* آيا پيشنهاد جديد اروپا به ايران، آخرین گام غرب در راه تفاهم است؟
پس از به توافق نرسيدن اعضاى دائم شوراى امنيت در مورد نحوه برخورد با جمهورى اسلامى، حال صحبت از پيشنهاد جديد اروپا به ايران در ميان است. اين طرح در نظر دارد تا با دادن امتيازهايى به جمهورى اسلامى، دولت ايران را به پذيرش خواستهاى جامعه جهانى ترغيب كند.
اندكى پيش از آغاز كار آخرين نشست اعضاى دائم شوراى امنيت بهاضافه آلمان براى رسيدگى به مناقشه هستهاى ايران، محمود احمدىنژاد، در حركتى غيرمنتظره، نامهاى را خطاب به جرج دبليو بوش نوشت، كارى كه در حيات جمهورى اسلامى بىسابقه بود. در رابطه با طرح اخير اروپايىها براى ايران، و تاثيرهاى احتمالى نامه احمدىنژاد به بوش در منطقه و جهان، دكتر داود هرميداس باوند استاد علوم سياسى و كارشناس روابط بينالملل، به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ داده است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
دویچهوله: دکتر باوند، خانم رایس وزیر خارجه آمریکا گفته است که غرب دو هفتهی دیگر هم منتظر خواهد ماند تا آلمان، انگلستان، فرانسه طرح جدید خودشان را که حاوی مشوقهایی برای ایران است، ارائه کنند. با توجه به اینکه آمریکاییها تا چندروز پیش حتا میگفتند، ممکن است با وجود مخالفت روسیه و چین قطعنامهی پیشنهادی فرانسه و انگلستان را در شورای امنیت به رایگیری بگذارند، به نظر شما صحبتهای اخیر خانم رایس را میشود نوعی عقبنشینی ارزیابی کرد؟
داود هرمیداس باوند: بله، چون این تجدیدنظری که در موضع قبلی ایشان شده است، حاکی از آن است که آمریکا یا در پرتو موضعگیری چین، روسیه و شاید، به نحوی از انحا اروپاییها موافقت کردهاند که یک تلاش مجدد صورت بگیرد که توام با پیشنهاد امتیازاتی به ایران باشد.
دویچهوله: پس، دکتر باوند، به نظر شما چرا خانم رایس همزمان از قصد دولت آمریکا برای تحریم مالی علیه ایران به کمک متحدینی که خارج از شورای امنیت دارد سخن میگوید، با این استدلال که ایران مرکز حمایت مالی از تروریسم است؟ آیا تناقضی در این میان دیده نمیشود؟
داود هرمیداس باوند: آمریکاییها بر این بودند که اگر مقصودشان از طریق شورای حکام و شورای امنیت به نتیجه نرسد، خارج از سازمان ملل با همکاری کشورهایی به صورت دستهجمعی برنامههایی را در قبال ایران، حالا از تحریمها آغاز خواهد شد تا فرآیند بعدیاش، در پیش بگیرند. چیزی شبیه قطعنامهی اتحاد برای صلح که در سال ۱۹۵۰ در مورد کره به تصویب رسید، با این اختلاف که آن قطعنامه در مجمع عمومی به تصویب رسید. ولی، همانطور که اشاره فرمودید، فعلا آمریکاییها یک تجدیدنظر مقطعی کردهاند که مجددا اروپاییها نقش میانجیگری را ایفا کنند با پیشنهادات جدیدی برای دولت ایران که به یک توافقی نایل بشوند در مورد مسئلهی تکنولوژی هستهای، که آن درخواست حساس آنها این است که ایران جریان غنیکردن اورانیوم را بحال تعلیق کامل دربیاورد. حالا، این پیشنهاد امتیازاتی که به ایران میخواهند بدهند، اگر یک تعدیل نسبی هم در مورد پروسهی غنیکردن باشد، یعنی بپذیرند آن فعالیتهایی را که در سطح پایین است، که حداکثر ۵درصد میتواند باشد، به ایران این اجازه را بدهند و فراتر از آن را، در سطح بالا یا بحال تعلیق دربیاورند یا یک کنسرسیوم بینالمللی جریان غنیکردن را عهدهدار بشود، من فکر میکنم، اگر یک تعدیل کوچکی در اینمورد انجام بگیرد، احتمال زیادى براى توافق وجود دارد.
