سيمور هرش، خبرنگار آمریکایی دربارهی برنامه حمله هوایی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران گزارش مىدهد. مقامات سياسى جمهورى اسلامى ايران آن را جنگ روانى عليه ايران مىخوانند و جورج دبلیو بوش، رییس جمهور آمریکا اين خبر را ”گمانهای بیاساس“ مى نامد. اما تا چه حد در شرايط فعلى امكان حمله نظامى آمريكا به ايران به بهانه مناقشه اتمى جدى است؟ و آيا آنطور كه در بيانيه تعدادى از دانشجويان آمده ”این دعوا دعوای مردم ایران نیست، بلکه جدالیست بر سر تعیین حاکمیت در ایران است و انرژی هستهای تنها بهانه و ابزاری برای جنگ منافع“ محسوب مى شود؟ آقاى دكتر محمد ملكى، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل سياسى در گفتگويى با دويچه وله به پرسشهای ما پاسخ داده است:
دویچهوله: گزارش سیمور هرش، خبرنگار آمریکایی دربارهی برنامه حمله هوایی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران و بدنبال آن گمانهای بیاساس خواندن این شایعه و يا خبر از سوی جورج دبلیو بوش، رییس جمهور آمریکا، این سوال را مطرح میکند که آيا در شرایط فعلی حمله نظامی آمریکا به ایران مىتواند عملی گردد؟
ملکی: آنچه من میتوانم بعنوان یک ایرانی كه در این مملکت زندگی میکند، بگویم، این است که مردم ما بهیچوجه موافق جنگ و خونریزی و حمله نیستند. چون میدانند که اگر حملهای صورت بگیرد، دودش به چشم مردم خواهد رفت. حالا اگر اینها مراکزی را بزنند خواه ناخواه این مراکزی هست که ملت ما روی آن سرمایهگذاری کرده. درست است که اینها بدون اطلاع ملت برای غنیسازی اورانیوم و کارهایی که میخواهند بکنند، میلیاردها سرمایهگذاری کردهاند ، ولی درهرحال این پولیست که از جیب ملت رفته و در نتیجه فقر و بیکاری و نداری مردم اینکار انجام شده است. اما فعلا مسئلهای که مطرح هست، بحثی که بین خود آمریکاییها هست، تا اینجا برخی از آنها پیشنهاد میکنند و میگویند تنها راه این است که به این مراکز حمله بشود و از آنطرف هم بعضی ها میگویند که این حمله باید از سوی اسراییل صورت بگیرد و اسراییل هم از آنطرف تکذیب میکند و میگوید که ما هیچوقت اینکار را انجام نمیدهیم. و در واقع حرفهایی آنها میزنند و حرفهایی هم اینها میزنند، مانور میدهند، تظاهرات میکنند و میگویند ما به بمب دسترسی پیدا کردهایم، به سلاحهایی که بینظیر، کم نظیر است. خلاصه ازاین صحبتها و حرفها.
