برگزاری تجمعات اعتراضی ، راهپیماییها ، اعتصابات و به طور کل مبارزات مدنی مسالمت آمیز یکی از کم هزینه ترین و بهترین ابزارهای رسیدن به مطالبات و خواسته های مردمی در ایران و کلیه نقاط جهان است هر چند با اذعان به این نکته که جمهوری اسلامی با تاکتیک ها و تکنیکهای مختلف اعم از سانسور ، خشونت و روشهای دیگر به مبارزه با این اجتماعات می پردازد اما به عقیده من می توان با نقد و بررسی دقیق و موشکافانه چنین اجتماعاتی و دامن زدن به مباحث مرتبط با آن ، حتی با وجود جو سرکوب و اختناق کنونی ، موفقیت چنین اجتماعاتی را تضمین نمود ، با این پیش فرض با نگاه و نقدی بر تجمع اعتراضی روز جهانی زن در پارک دانشجو که به عقیده من یکی از مدنی ترین و موفقیت آمیز ترین تجمعات شکل گرفته طی سالهای گذشته بود سعی می شود تا با تاباندن نور بر زوایای پنهان و مغفول مانده آن اساسا این سوال را مطرح ساخت که چگونه می توانستیم تجمع بهتری را برگزار کنیم و در آینده چه کارهایی می توانیم برای موفقیت چنین اجتماعاتی انجام دهیم ؟ با این حساب آنچه در ادامه این مقاله می خوانید انتقادات و پیشنهاداتی صریح و روشن بر تجمع روز جهانی زن و بطور کل تجمعات اعتراضی اینچنینی است :
1 _ تجمع روز جهانی زن در حالی آغاز شد که گروهای مختلف مدافع حقوق زن طی بیانیه ها و اعلامیه های خود محلها و مکانهای مختلفی را برای تجمع روز جهانی زن انتخاب و اعلام کردند ، این موضوع علاوه بر اینکه باعث سردرگمی و بلاتکلیفی تعداد زیادی از علاقه مندان حضور در این اجتماعات شده بود باعث دو تکه شدن تجمع کنندگان و کمتر شدن آنان و نهایتا کم هزینه تر شدن سرکوب آنها توسط پلیس و نیروهای سرکوبگر شد ، اینکه چرا سه محل مختلف برای تجمع روز زن اعلام شد به عقیده من یکی به علت عدم هماهنگی بین گروهای مختلف یا عدم تبعیت و همکاری آنها با یکدیگر بود و یکی بخاطر خودخواهی گروهایی بود که می خواهند با پیش دستی در اعلام محل تجمع و پافشاری روی آن ابتکار عمل این تجمعات اعتراضی که هر ساله برگزار می شود را بدست گرفته و کارکردهای این تجمعات را به صورت غیر شرافتمندانه ای به نفع خود ظبط کنند و این در حالی است که اساسا بعضی از این گروها و یا این شخصیتها به تنهایی یا با حامیانی که دارند پشتوانه های برگزاری یک تجمع اعتراضی مستقل را نداشته و از چنین امکانی نیز برخودار نیستند ، بنابراین می باید فرهنگ عمومی زیاده خواهی گروه های مختلف را نه تنها درک نموده و آنها را از چنین اقداتی دور سازد بلکه گروها و شخصیتهای مختلف نیز از زیاده خواهی و سهم طلبی پیش از حد خود دست بردارند تا چنین شکافها و اختلافاتی موجب ناکامی یا کامیابی کمتر چنین تجمعاتی نگردد .
