سه شنبه 16 خرداد 1385

چه کسی در پس اين معرکه است، حسين شريعتمداری، کيهان

ناخدا افضلی، عضو شاخه نظامی حزب توده بود که تا جايگاه فرماندهی نيروی دريايی ارتش جمهوری اسلامی ايران نفوذ کرده بود. بعد از عمليات رمضان و در بازگشت او از جبهه به تهران، يکی از برادران که در فرودگاه او را ديده بود، درباره عمليات سؤال کرد. ناخدا افضلی درحالی که انگار قصد دارد راز مهمی را فاش کند، با حالتی نجواگونه به او گفته بود؛ «اوضاع خيلی وخيم است. ما در اين جنگ راه به جايی نمی بريم. ارتش عراق پشتوانه قوی و محکمی دارد و...» ... ساعتی بعد، شهيد صياد شيرازی که در آن هنگام با درجه سرهنگی فرماندهی نيروی زمينی ارتش را برعهده داشت، وارد فرودگاه شد و برادر مورد اشاره با نگرانی درباره نتيجه عمليات رمضان از وی سؤال کرد. شهيد صياد شيرازی گفت؛ «البته به همه اهدافمان نرسيديم ولی صدها تانک و زره پوش دشمن را منهدم کرديم، بالاخره جنگ همين است و پيروزی نهايی با ماست.» وقتی پرسش يک ساعت قبل از ناخدا افضلی و پاسخ وی با شهيد صياد شيرازی در ميان گذارده شد، ضمن تکذيب اظهارات ناخدا افضلی با تعجب گفت؛ بعيد است يک فرمانده نظامی اينگونه سخن بگويد...
بعدها وقتی در جريان افشای خيانت حزب توده -سال ۱۳۶۱- ناخدا افضلی به عنوان عامل نفوذی شوروی سابق و عضو شاخه نظامی حزب دستگير شد، ضمن اعتراف به جاسوسی از مأموريت خود برای تفرقه افکنی بين مسئولان و مردم نيز پرده برداشت و درباره ظاهرسازی برای فريب ديگران از جمله تظاهر به خواندن نماز شب! و... نکات عبرت انگيز و درس آموزی گفت و...
ديروز، وقتی خبر سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی در حرم مطهر حضرت معصومه(س)، و تلاش عده ای برای به تشنج کشيدن اين مراسم منتشر شد، بلافاصله ماجراهای عبرت انگيزی نظير داستان ناخدا افضلی که شرح آن رفت، به ذهن نگارنده خطور کرد و سخن شهيد صياد شيرازی در گوشم زنگ زد که گفته بود؛ «اينگونه اظهارات از يک فرمانده نظامی بعيد است»، چرا که، ماجرای ديروز و داستان آن روز ناخدا افضلی صرفنظر از برخی حواشی، در مقايسه با متن و شرايط حساس ديروز و آن روز، با يکديگر شباهت عجيبی داشتند.
آن روز، اگرچه برخی از خودی ها درباره چگونگی پيشبرد جنگ و مسائل پيرامونی آن سليقه های متفاوتی داشتند ولی همگان بر ادامه جنگ و مقاومت تا دفع خطر دشمن و حفظ ايران و انقلاب متفق القول بودند و هر ساز مخالفی را که در اين عرصه نواخته می شد، اقدامی از سوی ستون پنجم دشمن تلقی می کردند که هدفی جز، نمايش موهوم تفرقه در جبهه خودی و نهايتاً تضعيف اين جبهه در مقابل دشمن بيرونی ندارد.
شرايط امروز هم دقيقاً مانند همان روزهاست و درگيری تمام عيار با دشمنان بيرونی -که هرگز متوقف نشده بود - همچنان ادامه دارد، ميدان درگيری اگرچه تغيير کرده ولی اين درگيری در جبهه ای غيرنظامی، با همان شدت و بلکه شديدتر از آن جريان دارد. و بازهم اتحاد و يکپارچگی ميان «مردم و مسئولان» و «مسئولان با يکديگر» ضروری ترين نياز اين روزهاست. بنابراين بدون کمترين ترديدی می توان نتيجه گرفت، کسانی که ديروز با سردادن شعارهای نامربوط و جنجال و هياهو، در پی تشنج آفرينی در مراسم سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی بوده اند، اگر عامل مستقيم دشمن نباشند، فريب خوردگان کج فهمی هستند که در هر دو حالت ساز قدرت های بيگانه را کوک کرده و در شيپور تبليغاتی دشمن دميده اند. به نکات زير توجه کنيد؛
۱- شکل ماجرا در مقايسه با تجربيات گذشته از يک حرکت حساب شده در شرايط ويژه کنونی حکايت دارد. با اين توضيح که برنامه ريزان اصلی ماجرای ديروز -و نه الزاماً عوامل ميدانی ماجرا- از وجود پاره ای اختلاف سليقه ها ميان آقای هاشمی و برخی ديگر از جريان های خودی باخبر بوده اند و با اين تلقی که اگر در مراسم سخنرانی ايشان، تشنج آفرينی کنند، اين حرکت به حساب بخش ديگری از بدنه انقلاب نوشته خواهد شد، حرکت ديروز را تدارک ديده اند. دقيقا ً شبيه اقدام منافقين که برخی از مراسم را در پوشش افراد حزب اللهی برهم می زدند! و ماجرای پارک لاله که بعدها به آن اعتراف کردند فقط يکی از آن دهها و صدها نمونه است.
البته بديهی است که می توان به آقای هاشمی انتقاد داشت و اين انتقاد را مطرح نيز کرد، اما تشنج آفرينی مقوله ای ديگر است.
۲- تشنج آفرينان ديروز می دانستند که برنامه سخنرانی به طور مستقيم از سيمای جمهوری اسلامی پخش می شود، بنابراين شعارها و هياهوی آنان علاوه بر انتشار در سطح کشور در ميدان ديد نامحرمان و حراميان بيرونی هم قرار خواهد گرفت و به بيان ديگر اين تشنج آفرينی می تواند ماشين عمليات تبليغاتی و روانی دشمنان را به گونه دلخواه و مطلوب آنان تغذيه کند.
۳- طی چند ماه گذشته و مخصوصاً چند هفته اخير، يکی از اصلی ترين محورهای تبليغاتی آمريکا و متحدانش عليه ايران اسلامی، القای وجود تفرقه در ميان «مسئولان با يکديگر» و «مردم و مسئولان» بوده است. تا آنجا که، دامن زدن به تفاوت های قومی، غائله آفرينی در دانشگاهها و... را با جديت و صرف هزينه های کلان دنبال کرده و می کنند.
اکنون بايد پرسيد که آيا تشنج آفرينان ديروز از اين نکته بديهی غافل بوده اند؟ به يقين پاسخ اين سؤال نمی تواند مثبت باشد.
۴- ممکن است برخی از ساده انديشان به ظاهر موجه افراد تشنج آفرين استناد کنند که بايد گفت؛ مگر ناخدا افضلی، برای تظاهر و فريب اطرافيان، نماز شب نمی خواند؟!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

