تهران- خبرگزاري كار ايران
نايب رييس اول مجلس خبرگان رهبري با بيان اينكه در شرايط فعلي منافع باندي و جناحي بايد تحتالشعاع منافع اسلام و انقلاب قرار گيرد، بر لزوم ايجاد انسجام و وحدت ملي تاكيد كرد.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، اكبر هاشمي رفسنجاني كه در دومين روز از پانزدهمين روز اجلاسيه مجلس خبرگان رهبري كه در غيات علي مشكيني اداره اين مجلس را بر عهده داشت، طي سخناني به مسأله هستهاي كشورمان اشاره كرد و گفت: امروز بحث هستهاي در نقطه داغي قرار دارد و اميدواريم به خير بگذرد. تصميم شوراي حكام هر چه باشد، ما بايد كار خود را انجام دهيم. اگر متفرق شويم، مشاجره داشته باشيم، به هم تهمت بزنيم، همديگر را ضايع كنيم و ناديده بگيريم، انسجام ملي محقق نخواهد شد.
وي تأكيد كرد: انسجام ملي يك فرمان نيست بلكه يك وظيفه است و آنچه انسجام ملي را محقق ميكند، ايجاد مقتضيات آن است. نميتوان مقتضيات آن را به وجود نياورد اما انتظار انسجام داشت. همه بايد يكديگر را تقويت كنند. در ميدان اداره كشور بايد منسجم حركت كنيم و در مقابل توطئهها بايستيم. ما راه انقلاب را همانطور كه شروع كرديم ادامه ميدهيم و امروز بسيار نيرومندتر از گذشته هستيم.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام با تأكيد بر اينكه با اتحاد و همدلي از تمام بحرانها و مشكلات بيست و هفت سال گذشته عبور كردهايم و امروز هم بايد همين مسير را ادامه دهيم، گفت: اكنون منافع باندي و جناحي بايد تحتالشعاع منافع اسلام و انقلاب قرار بگيرد. بسياري از مسلمانان دنيا چشم به ايران دوختهاند و اگر الگوي وحدت در ايران ناموفق باشد، آنها را نااميد خواهد كرد. آنچه راه پيشرفت را باز ميكند، ساختن يك ايران مسلمان، آزاد و آباد و متكي به عموم مردم است نه متكي به ترس، وحشت و ارعاب و بستن فضا.
وي تصريح كرد: اگر بتوانيم عدالت اسلامي را آنطور كه هست، محقق كنيم خيلي ميتوانيم پيشرفت كنيم. اگر نيرويمان صرف از ميدان به در كردن افراد انقلابي شود، خطر بزرگي پيش رو داريم. من نميتوانم باور كنم كسي كه بيست يا سي سال براي كشور خدمت كرده، به راحتي او را طرد و حتي بدنام كنند و بعد دم از انسجام ملي بزنند. انسجام نياز هميشگي ما است و ما طلبهها مسووليت بزرگي براي پاسداري از اتحاد مردم داريم.
هاشمي رفسنجاني تأكيد كرد: انسجام ملي نيازمند ايجاد مقتضيات وحدت است. نميتوان مقتضيات انسجام را به وجود نياورد اما انتظار تحقق آن را داشت. با مشاجره، تفرقه، تهمت زدن و ناديده گرفتن يكديگر، انسجام ملي محقق نميشود.
نايب رييس اول مجلس خبرگان رهبري با اشاره وضعيت مردم عراق در زمان صدام يا مردم افغانستان در زمان طالبان، گفت: هيچ ملتي از سلطه بيگانه استقبال نميكند مگر اينكه از وضع موجود در كشورش ناراضي باشد. آمريكا فكر ميكرد اگر با كمك دو ائتلاف آتلانتيك با محوريت ناتو و ائتلاف پاسيفيك با محور اتحاد قدرتهاي شرقي حركت كند، ميتواند به اهدافش برسد. آمريكا هنوز هم به ائتلاف آتلانتيك اميدوار است و امروز بحثهاي جدي وجود دارد كه مقابله با ايران و عراق را به ناتو بسپارند. امروز هزينه نگهداري نيرو در عراق بيشتر از نتايجي است كه آنها در اين كشور به دست ميآوردند.
وي اختلاف اروپا و آمريكا در خاورميانه را بسيار جدي خواند و افزود: اروپاييها ميدانند كه اگر آمريكا روي منابع گنج منطقه خاورميانه بنشيند، خواستههاي خود را به قيمت گرفتن باجهاي فراوان به اروپا تحميل خواهد كرد و اگر اروپا در اين گنج سهيم نباشد، كارش بسيار دشوار خواهد شد. با تحركات اخير، آمريكاييها به دنبال محاصره ايران هستند و فكر ميكنند با محاصره ايران آسانتر به نتيجه ميرسند، اما روند محاصره ايران براي آنها نتيجه معكوس داشته است.