2 _ متاسفانه تعدادی از گروها و مدافعین حقوق زنان با توسل به اعلامیه های ساختگی و مبتنی بر تهیج آفرینی های کاذب هر چند با هدف حمایت از این تجمعات سعی در کشاندن تعداد بیشتری از مردم به این تجمعات اعتراضی را داشتند که نفس این کار به تنهایی غیر اخلاقی و تخریب کننده اعتماد عمومی در بلند مدت به این دعوتها و فراخوانهاست ، هر چند واقعیت تلخی است اما در گذشته بارها مبتنی بر همین تهیج آفرینی های کاذب و ساختگی و همین اعلامیه ها و بیانیه های دروغین بارها علاقه مندان حضور در تجمعات اعتراضی در محل تجمعات اعتراضی حاضر شده اما چون هیچ تجمع کننده و هیچ معترضی را نیافته اند نه تنها با دلسردی از محل تجمع رفته اند بلکه در آینده نیز هر گونه بیانیه و فراخوانی حتی فراخوانهای واقعی و برنامه ریزی شده را برای برگزاری تجمعات اعتراضی دروغ یا غلو شده پنداشته اند ، بنابراین همگی ما باید بپذیریم که نمی توان بر مبنی تهیج آفرینی کاذب و اعلامیه ها و بیانیه های غیر واقعی و دروغین مردم عادی را به تجمعات اعتراضی دعوت کرد بدون آنکه کوچکترین تدارک و برنامه ریزیی را برای برگزاری این تجمعات تدارک دیده باشیم . متاسفانه دو نقد ذکر شده تا بدینجا ( به عقیده من ) به تنهایی نقش بیشتری از نیروهای سرکوب گر در ناکامی تجمعات اعتراضی تا کنون به جا گذاشته است .
3 _ در تجمع اعتراضی زنان در پارک دانشجو ، تعدادی از دانشجویان یک دانشگاه با کرایه یک اتوبوس به محل تجمع اعتراضی آمدند ، بسیار جالب است بدانید که به این دانشجویان اجازه برگزاری مراسم روز جهانی زن در دانشگاه خود را نداده بودند بنابراین آنها خود را محدود نکرده و در تجمع اعتراضی بیرون از دانشگاه شرکت نمودند ، به اعتقاد من یکی از بزرگترین کارکردهای یک تجمع اعتراضی خوب بازتاب گسترده ای است که نه تنها در کل جهان بلکه در کل ایران به جای می گذارد ( مخصوصا به خاطر شرایط خاص ایران ) باور کنید هیچ رسانه پر قدرتی مانند برگزاری تجمعات اعتراضی نمی تواند چنین نفوذی را بین افکار عمومی ایجاد نماید ، به زبانی ساده تر برگزاری یک تجمع خوب و مناسب می تواند به مانند یک رسانه تبلیغی پرقدرت پیام مطالبات تجمع کنندگان را در سطح گسترده ای از افکار عمومی منتشر سازد و نهایتا با حساس کردن افکار عمومی ، حمایت آنان را به عنوان اساسی ترین رکن تحقق مطالبات مدنی فراهم سازد ، شاید نیاز به گفتن نباشد که دستیابی به مطالبات مدنی بدون نفوذ و حمایت عامه مردم ، یا به عبارتی دیگر تنها با حمایت اقشار فرهیخته و نخبه جامعه بدست نیامده و نخواهد آمد ، بنابراین برگزاری چنین اجتماعاتی ، می تواند به مانند پل ارتباطی باشد میان اقشار نخبه جامعه و مردم عامه ، با چنین مقدمه ای شرکت دانشجویان در مراسمهای دانشجویی داخل دانشگاه یا شرکت مردم در سالنهای سربسته هیچگاه بازتاب گسترده یا پیام روشنی را در میان عامه مردم و نهایتا جذب حمایت آنان ندارد بنابراین پیشنهاد این است که با توجه به اینکه دانشجویان از پتانسیل بسیار مناسبی برای برگزاری موفقیت آمیز چنین اجتماعاتی برخوردارند حدالمقدور در صورتی که امکان حضور آنان در یک تجمع اعتراضی مسالمت آمیز و برنامه ریزی در بیرون از دانشگاهها فراهم است خود را محدود به دانشگاهها یا فضاهای سربسته نکرده و در مراسمهای بیرون از دانشگاه شرکتی فعالتر نمایند .