من تنها چیزی که میخواهم بگویم این است که در این جریان، دراین بحثی که بین دو طرف درگرفته است، یک چیز گم شده، در حالیکه ملت ما دنبال آن هست. ملت ما دنبال دمکراسیست، ملت ما دنبال آزادیست و مثل اینکه این مسئله فراموش شده است. اگر در ایران در شرایط ويژهای یک حکومت منتخب مردم روی کار بیاید، به نظر من تمام این مسایل حلشدنیست، هم مسئلهی انرژی اتمی و هم مسایل دیگر. ما الان میدانیم که بحث آمریکا و ایران یا اروپا و ایران، تمام منحصر شده به مسایل اتمی، در حالیکه مسئلهی اتمی یکی از مسایل ما هست و بزرگترین مشکلی که ما الان داریم مشکل حقوق بشر است و گرفتاریهایی که مردم دارند. نبود آزادی، نبود مراکزی که مردم بتوانند حرف خودشان را بزنند. مردم بعد از ۲۸ سال تازه فهمیدند که چه خبر بوده. این به دلیل نبود آزادی، نبود دمکراسیست. هجده سال پیش که اعلام شد و افشا شد که اینها دارند یک کارهایی میکنند، کسی اطلاع نداشت. درحالیکه اگر دمکراسی در مملکت باشد، مردم اطلاع دارند، دولت بدون اجازه مردم صنار نمیتواند خرج بکند. این بودجهای که اینها در این مدت خرج کردند بهیچوجه با اطلاع عمومی نبوده و هیچکس اطلاع ندارد. حالا در این شرایط آمریکا و ایران با هم بحث میکنند و درگیر شدهاند. یکی میگوید ایران را بزنیم، دیگری میگوید ایران را نزنیم و از این صحبتها. در حالیکه من اعتقادم براین است، دنیا چرا به این مسایل توجه نمیکند. آمریکا بجای اینکه تهدید به حمله نظامی بکند و مردم را بترساند یا مردم را در حالتی قرار بدهد که مجبور بشوند بخاطر دفاع از مملکتشان از این حکومت استبدادی و دیکتاتوری پشتیبانی بکنند، بیاید و فشار روی مسایل حقوق بشر بیاورد. یکمقداری به این مراکز حقوق بشر جهانی فشار بیاورد که آنها به ایران گوشزد كنند که آقا اینقدر ظلم و بیعدالتی و این مسایل در مملکت نباشد. هر روز اعدام، هر روز دستگیری و هر روز کشتار. به این مسایل بپردازند. من فکر میکنم ملت ما امروز این نیاز را دارد، تا اینکه بیاید بحث بکند و اصلا فکرش را متوجه این مسئله بکند که آیا آمریکا ایران را خواهد زد یا نخواهد زد.
دویچهوله: آقای دکتر ملکی، با توجه به صحبتی که شما کردید، بعضی از مفسران و کارشناسان بر این عقیدهاند که هدف آمریکا در درجه اول مسئلهی اتمی ایران نیست و یا شاید مسئله دمکراسی به این شکلی که شما هم مطرح کردید منظور نباشد، بلکه مسئله کنترل نفت و گاز ایران در کشورهای همسایه است. شما این مسئله را چطور میبینید؟
ملکی: ببینید، بطور قطع آمریکا و اروپا و اصولا کشورهای سرمایهداری آنها منافع خودشان را درنظر میگیرند. الان هم اگر اینکارها را میکنند و این مسایل را مطرح میکنند باز بخاطر منافع خودشان هست. دلیلاش هم این است که در این مملکت در عرض ۲۷ سال بزرگترین جنایات اتفاق افتاد، بزرگترین کشتارها که شاید در تاریخ بیسابقه بوده در دهه ۶۰ اتفاق افتاد. در سال ۱۳۶۷ یک کشتار واقعا بیسابقه از زندانیهای بیگناهی که دوران زندانیشان را میگذراندند انجام شد. در مورد تمام این مسایل دنیا سکوت کرد، آمریکا سکوت کرد. حالا چطور یکباره به این فکر افتاده که بیاید و در ایران دمکراسی برقرار بکند و فکر دمکراسی باشد. نه! این مسایل نیست. آمریکا و اروپا فکر منافع خودشان هستند. اینها میخواهند این منطقه را که منطقه نفتخیز و منطقه ثروتمندی هست از نظر منابع زیرزمینی زیر سلطهی خودشان دربیاورند. اما اگر در گذشته فکر میکردند که با تقویت دیکتاتورها، مثل عربستان و کویت و جاهای دیگر، میتوانند اینکار را بکنند، امروز به این نتیجه رسیدهاند که با افرادی که یک کمی دمکراسی را رعایت بکنند، اما آن دمکراسیای که مورد نظر خودشان هست و در عین حال، حکومتهایی که یکمقدار رابطهای با مردم داشته باشند و ظاهرا دمکرات هم باشند و بتوانند در عینحال منافع غرب و بخصوص آمریکا را هم تامین کنند.