هاشمي رفسنجاني با اشاره به اهميت آمريكا براي دو كشور پاكستان و هند، گفت: مساله فلسطين براي آنها دشواريهاي جدي به بار آورده است و در لبنان و سوريه نيز نتوانستند مشكلاتشان را حل كنند. در عراق و افغانستان هم نتيجه معكوس گرفتند و حضورشان در آسياي ميانه بسيار متزلزل است. آمريكاييها تا به حال از سياست محاصره ايران به نتيجه درستي نرسيدهاند بلكه در مواردي عقب رفتهاند. اكنون آنها شرايط جديدي خلق كردهاند تا از طريق مساله هستهاي، حقوق بشر، فلسطين و تروريسم، ايران را بيشتر تحت فشار قرار دهند.
نايب رييس اول مجلس خبرگان رهبري به هجمههاي آمريكا عليه ايران اشاره كرد و گفت: ايران در بسياري از موارد مواضع خود را به طور صريح مطرح كرده است، آمريكاييها بهانههاي مختلفي براي انزواي ما پيدا كردهاند و تبلغيات سهمگيني عليه ما آغاز كردهاند. در اين شرايط، وظيفه ما انسجام و وحدت ملي است.
رييس مجلس خبرگان رهبري در ادامه به طرح مساله خاورميانه بزرگ پرداخت و گفت: محتواي واقعي طرح خاورميانه بزرگ هنوز به طور واقعي و عميق تشريح نشده است. بعد از فروپاشي شوروي آمريكا براي اثبات اينكه قدرت منحصر به فرد جهان است، نظم نوين جهاني را مطرح كرد. در آن زمان پيشبيني ميكرديم كه اگر آمريكا قدرت بلامنازع جهان باشد ممكن است براي دنيا گران تمام شود.
وي افزود: بعد از فروپاشي شوروي، برنامه آمريكاييها در مساله نظم نوين جهاني جديتر شد. آنها درصدد برآمدند همه قلمرو شوروي را تصرف كنند تا ايران را بطور كامل محاصره نمايند. با پيروزي دموكراتها، برنامه جرج بوش پدر آسيب ديد و تفكر جمهوريخواهان رونق قبلي را نداشت. دموكراتها مقدمه جهاني شدن را فراهم كردند اما با پيروزي مجدد جمهوريخواهان، نظم نوين جهاني شكل جديدي به خود گرفت و با عنوان طرح "خاورميانه بزرگ" مطرح شد. آنها در محاسباتشان به اين نتيجه رسيدند كه اسلام حرف اول و آخر را خواهد زد و ايران و اسلام در منطقه خطري براي اسرائيل محسوب ميشوند.
هاشمي رفسنجاني انتفاضه اول و دوم فلسطين و حركت حزبالله لبنان را يكي از ناكاميهاي آمريكاييها در اجراي طرح خاورميانه بزرگ عنوان كرد و گفت: طرح خاورميانه بزرگ بعد از 11 سپتامبر جنبه عينيتر به خود گرفت و آمريكا سردمداري خود را براي منطقه و جهان اعلام كرد. آنها ميدانستند تروريسمي كه آن را بهانه قرار دادهاند، از طالبان و القاعدهاي به وجود آمده كه مخلوق خود آمريكاست. به هر حال با فرزند نامشروع خود حربهاي براي ورود به اين منطقه ايجاد كردند. اهداف، محدوده و نحوه اجراي طرح خاورميانه بزرگ در اظهارات سردمداران كشورهاي غربي مشخص ميشود و براي اولين بار اين طرح در روزنامه الحيات در اردن منتشر شد، به طوري كه محدوده جغرافيايي اين طرح 22 كشور عربي و چهار كشور غير عربي را دربرميگرفت و در نهايت طرح خاورميانه بزرگ در اجلاس جي8 مورد بررسي قرار گرفت.
وي تصريح كرد: استراتژي آمريكا در طرح خاورميانه بزرگ به سه دوره "بهم ريزي"، "دوران گذار" و "برنامهريزي" تقسيم ميشود كه پوششي براي تحقق اهداف استعماري آمريكا است. تامين منافع حياتي آمريكا در دهههاي آينده و تحميل فرهنگي به دنياي اسلام مطابق با معيارهاي فرهنگ غربي از جمله اهداف واقعي آمريكا از پيگيري اين طرح در خاورميانه است.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه آزادي و توسعه انساني، حقوق زنان، حقوق بشر، دموكراسي و آزادي، از جمله شعارهايي است كه آمريكا براي رسيدن به اهداف خود در كشورهاي خاورميانه مطرح ميكند، گفت: طرح آنها اين است كه با تغيير فرهنگ مردم كشورهاي اسلامي و انطباق آن با معيارهاي غربي، مردم را از اسلام جدا كنند. خوشبختانه آمريكاييها در عراق شكست خوردند و وضعشان در عراق غير از آنچه فكر ميكردند، شده است. شعارهاي آمريكاييها به مشكلي براي خودشان تبديل شده و مردم فهميدهاند كه اگر بر سرنوشت خود حاكم باشند، ديگر سلطه بيگانه را نخواهند پذيرفت. مردم عراق خواستار خروج آمريكاييها از اين كشور هستند و در انتخابات خود نشان دادهاند كه چه ميخواهند. انتخابات افغانستان و قانون اساسي اين كشور نيز مطابق آنچه مورد نظر آمريكاييها بود در نيامد لذا آمريكاييها در دوران گذار به مشكلي برخوردند كه هر روز جديتر ميشود.