4 _ اعلام زمان تنها یک ساعت برای این تجمع ( روز زن ) یکی از سیاستهای خوبی بود که برای این اجتماع در نظر گرفته شد ، شخصا تا به امروز در هفتاد درصد تجمعات اعتراضی تهران شرکت کردم و آنچه تا به امروز مشاهده کردم این بود که اکثر هزینه هایی که تجمع کنندگان پرداخت می کنند مربوط به طولانی شدن زمان تجمعات اعتراضی و زمانهای انتهایی تجمعات اعتراضی است ، اوصولا حضور مردم در کنار نیروهای لباس شخصی و انتظامی در ساعات طولانی از یک تجمع اعتراضی و همچنین رودررویی بیش از حد آنها با یکدیگر باعث می شود جو سنگینی برای تجمع کنندگان بوجود بیاید البته چنانچه تعداد تجمع کنندگان بسیار بالا باشد چنین فضایی شکسته خواهد شد اما بهتر است تا حصول چنین امکانی ساعت تجمع محدود باشد ، ضمن اینکه تجربه سالها حضور بنده در این تجمعات ثابت کرده نیروهای سرکوبگر در تجمعات سازمان یافته و متشکل حداقل نیم ساعت را صرف اخطار ، جمع آوری نیرو ، گزارش تجمع به مقامات بالا و اقدامات تشریفاتی اولیه می کنند ( در این مدت گیج هستند ) و با این حساب همین نیم ساعت اول و بیست دقیقه بعدی که برخودرهای نیروهای انتظامی کم کم آغاز گردیده و بعد از بیست دقیقه به اوج خود می رسد زمان نسبتا مناسبی برای برگزاری این تجمعات است ، بعد از این زمان معمولا دستگیریها آغاز می گردد و جو بسیار سنگینی برای تجمع کنندگان ایجاد می شود که حضور در آن فقط هزینه ها را افزایش می دهد ، بنابراین ما علاوه بر اینکه باید بیاموزیم در این زمان کوتاه کلیه اقدامات تدارک دیده شده خود را انجام دهیم باید بیاموزیم که نه از زمان اعلام شده زودتر به محل تجمع بیایم که حساسیتها را قبل از تجمع بیشتر کند و نه دیرتر به محل تجمع بیاییم که همزمان با شرکت کنندگان مقدمات اولیه تجمع که مشکل ترین قسمت تشکیل یک تجمع است را تدارک ببینیم .
5 _ پارک دانشجو یکی از بهترین محلهایی بود که برای تجمع روز جهانی زن انتخاب شد ، منتهی قبل از باز کردن این موضوع از این به بعد از کلمه مشروعیت سرکوب استفاده می کنم که در طی آن نیروهای سرکوبگر و افکار عمومی با وضعیتی که از تجمع می بینند از سرکوب تجمع حمایت کرده یا حداقل با آن مخالفت نمی کنند این سرکوب شامل زمان تجمع اعتراضی ، دستگیری و تعقیب تجمع کنندگان است ، به نظر من هیچ زمانی نباید برگزاری تجمعات اعتراضی باعث ایجاد ترافیک و بهم خودرن نظم شهر گردد ، هر چند چنین اقدامی در کوتاه مدت پیام تجمع را در سطح وسیعی از شهر منتشر می سازد اما عده ای از مردم و نیروهای انتظامی با دیدن چنین وضعی با وجود تردیدی که دارند بیشتر برای سرکوب تجمع کنندگان قانع شده و اقدام شدیدتری را انجام می دهند ، باور کنید بسیاری از سربازان و درجه داران نیروی انتظامی یا سپاهی نه تنها علاقه ای به سرکوب تجمع کنندگان ندارند بلکه در زمانهای مختلف در برابر فشارهای وارده برای سرکوب مقاومت زیادی از خود نشان می دهند که با چنین اقداماتی ممکن است حمایت آنان را از تجمع کنندگان از دست بدهیم ، در کره جنوبی زمانی که کره ای ها در جام جهانی فوتبال موفقیتهای بزرگی را کسب کردند میلیونها نفر از مردم کره به خیابانها ریختند اما جالب است بدانید عکسهای ماهواره ای نشان می داد که هیچ کدام از این تجمع کنندگان از پیاده رو ها خارج نشده بودند ( به خاطر احترام به حق تردد خودروها در خیابانها ) ، چنین اقداماتی فازهای مثبتی را به افکار عمومی و نیروهای سرکوبگر می رساند و از مشروعیت سرکوب تجمع کنندگان شدیدا می کاهد ، برگردیم به بحث اصلی محل تجمع یعنی پارک دانشجو ( یک پارک ) جای کاملا خوبی بود چون نه تنها نظم عمومی را مختل نمی کرد بلکه چون در کنار یک محل کاملا پرتردد بود می توانست نظر مردم زیادی را به خود جلب کرده و نهایتا حمایت آنان را کسب کند کما اینکه اینگونه هم شد همچنین این محل صرفا یکی یا دو ورودی نداشت که نیروهای انتظامی بتوانند با بستن آن ورود تجمع کنندگان به محل تجمع را کنترل نماید یا محدود سازند بنابراین این محل جای بسیار خوبی برای تجمع بود .