دویچهوله: دکتر باوند، آیا به نظر شما طرح جدید اروپاییها یادآور سیاست «چماق و هویج» یا بقول ما ایرانیها «شلاق و شیرینی» نیست؟
داود هرمیداس باوند: دقیقا همین است، و این براى این است که آخرین زمینهی تفاهم را به ایران عرضه بکنند، که همان هویج است با دادن به اصطلاح یک امتیازاتی که اگر ایران نپذیرفت، از یک طرف یک مشروعیتی برای اقدامات بعدی داشته باشند و در عین حال چین و روسیه را هم قانع کنند که تا این حد اینها تعدیل موضع کردند که چین و روسیه را هم همراه خودشان وارد اقدامات بعدی بکنند که آن همان مسئلهی چماق خواهد بود.
دویچهوله: دکتر باوند، میخواهم خیلی کوتاه بپردازم به تاثیرات احتمالی نامهی آقای احمدینژاد به جورج بوش. از آنجا که نامهی ایشان به رییس جمهور آمریکا با عرف دپیلماتیک همخوانی چندانی ندارد، فکر میکنید که ممکن است تاثیرات منفی به دنبال داشته باشد؟
داود هرمیداس باوند: ما باید هر پدیدهای را در شرایط بینالمللی خاص خودش بررسی کنیم. درست است که این با روال و هنجارهای دیپلماتیک سازگاری نداشته، ولی در شرایطی که در حدود ۲۹ـ ۲۸ سال ایران و آمریکا فاقد رابطه بودند و طرفین هم هرکدام بر مواضع خودشان پای میفشردند، شکستن این تابو مهم است. من بدون توجه به محتوای نامه که آیا محتوایش میتواند جنبه راهبردی داشته باشد، فکر میکنم که نفس پیشنهادش بیان و قصد و نیت برای حل مسالمتآمیز است. تا این حد میتواند یک اثر حاشیهای نسبی داشته باشد.
دویچهوله: منظور من دکتر باوند، از تاثیرات منفی، بخصوص اشارات تاریخی آقای احمدینژاد بود به مثلا تاسیس دولت اسراییل و تاکید مجدد بر اینکه، عین جملهی ایشان را در مورد نسلکشی یهودیان در جنگ دوم جهانی نقل میکنم، «فرض کنیم که این رخدادها حقیقت دارد»، یعنی بازهم اشارهی تلویحی به «افسانهی هولوکاست»!
داود هرمیداس باوند: بله، این باز یک اشتباه مجددی بود که اگر نامه میخواست اثری نسبی داشته باشد، حذف این اشاره میبایست عملی مىشد و اگر قسمتهای دیگرش میتوانست اثری داشته باشد، این آن را خنثی میکند. ولی همانطور که اشاره کردم، بدون توجه به محتوای نامه، خود نامه یک گام حاشیهای و محدود است و میشود مثبت تلقی کرد.
دویچهوله: نامهی آقای احمدینژاد به بوش چه تاثیری بر کشورهای اسلامی و بخصوص برافکار عمومی در این کشورها داشته یا خواهد داشت؟
داود هرمیداس باوند: اظهارات سابق آقای احمدینژاد که هیچ منافعی برای ایران نداشت، از جمله راجع به اسراییل. اما یک بازتابی در میان مردم کشورهای جهان عرب داشته است. پیشنهاد جنبیاش هم که پیرامون برقراری صلح است و از مبانی ارزشهای مذاهب و پیامبران، آنهم برای بعضیها که نگرش مذهبی دارند و اینکه میان مذاهب یکتاپرست علیالاصول میبایست صلح، دیالوگ و گفتوگو وجود داشته باشد، به نظر من بر مردم جهان عرب، مردم توی خیابان، بیاثر نیست.
دویچهوله: دکتر باوند، اگر منظور شما را درست متوجه شده باشم، يعنى لحن گاه و بیگاه موعظهگرایانهی آقای احمدینژاد ممکن است نوعی احساس غرور را در افکار عمومی مسلمانان جهان بوجود بیاورد؟
داود هرمیداس باوند: غرور نمیگویم، یک نوع احساس همدردی با مشکلاتیست که آنها روبرو هستند، بخصوص در جهان عرب و لذا، میتواند یک اثر نسبی بر مردم توی كوچه و خیابان کشورهای عربی داشته باشد...
دویچهوله: و میتواند این مسئله باعث فشار افکار عمومی بر دولتهای کشورهای اسلامی بشود؟
داود هرمیداس باوند: تا حدودی البته، تا حدود خیلی کمی. یعنی اگر همراه با رویدادهای دیگری باشد، میتواند یک زمینهی بالقوهای باشد که در شرایط آتی که با یکنوع مسایل جدیتری روبرو بشوند، این تبدیل بشود به یک واکنشی نسبت به دولتهایشان. اما یک اثر بالقوهی ابتدایی داشته است.