درحالي که دولتهاي غربي براي محروم کردن ايران و نسلهاي آينده آن از توانمندي در چرخهً سوخت هسته اي و فن آوريهاي مربوط به آن، از اظهارات ناآگاهانه و غير ديپلماتيک برخي سردمداران جمهوري اسلامي مدد ميگيرند، طيف نيروهاي ملي بر سر دو راهي ظاهراً مشکلي قرار گرفته اند. از يک سو، بر اساس مباني تفکر ملي، نفي حق مسلم ملت ايران در دسترسي و برخورداري از انرژي صلح آميز هسته اي غير قابل قبول خواهد بود و از سوي ديگر، اعلام حمايت از برنامه هسته اي ايران، از سوي برخي که اشتباهاً ستيز با حکومت را تبديل به دشمني با ايران کرده اند ، همسويي با حاکميت تلقي خواهد شد.
بديهي است بحران موجود تنها به عرصه مناسبات ديپلماتيک جمهوري اسلامي محدود نبوده و تبعات ويرانگر آن نيز به اين حيطه محدود نخواهد ماند. تحريکا ت جريانا ت رو به خارج طي ماه هاي اخير افزايش چشگيري يافته است. راه اندازي تلويزيون آذري براي ايجاد بلوا در آذربايجان، هياهوي تشکل موسوم به خلق عرب در اهواز، و ربايش مرزبانان ايراني در جنوب شرقي کشور و رخنه ماموران خرابکاري و جاسوسي آمريکا و اسرائيل به ايران تنها چند نمونه از مواردي است که در رسانه ها انعکاس يافته است.
در همين حال در برون مرز، جريانات ضد ملي از يک سو و ساواکي هاي فراري از سوي ديگر، فضاي فعاليت سياسي را به حدي مسموم کرده اند که واژه اپوزيسيون در افکار عمومي در بهترين حالت با بلاهت و وقاحت مترادف شده است و به برکت راديو تلويزيونهاي تجاري، سعي بر اين است که حتي حرمت رجال تاريخي ايران نيز به باد فنا برود .
در اين آشفته بازار حتي رهبري مجاهدين خلق هم از محاق به در آمده اند و هر دم با برگزاري تجمعي در يک پايتخت اروپايي و يا در آمريکا، به مطالبه مزد سرسپردگيهاي خود اميدوارند. از سوي ديگر، گروهي که به واسطه بي توجهي جريانات درون مرزي، اکنون در خارج از کشور بر کرسي رفراندوم نشسته اند، هر روز با پيامهاي آشکار و پنهان در صدد توجيه اقدام خصمانه عليه ايران هستند.
در حاکميت ايران، تماميت خواهان همچنان به سياستهاي خود محوري و عدم توجه به مدبران ملي و چاره انديش لجوجانه ادامه ميدهند و در خارج تشکلهاي صوري به واسطه آگاهي از انزواي خود در بين مردم ايران ، کوله بار آمال خود را با نيات جنگ طلبانه نئومحافظه کاران پيوند زده اند.
در اين وانفسا، وظيفه ملي ايجاب مي کند که رفع خطر از کشور اولويت يابد و اين بجز با تشکيل صف واحد توسط کليه نيروهاي آزاديخواه، ملي و مصلح امکان پذيرنخواهد بود.حاکميت مي کوشد چنان نشان دهد که در عرصه منازعه هسته اي، تنها دو صف وجود دارد: صف حاکميت و صف انيران و سرسپردگانشان. رسالت مليون، احياي جبهه واحدي است که در آن کليه جريانات اصيل آزاديخواه، اعم از انديشمندان و متفکرين دگرانديش، احزاب ملي، تشکلهاي صنفي دانشجويان، معلمان و بازاريان، تشکلهاي اصلاح طلب، که به اصول هفت گانه جبهه ملي ايران قائل اند، بتوانند منسجم شوند.
فعالان داخل کشور توانشان را براي ايجاد چنين اتحادي بسيج کرده اند که اثرات آن بزودي نمايان خواهد شد. ما امضا کنندگان اين بيانيه ضمن حمايت از اين راهبرد اصولي، کليه نيروهاي ملي و آزاديخواه غير وابسته را به پيوستن به صف واحد فعالان درون کشور و اتخاذ موضع واحد در برابر تهديدات ملي و بين المللي فرا مي خوانيم.
به سردمداران قدرتهاي جهاني، بويژه ايالات متحده و بريتانيا توصيه مي شود موضع گيري در مقابل سياستهاي افراطي جناح حاکم در ايران را با صف بندي در مقابل حقوق حقه ملت ايران و سد کردن مسير توسعه ايران اشتباه نگيرند. بي توجهي به اين نکته در عمل به تقويت افراطيون و رشد احساسات غرب ستيزي در ايران و منطقه خواهد انجاميد.
جنبش ملي ايران با اتکا به سابقه تاريخي و پايگاه اجتماعي خود، قادر است با حفظ موضع و مرزبندي روشن با حاکميت، در سنگر دفاع از منافع ملي بايستند، همانگونه که در طي جنگ هشت ساله با عراق، نيروها و شخصيتهاي ملي در همه ظرفيتها از کيان ملي دفاع کردند.
امروز ما در برابر آزمون تاريخ قرار گرفته ايم. باشد تا جبهه ملي ايران و کليه نيروهاي همسو از اين آزمون سربلند بدرآيند.
افرادي که تا کنون امضا کرده اند:
مهندس فريدون اميرابراهيمي، دبير کميته سياسي جبهه ملي ايران، خارج از کشور
دکتر سيف اهدايي، شوراي عالي جبهه ملي ايران، خارج از کشور
دکتر بهرام بهراميان، مشاور عالي جبهه ملي ايران در آمريکا
نادر تقي زاده، جبهه ملي ايران، قبرس
دکتر مجيد حاجي بابايي، فعال دانشجويي، تهران
دکتر غلام حسين رازي، عضو هيات اجرايي جبهه ملي ايران،آمريکا
مجيد ستاري، جبهه ملي ايران، سوئد
مليحه محمدي، فعال سياسي
ابراهيم مرادي، جبهه ملي ايران، قبرس
بيژن مهر، عضو هيات اجرايي جبهه ملي ايران، خارج از کشور
دکتر فرزاد وحيد، جبهه ملي ايران شاخه بريتانيا