6 _ خطرات و تهدیداتی که متوجه مردم برای شرکت در تجمعات اعتراضاتی می شود باعث می گردد تعداد کمتری از مردم در تجمعات اعتراضی شرکت نمایند ، در واقع اگر هزینه های حضور در تجمعات اعتراضی زیاد باشد مردم زیادی در تجمعات اعتراضی شرکت نخواهند کرد ، حال برعکس اگر هزینه های حضور مردم در تجمعات اعتراضی کاهش یابد تعداد بیشتری از مردم در تجمعات اعتراضی شرکت می کنند و تعداد بیشتر تجمع کنندگان یعنی موفقیت بیشتر و سرکوب سختر ، حال سوال اینست که چگونه می توان هزینه های حضور در تجمعات اعتراضی را به حداقل رساند تا شاهد حضور تعداد بیشتری از مردم در تجمعات اعتراضی باشیم ؟ در پاسخ به این سوال به این دو استدلال توجه کنید :
الف ) طرح مطالبات و خواسته های غیر عاقلانه و غیر قابل دستیابی یا طرح شعارهای افراطی در یک تجمع اعتراضی که فرضا به مطالبات زنان اختصاص دارد نه تنها مطالبات اصلی تجمع کنندگان را به حاشیه می کشاند بلکه هزینه های حضور در تجمعات را اقزایش می دهد ، فرض کنید تجمع کننده ای را در این اجتماعات دستگیر کنند ، اگر در این تجمع فرضا به خامنه ای فحش داده شود یا شعار مرگ بر جمهوری اسلامی داده شود حال آنکه به حقم باشد ضمن اینکه هیچ کدام از این شعارها امکان تحقق نخواهند داشت انجام چنین اقداماتی صرفا باعث می گردد به دستگیر شدگان در این تجمعات هر انگ و تهمتی را زده و فشارهای زیادی را به آنان وارد نمایند ، کما اینکه در تجمعی مثل روز جهانی زن که هیچ اقدام قابل توجهی انجام نشد ( مثل طرح شعارهای افراطی و تخریب اموال عمومی ) حتی با دستگیری تعداد زیادی از تجمع کنندگان هیچ اتهامی را به ایشان نمی توانند وارد نمایند و ناگزیر بعد از چند وقت مجبور به آزادی تمام آنها می شوند .