دویچهوله: در بیانیهای که تعدادی از فعالان دانشجویی در چند روزاخیر منتشر کردهاند، از جمله آمده است که «این دعوای اتمی، دعوای مردم ایران نیست، بلکه جدالیست بر سر تعیین حاکمیت در ایران است و انرژی هستهای تنها بهانه و ابزاری برای جنگ منافع است». این مسئله را شما چطور میبینید؟
ملکی: بله. این نامه نامهی بسیار جالبی بود که عدهای از دانشجوها نوشتند و واقعیت را بیان کردند. اصلا این جنگ بین آمریکا و ایران و این حرفها، مسئله این است که ایران میخواهد به هر ترتیبی سرپا بایستد و نظام خودش را حفظ بکند. میبینیم که یک روز با آمریکا مذاکره میکند و یکروز هم میگوید اصلا هر کسی به آمریکا برود قلم پایش را میشکنیم. این بازیهایی که درمیآورند. آنچه مهم است، این نظام میخواهد به حکومت خودش ادامه بدهد و هدفی هم جز این ندارد و این مسئلهی اتمی و این مسایل بیشتر برای این است که آن مسئلهی اصلی که دمکراسی و آزادی در ایران هست تحت الشعاع قرار بگیرد و بتوانند با ساخت و پاختهایی که معمولا در آخرین لحظات میکنند، مثل در جریان جنگ و غیره و غیره، کاری بکند که در هرحال تا حدى اروپا و آمریکا را آرام بکند و به حکومت خودش ادامه بدهد. اینکه دانشجویان به این مسئله اشاره کردند واقعیتیست ملموس و همه احساس میکنند که هدف نهایی این رفت و آمدها و این گفتگوها و این موافقتها و مخالفتها و مذاکره با آمریکا این است که نظام ولایی بتواند خودش را حفظ بکند و چند صباح دیگر برگرده ملت سوار بشود.
دویچهوله: در بیانیه دانشجویان آمده است که «هرگونه تحریم اقتصادی در تضاد آشکار با منافع کوتاه و بلندمدت مردم ایران است». نظر شما در اين مورد چيست؟
ملکی: این هم باز یک واقعیت است. اگر تحریم اقتصادی عملى بشود، واقعا دودش به چشم مردم میرود و مردم هستند که دچار مشکلاتی زیادتر از این خواهند شد و اینکه دانشجویان گفتهاند یک واقعیت است و به نظر من، من بازهم این را تکرار میکنم، بجای این بحثها مثل تحریم اقتصادی و بستن حسابها و از این مسایل، بهتر است که اگر آمریکا همانطوری که مدعیست و آقای بوش و خانم رایس هم مدام میگویند که ملت ایران ملت فهمیده و باشعور و بافرهنگیست، اگر واقعا دلشان بحال ملت ما میسوزد بجای همهی این حرفها، واقعا بیایند سازمانهای بینالمللی را تحت فشار قرار بدهند و خودشان با قدرتی که دارند حکومت ایران را تحت فشار قرار بدهند که در ایران یک نظام دمکراسی برقرار بشود که در این نظام دمکراسی مردم بتوانند سرنوشت خودشان را تعیین بکنند. مردم با یک رفراندوم رای بدهند که آیا این نظام و این چنین نظامی را، و اصولا حکومت دینی را میخواهند یا نمیخواهند. و بعد مردم هستند که نوع حکومت خودشان را انتخاب میکنند. به نظر من اگر کسی در اروپا، درآمریکا یا در هر نقطهی دنیا دوستدار ملت ایران هست، باید کمک بکنند به اینکه شرایطی فراهم بشود که ملت ایران بتواند آزاد باشد و در یک شرایط آزاد اظهارنظر بکند و نوع حکومت خودش را انتخاب بکند.
دویچهوله: آقای دکتر ملکی، با سپاس از اینکه وقت در اختیار ما گذاشتید.
شیرین جزایری