حسین شریعتمداری، سردبیر کیهان تهران، آنقدرها که اصلاحطلبان و مخالفان ادعا کردهاند از نفوذ و اطلاعات حکومتی برخوردار نیست. بر اساس نوشتههای اکبر گنجی، تاریکخانه اشباح بازویی رسانهای داشت که از طریق آن بخش جنگ روانی و تبلیغاتی خود را پیش میبرد و مهره اصلی این بازوی رسانهای کسی جز حسین شریعتمداری بازجوی سابق زندانیان سیاسی نبود. بسیاری از قربانیان و یا خانوادههای قربانیان حقوق بشر در دوره خاتمی و یا قبل از آن مشاهده کرده بودند که پیش از بازداشت و شکنجه یا قتل قربانی، کیهان شروع به پروندهسازی درباره آن شخص میکند و بدین وسیله زمینه بازداشت و سرکوب را فراهم میکند. برخی بر این اساس همیشه کیهان میخوانند تا بدانند آیا رژیم قرار است در آینده نزدیک به سراغشان بیاید یا نه؟ بسیاری او را بلندگوی نظام و بیان کننده نظریات محافل امنیتی و مراکز پنهان قدرت میدانند.
با ریاست جمهوری احمدی نژاد اما تاریکخانه اشباح برخی از اتاقهای خود را شیشهای کرد. مردان مسئول قتل عام و ترورهای مخفی در کابینه و فعالان سیاسی و مطبوعاتی در ملاء عام زیر تهدید و سرکوب قرار گرفتند. مصباح یزدی دیگر آیةالله مخفی و صادر کننده پنهان احکام ترور و شکنجه نبود. سیاست آشکار دولت حالا سیاست تاریکخانه بود. در چنین حالی چهره شریعتمداری به عنوان بلندگوی محفل و چهره با نفوذ و صاحب اطلاعات را میتوان منصفانهتر مورد بررسی قرار داد. نگاهی کوتاه به برخی از نوشتههای کیهان در شش ماه اخیر چه در موارد سیاسی حساس و مهم مانند مسئله اتمی و چه مسائل کوچک از قبیل فعالیت سازمانهای غیر دولتی خارجی در ایران نشان میدهد که آقای شریعتمداری آن قدرها که رقیبان اصلاحطلب ادعا میکنند نیرومند نیست و حتی اطلاعاتی که به او میرسد نیز اغلب نادرست است و بعید است که منبع آن وزارت اطلاعات ایران و محافل امنیتی باشند.
از هر مورد مثالی میزنم که مشتی است نمونه خروار:
1. مسئله اتمی
حسین شریعتمداری مخالف سرسخت طرح روسیه مبنی بر غنیسازی در خارج از کشور و طرفدار خروج ایران از NPT است. از قول سردبیر و یا خوانندگان کیهان (که در واقع خوانندگان خیالی هستند و ستون سئوال و جواب با خوانندگان مکالمه شریعتمداری با خودش است) بارها همین موضع اتخاذ شد در حالیکه موضع رسمی مقامات دولتی بسیار نرمتر از این بود و صرفنظر از مسئله غنیسازی هرگز خواستار خروج از NPT نبودند. درواقع دایره تصمیمگیری قدرت موافق ادامه مذاکرات با روسیه در روندی طولانی است و نه دست رد بلافاصله زدن بر سینه طرح روسیه آنطور که شریعتمداری میخواهد.
2. مسئله فعالیت سازمانهای غیر دولتی – مورد سوروس (SROOS)
مدتها است که کیهان کاردهای خود را برای “سازمان جامعه باز سوروس” تیز میکند. کیهان شریعتمداری حضور سازمان سوروس در داخل ایران را تهدیدی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ارزیابی میکند و خواهان کوتاه کردن دست این سازمان غیر دولتی و متوقف کردن پروژههای آن است. خطری که کیهان و شریعتمداری در حضور این سازمان در ایران میبینند بخاطر سابقه سوروس در اروپای شرقی و شوروی سابق است که نفوذ مالی و فعالیتهای غیر دولتی سوروس نقش عمدهای در تحولات سیاسی این کشورها ایفا کرد. آقای شریعتمداری نگران تکرار سناریوی سقوط دولت های کمونیستی در مورد جمهوری اسلامی است و از این رو کیهان مرتب درباره خطر سوروس به دولتمردان ایران هشدار میدهد. اما واقعیت این است که حضور سوروس در ایران بیشتر برای کار درباره بیماری ایدز و مواد مخدر است و ربطی به مسائل سیاسی و حقوق بشری ندارد. حضور سوروس و برنامه بهداشت عمومی آن، چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت، به نفع مردم ایران است بی آنکه خطری برای دولت ایران داشته باشد. این مسئله را مرکز اطلاعاتی کشور بخوبی میدانند و از همین رو بدون نگاه ایدئولوژیک و با هوشمندی به سوروس و پروژهاش اجازه ادامه کار میدهند.
اطلاعات و دانش مراکز راهبردی نظام ظاهرا به ندرت به حسین شریعتمداری منتقل میشود. شریعتمداری و کیهان فقط در موارد سرکوب و برای پروندهسازی به کار گرفته میشوند و نه در بحثهای استراتژیک.
به عبارت دیگر، در مجموع چنین به نظر میرسد که شریعتمداری، بازجوی سابق زندانیان سیاسی تبدیل به مهره بیاهمیتی شده که در محافل قدرت چندان جدی گرفته نمیشود.