ب ) همانطور که در بخش ها قبلی نوشتیم چنانچه تجمعات اعتراضی در نظم شهر اختلال ایجاد نماید یا باعث مزاحمت دیگران شود مشروعیت سرکوب بیشتری فراهم می کند و هزینه های حضور در این تجمعات افزایش می یابد علاوه بر این اگر تجمع کنندگان پس از تحریک نیروهای سرکوب گر به امکانات عمومی مانند باجه ها تلفن ، ماشین ها نیروی انتظامی و ..... آسیب رسانند یا به زد و خورد با نیروهای سرکوب گر اقدام نمایند به شدت باعث افزایش مشروعیت سرکوب تجمع کنندگان و نهایتا افزایش هزینه های حضور در این اجتماعات می گردد ، بدون تعارف بگویم که اگر دو بار از این اتفاقات بیافتد دیگر هیچ کس در تجمعات اعتراضی شرکت نخواهد کرد ، بگذارید به یک مثال اشاره کنم که در شلوغیهای خرداد ماه سال هشتاد دو که به عقیده من وسعت آن بسیار بیشتر از اعتراضات تیرماه سال هفتاد و هشت بود تقریبا جمهوری اسلامی به ناتوانی خود در برخورد با این تجمعات اعتراضی پی برد اما متاسفانه تجمعات اعتراضی بعد از از طی روزهای اولیه رفته رفته تبدیل به هرج و مرج طلبی و ناامنی شدند به گونه ای که تقریبا بسیاری از شروع کنندگان اولیه اعتراضات دست از حمایت این تجمعات برداشتند و بسیاری از مردم حامی این اعتراضات طی روزهای آخر آرزوی زودتر تمام شدن آن را داشتند ، در همین حین رسانه های جمهوری اسلامی نیز توانستد با نشان دادن تصاویر اعتراضات که دیگر تبدیل به هرج و مرج طلبی و اغتشاش شده بود اعتراض کنندگان را گروهی اراذل و اباش معرفی نمایند و با کسب مشروعیت سرکوب بسیار زیادی که از افکار عمومی بدست آورده بودند به قلع و قمع اعتراض کنندگان پرداختند و هزینه های بسیار سنگینی را بر روی دوش مردم گذاشتند ، همانطور که قبلا نوشتیم برگزاری تجمعات اعتراضی به مانند یک رسانه پرقدرت است که به سرعت در بین افکار عمومی نفوذ کرده و افکار عمومی را نسبت به مطالباتی که تعقیب می شود حساس می کند ، حالا اگر در این تجمعات هرج و مرج طلبی اتفاق بیافتد یا تصویر منفی از تجمع کنندگان یا اعتراض کنندگان مخابره شود نه تنها این رسانه قوی هیچ کارکرد مثبتی نخواهد داشت بلکه تصویر منفیی نیز از اعتراض کنندگان منتشر می سازند ، متاسفانه جمهوری اسلامی همواره با در دست داشتن رسانه های پر نفوذی که دارد از این موضوع به صورت غیر اخلاقی به نفع خود استفاده نموده و با وارونه کردن حقایق و با بهانه کردن اتفاقات ناهمگونی که در این تجمعات رخ می دهد تصویر نادرستی از اعتراض کنندگان به مردم ایران و جهان مخابره می کند ، به نظر من پیامی که تجمع روزجهانی زن به ایران و جهان مخابره شد بسیار مثبت تر و مفیدتر از پیامی بود که در خرداد ماه سال هشتاد و دو با آن همه وسعت به افکار عمومی مخابره شد .
7 _ بسیاری از مردم و فعالین سیاسی چنین استدلال می کنند که مردم نمی توانند در مقابل زد و خورد نیروهای انتظامی و تحریکات آنها دست روی دست گذاشته و تماشا کنند بنابراین می باید تجمع کنندگان دست به اقدامات متقابل زده و از خود دفاع نمایند ، من هم نمی توانم چنین حقوقی را نادیده بگیرم و این حق را برای مردم قائل هستم که از خود دفاع نمایند اما باید ببینیم این کار چه چیزی را نصیب ما می کند و چه چیزی را نصیب نیروهای سرکوبگر ، واقعیت این است که مردم ایران مردمی احساساتی هستند ، همیشه شاهد این موضوع بودم که مردم ایران به اصل و فرع قضیه توجه زیادی نداشتند و همواره در منازعات مختلف به این موضوع علاقه مند بودند که چه کسی مظلوم واقع شده تا از او حمایت کنند ، هر چند این خصییه اخلاقی ایرانیان درست نیست و بیشتر از سایر مردم جهان وجود دارد اما این به معنی عدم وجود این خصیصه در میان مردم دیگر جهان نیست ، افکار عمومی ایران و جهان شدیدا به ندای حق طلبی و صدای مظلومیت مردم در سرتاسر گیتی پاسخ می گوید و از ان حمایت می کنند به عقیده من هر یک باتوم یا یک لقد یا یک مشتی که زنان ایرانی در تجمع روز جهانی زن خوردند دهها برابر