تهران- خبرگزاري كار ايران
عبدالكريم سروش خطاب به همايش دو روزه "ايران, عدالت و آزادي" كه از سوي انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده مديريت دانشگاه تهران و با همكاري دفتر تحكيم وحدت برگزار شد، پيامي را صادر كرد.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، متن كامل پيام عبدالكريم سروش به شرح زير است:
اين لطايف كه از لب لعن تو من گفتم، كه گفت- زين تطاول كه از سر زلف تو من، كه ديدم
عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق- گوشهگيران را به آسايش طمع بايد بريد.
جان سخن همين است كه حافظ ميگويد: در عدل آسايشي است, اين آسايش نه از جنس كاهلي و مردگي و بيانگيزگي است بلكه آرامشي است از جنس رسيدن عاشقي به معشوقي, رسيدن رودي به دريايي, رسيدن ستمرسيدهاي به حقي, رسيدن غربتكشيدهاي به آشنايي, رسيدن پناهجويي به پناهي و رسيدن كمالجويي به كمالي. آرامشي داريم در درون و آرامشي داريم در بيرون.
در فرد، در جامعه تعادلي پويا و ديناميك كه در ميان قبا و غرايض و حاجات و آرمانهاي آدمي پديد ميآيد و كشمكشهاي ويرانگر و سرماسوز نفس را فرو مينشاند و راه را بر تكامل و آزادگي ميگشايد و صدور فضايل را به سهولت ميسر ميسازد. عدالت و اعتدال فردي خوانده ميشود. پيشينيان اين را انقحار غضبي و شهوي بر قبضه سلطان عقل ميشمارند.
اما عدالت اجتماعي به ساختاري برميگردد كه در آن مصالح فرد و مصالح جمع همسو شدهاند و رذايل به سختي و درشتي در آن زاييده ميشوند و شرايط اعتدال و كمال فرد در آن فراهم است و نابرابريها مواجهاند و راه بر كشف حقيقت گشوده است و آزاديها در آن محترماند و حاكمان و سياستگذاران، خادمان و حافظان اين ساختارند و سياست فرزند اين عدالت است و آرامش فرزند آن. چه در جمع و چه در فرد عدالت نه فضيلتي مستقل بلكه شرط امكان و تحقق ديگر فضيلتهاست.
فضايي انفسي يا آفاقي است كه در آن نيكيها به آساني و فراواني و بديها به دشواري و ندرت متولد ميشوند. پيوند عدالت و اخلاق پيوند علي و ناگسستني است.
فرو بستن دست زورگويان و فرونشاندن آتش خشونت همه بر آن است كه در فضاي پراعوجاج ناشي از خشونت و زورگويي، امكان تحقق فضايل و لذا عدالت حاصل نيست.
advertisement@gooya.com |
|
از همه شيرينتر اينكه شرايط ساختاري عدالت و شرايط كشف حقيقت بر هم منطبقند و ساختاري كه به كشف حقيقت اجازه و امكان ندهد، ساختاري غيرعادلانه است.
چه در صحنه كوچك دادگاه و چه در صحنه بزرگ اجتماع، پوشاندن عامدانه حقيقت يا عجز روششناسانه از كشف حقيقت به بيعدالتي آشكار منتهي خواهد شد و چنين است كه دروغگويي و دروغپروري از بهترين نشانههاي بيعدالتياند و جامعهاي كه دروغ به طور سيستماتيك متولد ميشود، به حقيقت در خفا ميرود و جامعهاي بيعدالت و بياخلاق است لذا حقيقتجويان و دروغستيزان و عدالتخواهان و عدالتسازان نيز هستند اما و هزار اما. آنان كه ميخواهند حقيقت مخلوق و محبوب در ديگر حقيقتها نه به دليل، بلكه به قهر سروري ببخشند، دشمنترين دشمنان حقيقت و فضيلت و عدالتند.
من به شما دانشجويان حقيقتجو تبريك ميگويم كه با حقيقتطلبي پايههاي عدالت را استوار ميكنيد و به شما توصيه ميكنم كه عهد خود را با حقيقت نگسستيد كه اين عهدشكني با حقيقت عين پيمانشكني با عدالت است.
حقيقت را بجوييد و حقيقت را بگوييد و با حقيقتستيزان بستيزيد و با نشر حقايق، راه را بر تحريف حقيقت ببنديد و دروغگويان و دروغسازان را بزرگترين دشمنان عدالت معرفي كنيد و از لب شيرين حقيقت نكته دلانگيز عدالت را بشنويد.
عهد ما با لب شيريندهانان بست خدا - ما همه بنده و اين قوم خداوندانند
كاميابي شما را در كشف و نشر حقيقت و بسط عدالت از خداوند عادل خواستارم.