد است. اما در سطح كلان تر به گفته شهيد مرتضى مطهرى «آزادى و علم و صلح» نيز جزء مقدسات بشرى هستند. او دفاع از آزادى را به عنوان يكى از مقدسات بشريت، حق و واجب مى داند (سيره نبوى ص ۲۴۹ و ۲۵۰/ جهاد ص ۴۲/ قيام و انقلاب مهدى ص ۴۵ و ۴۶/ فطرت ص ۷۴ به بعد) در بسيارى از كشورهاى اسلامى كه خشم خود را بحق عليه كاريكاتورهاى موهن نسبت به ساحت پيامبر اسلام نشان دادند، مقدسات اسلامى و مقدسات بشريت مانند آزادى نه يك بار كه هر روز و هر ساعت پايمال مى شود اما چرا آنها سكوت مى كنند و برنمى آشوبند؟ اگر در اين امور نيز حميت خويش را نشان دهند جهان اسلام از بسيارى از گرفتارى ها و عقب ماندگى ها رهايى مى يابد و در برابر غرب نيز جايگاهى ديگر خواهند يافت.
۱۲- آرامش: اكنون كه مسلمانان وظيفه خويش را در اعتراض به اهانت انجام شده نشان دادند بايد به فرمان خداوند عمل كرد و آرامش و وقار و جدال احسن را كه به معناى گفت وگو است پى گرفت. خداوند به پيامبر اسلام مى گويد و اذا مروا باللغو مروا كراما (فرقان ۷۲) هنگامى كه مشركان بر تو گذر مى كنند و سخن لغوى مى گويند با آنان با تسامح و بزرگوارى و گذشت برخورد كن. در جاى ديگرى نيز باز مى گويد: و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً (فرقان ۶۳) هنگامى كه اين جماعت نادان تو را به صورت ناشايست خطاب مى كنند با سلام و احترام پاسخ شان را بگو. به همين دليل بود كه پيامبر اسلام به عيادت كسى رفت كه هرگاه پيامبر از گذرگاه عبور مى كرد بر سرش خاك مى پاشيد و امام على در حالى كه حاكم بود اما در برابر اهانت شديد يكى از خوارج كه شعار «قاتله الله» را عليه امام و در خلال خطابه اش سر داد و يا در كوچه و مسجد به او دشنام مى دادند بى اعتنا مى گذشت. اگر مسير اقامه دعوا در يك دادگاه اروپايى از ابتدا پيموده مى شد حضور حقوقدانان زبردست مسلمان مى توانست اين مسئله را به صورت حقوقى و بنيادى ترى حل كند و عرصه اى براى يك مناظره علمى و عميق را در زمينه آزادى بيان و آزادى عقيده درافكند كه به همگرايى بيشتر جامعه جهانى مى انجاميد. هنوز هم دير نيست و مى توان اين راه را پيمود.