آن را نیروهای سرکوبگر و جمهوری اسلامی خواهند خورد ، اگر مردم از خود دفاع می کردند و به حمله به نیروهای انتظامی می پرداختند یا چنین وانمود می شد هیچگاه پیامی را که گروهی از مردم صلح طلب ، با خواسته های منطقی که نه تنها هیچ اعتقادی به کاربرد خشونت ندارند بلکه از اقدامات تلافی جویانه نیز خودداری کرده اند ، نمی توانست پیام خوبی را به افکار عمومی منعکس سازد ، خوشبختانه یکی از رفتارهای شایسته ای که در روز تجمع زنان وجود داشت این بود که علارقم ضرب و شتم هایی که صورت گرفت هیچ کس رفتار غیر نسنجیده ای انجام نداد ( البته یکبار چندین دفعه زنان و مردان به نیروهای انتظامی گفتند وحشی ) و به همین صورت هم آنچه که باعث تقویت صدای زنان شد همین مظلومیت و صلح طلبی بود که آنان در برابر نیروهای پلیس داشتند ، بحث دیگر این است نیروهای انتظامی و حتی لباس شخصی که هیچ تمایلی به زد و خورد هم وطنان خود ندارند با مشاهده هتاکی ، دفاع مردم از خود ، یا زدن نیروهای انتظامی توسط مردم به شدت تحریک می شوند و برای کاربرد خشونت بیشتر تئوریزه می شوند و این نه تنها به معنی از دست دادن حمایت آنان از مردم است بلکه به معنی افزایش زد و خوردها و افزایش خشونت در یک تجمع اعتراضی آنهم معمولا به نفع نیروهای سرکوبگر است .
8 _ باید بپذیریم که تعداد زیادی از کسانی که در این تجمعات شرکت می کنند بنا بر فراخوانها و دعوتهایی که صورت گرفته تنها با هدف حمایت از حقوق زنان به این تجمع می آیند ، شاید طرح مطالباتی که سالها در گلوی تک تک ما جمع شده و هر لحظه اماده بیرون ریختن است برای تعدادی از آنها ناخوشایند باشد و هیچ جذبه ای برای آنها نداشته باشد که هیچ دافعه هم داشته باشد ، متاسفانه بینش هایی که در مورد تجمعات کارگری ، معلمین ، پرستاران ، کارکنان شرکت واحد و تجمعات زنان یا به طور کل تجمعات صنفی وجود دارد این است که می باید با حضور در این اعتراضات و اعتصابات و متاسفانه سواستفاده از فضای بوجود آمده به این اعتراضات رنگ و بوی سیاسی داد و در آنجا به طرح مطالباتی که سالها نتوانسته ایم آنها را مطرح سازیم پرداخت ، متاسفانه صرف وقوع چنین اقداماتی این اقدامات باعث نابود شدن این مبارزات مدنی و به انحراف کشیدن آنها می شود ، باید بپذیریم تعداد بسیاری از مردم درست یا نادرست از شرکت در اعتصابات و اعتراضی صنفی یا غیر سیاسی خود صرفا با این تصور که مبادا حضور آنها باعث شائبه سیاسی بودن آنها یا ضد انقلاب بودن آنها شود از حضور در این اعتراضات خودداری می کنند حال انکه اگر ما هم بیاییم سعی کنیم چنین رنگ و بویی به این مبارزات مدنی بدهیم دیگر هیچ رمق و مجالی برای شرکت آنان در این تجمعات باقی نمی ماند و ما خود بخود افراد شجاع و جسوری که تن به این اعتصابات داده اند را از افرادی که نگران حضور خود در این تجمعات هستند محروم کرده ایم و زمینه شکست آنها را فراهم کردیم ، بنابراین اگر ما قصد حمایت از ان جی ا ها را داریم قصد حمایت از جامعه مدنی و قصد حمایت از مبارزات صنفی را داریم که خود به خود چنین اقدامی بیشترین خدمت را به آزادی و دمکراسی و مطالبات عمومی شهروندان می کند باید از چنین سیاستهایی دست برداشته و صرفا با حمایت از دستیابی این شهروندان به مطالبات خود موفقیت آنان را تضمین کنیم و مطمئن باشیم که موفقیت ما در گرو موفقیت آنان نهفته است و بس ، مطمئنا چنین کاری هم تقویت این نهادها را در کوتاه مدت و هم به تقویت خواسته های آزادیخواهانه و دمکراسی طلبانه ما در بلند مدت منجر می شود . برگردیم به بحث اصلی که وقتی فراخوانی بر مبنی حمایت از یک قشر جامعه صادر می گردد تعدادی از مردم به اشتباه از ترس اینکه مبادا انگ سیاسی بودن یا ضد انقلاب بودن به آنها وارد شود از حضور در این تجمعات صنفی خودداری می کنند و با سواستفاده ما برای سیاسی جلوه دادن این مبارزات ، دیگر برای عدم شرکت در این اجتماعات کوچکترین تردیدی نمی کنند .
