صحنهگردانان اين ماجرا در پي آن بودند كه با واكنش شديد و انحصاري دولت ايران و به ويژه محمود احمدينژاد به ماجراي كاريكاتورها، زمينه ديگري براي برخورد با ايران ايجاد كند. نويسنده آمريكايي، از جلسهاي خبر داده كه در مي سال 2005 با حضور شماري از تئوريپردازان راهاندازي جنگ عراق، درباره اين سوژه تصميمگيري شده است.
در حالي كه نزديك به بيست روز از دور اصلي اعتراضات شديد مسلمانان جهان به كاريكاتورهاي موهن روزنامه دانماركي ميگذرد، برخي تحليلها، كه برگرفته از اطلاعات منتشره در جامعه آمريكاست، حاكي از آن است كه هدف اصلي نشر اين كاريكاتورها، ايجاد فضاي تبليغاتي شديد عليه جمهوري اسلامي بوده است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، موضعگيريهاي رايس، وزير خارجه آمريكا و چند رسانه اصلي ايالات متحده، حاكي از تلاش آنها بر اين نكته بود كه در افكار عمومي جهان، محور اصلي اعتراضات به كاريكاتورها را ايران و سوريه بدانند كه به ويژه حمله به سفارت دانمارك در اين دو كشور و آتش زدن بخشهايي از آن به صورت گسترده در رسانههاي آمريكايي منعكس شد.
صحنهگردانان اين ماجرا در پي آن بودند كه با واكنش شديد و انحصاري دولت ايران و به ويژه محمود احمدينژاد به ماجراي كاريكاتورها، جنگ رواني ديگري عليه جمهوري اسلامي ايران به راه بيفتد و زمينه ديگري براي برخورد با ايران ايجاد كند.
با اين حال، مواضع هماهنگ و غيرمنتظره ملتهاي مسلمان در سراسر جهان و حتي در خود اروپا، اين سناريو را با شكست روبهرو و حتي موضع جمهوري اسلامي ايران در برابر غرب را تقويت كرده است.
اين گزارش ميافزايد: برخي نويسندگان آمريكايي نيز با اشاره به شواهدي، از نقش لابيستهاي نومحافظهكار و تندروي آمريكايي در جريان كاريكاتورها خبر ميدهند؛ از جمله «وبستر گريفين»، نويسنده منتقد آمريكايي، از جلسهاي خبر داده كه در گروه «بيلدر برگر» و در مي سال 2005 با حضور شماري از تئوريپردازان راهاندازي جنگ عراق برگزار و درباره چنين سوژهاي تصميمگيري شده است.
وي در مقالهاي مينويسد: نخستين مرحله انتشار كاريكاتورها در دانمارك، در سپتامبر سال 2005 بود. اين جلسه با شركت و حضور فاشيستهاي محافظهكار مهمي چون «مايكل لدين»، «ريچارد پرل» و «ويليام لوتي» همراه بود كه همه به خاطر نقشهايي كه در تجاوز به خاك عراق داشتند، انتخاب شده بودند. آنان به غير از عراق، در مواردي چون پرونده «Plame»، جعل اسناد كيك زرد نيجريه، پرونده اختلاس «لرد كونراد بلك»، حضور داشتند؛ هر سه نفر از طرفداران متعصب جنگي بزرگتر عليه ايران بودند، البته به اميد اينكه اتهامي به آنان زده نشود و در معرض اتهام نباشند. ديگر شركتكنندگان و حاضران شامل افرادي از هلند، بلژيك و طبقه سلطنتي اسپانيا، راكفلر و بانكداران بينالمللي بودند. همچنين، ديگر شركتكننده اصلي اين گروه «باواريايي»، عضو ثابت و هميشگي پنج سال گذشته؛ يعني «آندرس الدرپ» از دانمارك بود. «آندرس الدرپ» رئيس گروه DONG (گاز طبيعي و نفت دانمارك) و همسر «مرت الدرپ»، مديرمسئول Jyllands- posten؛ روزنامهاي كه براي نخستين بار كاريكاتورهاي پيامبر را منتشر ساخت.
گروه «بيلدر برگر» پس از جنگ جهاني دوم شامل «پرنس فيليپ» عضو SS نازي، پرنس برنارد از هلند و نماينده يكي از نقاط كليدي بود و تحت رياست انگليس ـ آمريكا ملاقاتي داشتند تا اتفاقنظرهاي مربوط به موارد آغازين استراتژي بزرگتر را به تصويب رسانند.
وي ميافزايد: دانمارك تا حد گستردهاي، عروسك خيمهشببازي انگليس در دو قرن گذشته بوده است؛ از زماني كه «لرد نيلسون»، ناوگان دانماركي را در يك حمله مخفيانه در كپنهاك سوزاند، به موقعيت دانمارك به عنوان يك قدرت مستقل، پايان داد.
سردبير روزنامه «Jyllands Posten» كه دستور انتشار كاريكاتورها را صادر كرده، «فلمينگ رز» است. او ارتباطات گستردهاي با «دانيل پايپز» نومحافظهكار، گرداننده «Compus Watch» دارد؛ يك سازمان نئو ـ مككارتي كه يا پروفسورهاي آمريكايي منتقد اسرائيل را بدنام ميكند يا با فلسطينيان اظهار همدردي ميكند.
بوش ميخواست، دانيل پايپز را به رياست شوراي صلح مؤسسه آمريكايي درآورد، چراكه بازوي تحت حمايت مالي دولت براي وزارت خارجه است و مسئوليت سازماندهي كنفرانسها و انتشار كتاب را بر عهده دارد. وقتي پايپز افراطي خارج شد تا بتواند اعتبار بيشتري كسب كند و حكم تأييد سنا را براي پستش به دست آورد، بوش، در تابستان 2003 نامزدي او را با يك حكم تأييد موقت به يك دوره كوتاهمدت در USIP، بدون اعلام تأييد از سوي سنا، مطرح كرد.
«فلمينگ رز»، جزييات مكالمه خود با «رانيل پايپز» در مقالهاي ديگر شرح داده است. آنان درباره نياز به انسجام اروپا براي جنگ تمدنها در برابر جهان اسلام صحبت كرده بودند.
رز نوشته است: پايپز از اين امر شگفتزده شده كه هشدار و زنگ خطري در اروپا، بزرگتر از اسلام ـ كه به مراحل باروري و شكوفايي از حس تضعيفشدهاش رسيده ـ وجود ندارد.
«وبستر گريفين» در پايان مينويسد: ارتباط چنين توافقات نژادپرستانه در انتشار كاريكاتورهاي محمد(ص) بايد از شفافيت كافي برخوردار باشد.