۵- طی روزهای اخير، حضور ميليونی مردم در سوگ خمينی عزيز و بزرگداشت خاطره قيام ۱۵خرداد، نمايش خيره کننده ای از اقتدار نظام اسلامی و پاکباختگی و يکپارچگی ملت و مسئولان در ادامه راه آن عزيز به ملکوت اعلی پيوسته، بود. سخنرانی ديروز آقای هاشمی در حرم مطهر حضرت معصومه(س) نيز بخشی از اين بزرگداشت بود. بنابراين، آيا ساده انديشانه نيست که حرکت ديروز را اقدامی حساب شده برای خدشه دار کردن اين اتحاد و يکپارچگی ندانيم؟! مخصوصاً آن که روز قبل از آن، رهبر معظم انقلاب بر ضرورت اتحاد تاکيد ورزيده و مشخصات غيرخودی ها را به وضوح برشمرده بودند.
۶- شهر مقدس قم، بعد از افتخار به وجود مرقد مطهر حضرت معصومه(س)، به وجود حوزه علميه و حضور مراجع، فضلا و طلاب علوم دينی مفتخر بوده و شناخته می شود. بنابراين بايد به اين نکته نيز توجه داشت که بخشی از اهداف تشنج آفرينان ديروز، نسبت دادن اين حرکت به طلاب فداکار و پاکباخته قم بوده است، که خوشبختانه با هوشياری آنان و سردادن شعارهای پرطنين در مخالفت با تشنج آفرينان، اين بخش از اهداف گروه يادشده، ناکام ماند و البته بعيد نيست برخی از آنان برای پاک کردن ردپای خود تظاهر به هواداری از اين يا آن شخصيت حوزه کنند!
و اما، با توجه به نکات فوق ترديدی نيست که تشنج ديروز در دشمنی با نظام اسلامی تدارک ديده شده بود و عاملان را بايد در دو گروه زير جستجو کرد.
الف: افراد وابسته به آن سوی مرزها -چه مستقيم و چه با واسطه- که با هدف مورد اشاره در بندهای پيش گفته، دست به تشنج آفرينی زده اند.
اين احتمال بسيار جدی است و اين روزها نمونه های مشابه و کشف شده آن در برخی از آشوب ها ديده و شناسايی شده است.
ب: يک جريان افراطی و مشکوک داخلی نيز می تواند در ميدان اتهام باشد. جريانی که زمانی بدترين اهانت ها را نسبت به آقای هاشمی روا می داشت و مدتی بعد، به بهانه حمايت از نامزدی ايشان در انتخابات رياست جمهوری، بازهم سخيف ترين و زشت ترين نوع به اصطلاح حمايت از آقای هاشمی را ارائه کرد، چرا که اين جريان اولاً نشان داده است کمترين ارادتی به آقای هاشمی ندارد. ثانياً؛ افراد اصلی اين گروه در جريان انتخابات اخير تاکيد کردند هاشمی نامزد مطلوب آنها نيست، بلکه برای ايجاد شکاف در حاکميت به حمايت از ايشان برخاسته اند، ثالثاً؛ نشانه های فراوانی از وابستگی آنان -يا دستکم برخی از آنان- به کانون های بيرونی در دست است. بنابراين، احتمال آن که تشنج آفرينی ديروز از سوی اين جريان تدارک شده باشد، دور از ذهن نخواهد بود. اگرچه هر دو احتمال، نتيجه واحدی دارد.
و بالاخره، احتمال آن که کسانی با کج فهمی، تفاوت سليقه خويش را تا مرز همصدايی با دشمن برجسته کرده باشند نيز قابل بررسی است که در اين صورت چه آگاهانه و چه ناخودآگاه در پروژه تخريبی دشمن عليه نظام شرکت کرده و يا به بيان ديگر در اين پروژه به کار گرفته شده اند.

حسين شريعتمداری

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'چه کسی در پس اين معرکه است، حسين شريعتمداری، کيهان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016