9 _ متاسفانه بسیاری از عقلای بی عمل و آفیت نشین سیاسی با تصور اینکه برگزاری تجمعات اعتراضی خلاف قوانین و مقررات است چنین استدلال می کنند که می باید با احترام به قانون نه تنها از شرکت در این تجمعات مسالمت آمیز خودداری کرد بلکه می باید شرکت کنندگان در این اجتماعت را نهی و نفی نموده تا از شرکت در آن خودداری نمایند ، در حالی که اساسا برگزاری نافرمانیهای مدنی ، راهپیماییها ، تجمعات اعتراضی و اعتصابات یکی از بدیهی ترین حقوق فرا ملی و فرا قانونی تمام مردم جهان است ، فرا ملی و فرا قانونی یعنی هیچ کشور و هیچ قانونی نمی تواند حق اعتراض و حق پیگری مطالبات به صورت مسالمت آمیز را از انسانها سلب نماید . علاوه بر این موضوع در ماده بیستم اعلامیه جهانی حقوق بشر که جمهوری اسلامی نیز به اجرای آن متعهد شده آورده شده : هر کس حق دارد آزادانه در احزاب و جماعت های مسالمت آمیز شرکت نماید ، پس یا جمهوری اسلامی اعلامیه حقوق بشر را پذیرفته یا اینکه می باید از آن خارج گردد که چنین حقوقی را به رسمیت نمی شناسد . از جمله موارد دیگر قانونی بودن چنین اجتماعات مسالمت آمیزی اصل بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی است که آورده : تشكيل اجتماعات و راه پيمايي ها , بدون حمل سلاح , به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است ، قاعدتا وقتی نوشته شده تشکیل اجتماعات آزاد است به معنی اخذ مجوز از وزارت کشور نیست و اگر قوانینی هم در این مورد وضع شده بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده و می باید ملغی گردد. حرف اصلی آنست که فعالین سیاسی و مردم نه تنها با این حقوق آشنا شوند بلکه برای تحقق آن پافشازی کنند ، وقتی خود مردم و متاسفانه فعالین سیاسی این حقوق را قبول نداشته باشند مسلما نباید از جمهوری اسلامی انتظاری داشت که این حقوق را دو دستی به انها اهدا نماید .
10 _ متاسفانه بسیاری از فعالین و گروههای سیاسی چنین استدلال می کنند که چنین اعتراضاتی تنها باعث ریزش نیرو و پرداخت هزینه و نهایتا انفعال بیشتر جامعه می گردد ، به عقیده من این گروه بر خلاف تمام ادعاهایی که دارند همان افرادی هستند که منتظر دستی غیب از آسمانها و یا دستی اعیان از آمریکا برای حل مشکلاتشان هستند ، به عبارتی دیگر این گروه یا بیشتر منتظر کرم و لطف جمهوری اسلامی هستند تا بلکه روزنه ای را برای فعالیتهای جزیی و امن و امان آنها فراهم کند یا در کنج عافیت نشسته اند که مبادا این اندک مجال تنفسی را هم از آنان سلب نمایند ، در پاسخ به این استدلالها علاوه بر استناد به مواردی که ذکر کردم تا این اعتراضات با کمترین هزینه برگزار گردد به قسمتی از مقاله رفراندم و ابزارهای دمکراتیک خود اشاره می کنم که در زیر می توانید قسمتهایی از آن را بخوانید :
(( ما ياد نگرفتيم ، براي رسيدن به خواسته ها و مطالبات خود هزينه های درست ، برنامه ريزي شده و منطقي پرداخت كنيم ، متاسفانه اكثر نيروهاي سياسي بجای ترویج شجاعت و جسارت مدنی ، عافيت نشيني و فرار از زير بار مسوليت مدني خود را در زير بار كلماتي چون پرهيز از خشونت ، پرهيز از انقلابي گري ، پرهيز از هرج و مرج طلبي و پرهیز از جنگهای خیابانی پنهان مي كنند و علتش هم اين است كه يا با قواعد استفاده از ابزارهاي مدني و دمكراتيك آشنا نيستند و يا اينكه اصولا انگيزه لازم براي يك رفرم كلي و اساسي را ندارند « يعني دوست دارند اوضاع همين گونه که هست بماند » ، به هر روي ، روي صحبت ما بيشتر با آن گروهي از فعالین سیاسی است كه بدنبال مبارزه بدون هزينه هستند « كه البته وجود خارجي که البته وجود خارجی نداشته و ندارد » در اين مورد بايد متذكر شويم که حتي موفق ترين نافرمانيهاي مدني ، انقلابها و رفرم هاي اساسي جهان همواره با پرداخت هزينه هايي همراه بوده است كه براي نمونه مي توان از راهپيمايي نمك به رهبري گاندي اشاره کرد كه در جريان راهپيمايي مسالمت آميز مردم در شهر « ساتياگراهي هاي بي » در گيري هایی ميان مردم و نيروهاي انتظامي رخ داد كه بيش از دهها نفر كشته شدند ، در نافرماني مدني آفريقاي جنوبي كه مخالفين تبعيض نژادي در طي آن پاسپورتهاي رفت و آمد خود را به نشانه اعتراض سوزاندند ، 8500 نفر دستگير شدند « در اين نافرماني نيروهاي استعمار از مردم آفريقا خواسته بودند براي رفت و آمد در آفريقاي جنوبي با پاسپورت حركت كنند كه مردم در اعتراض به اين قانون به مدت سه ماه هر روز به صورت دسته جمعي پاسپورتهاي خود را جلوي مامورين استعماري مي سوزاندند و به اين ترتيب به صورت داوطلبانه به زندان مي رفتند » ، در آمريكا نیز برگزار كنندگان نافرمانيهاي مدني در اعتراض به جنگ ويتنام دست به گردهمايي و اعتصاب زدند و از پرداختن ماليات به دولت خودداري كردند و پروندهاي مالياتي را آتش زدند ، كه در طي اين نافرماني 13000 نفر دستگير و زنداني شدند ، در سال 1983 در آمريكا ، 5000 نفر از مردمي كه در حمايت از پناهجويان آمريكاي مركزي دست به نافرماني هاي مدني زده بودند که همگی دستگير شدند ، در تابستان سال 1283 در ايران ، و در طي دومين نافرماني مدني تاريخ ايران كه منجر به برگزاري راهپيمايي مردم به سمت قم و پناهنده شدن نيروهاي آزاديخواه به سفارت انگليس شد بيشتر از 50 نفر كشته شدند « ولي مردم توانستند براي اولين بار مجلس را به حكومت تحميل كنند » تمام اين نمونه هاي نشان مي دهد كه به هر روي گذر به دمكراسي همراه با پرداخت هرينه هايي است كه عدم پرداخت آنها ممكن است اجتناب ناپذير باشد و این به تنهایی دلیلی برای انجام ندادن نافرمانیهای مدنی نیست ))
لینک مقاله ذکر شده : http://irandp.org/news/fa/?mi=2&ni=2997
به امید ایرانی آزاد و مدرن
کاوه شیرزاد سخنگوی حزب دمکرات ایران
[email protected]