سه شنبه 20 تیر 1385

اکبر گنجی از کنفرانس برلين تا خانه دموکراسی برلين، گزارشی از فرشاد سرافرازراد

(نگارنده اين مطلب، خود در جلسه سخنرانی گنجی حضور داشته است)

در تاريخ دوم ژوئيه ۲۰۰۶ اکبر گنجی به دعوت سازمان عفو بين المللی و گزارشگران بدون مرز، در خانه دموکراسی وحقوق بشر برلين حضوريافت. همان شهری که شش سال پيش در کنفرانسی به همت بنياد هاينريش بُل برگزار شده بود و به بهانه شرکت او در اين کنفرانس، هنگام بازگشت به ايران دستگير وبه شش سال زندان محکوم شد. وی پس از تحمل شکنجه های فراوان و دوران سخت محکوميت، که بيش از ۶۰ روز آن را در اعتصاب غذا بسر برد از زندان آزاد شد. فرصت خوبی بود تا از نزديک، از نقطه نظرات وی درباره مسائل مختلف ايران، منطقه وجهان آگاه شويم. آنچه که در زير می آيد گزارشی است از اين ديدار در برلين.


در ابتدای جلسه ميزبانان ضمن معرفی خود وسازمان هايشان مختصری از زندگينامه و مبارزات اکبر گنجی را در راه آزادی بيان ودموکراسی، برای حضار قرائت کردند. سپس اکبر گنجی ضمن سلام و خوش آمد گويی ،از سازمان عفو بين الملل وگزارشگران بدون مرز که از حقوق ناراضيان در سراسر جهان حمايت ميکنند تشکر واظهار اميدواری کرد تا شاهد روزی باشيم که هيچکس به خاطر انديشه هايش زندانی نباشد. وهرگز نقض حقوق بشر به نام دين صورت نگيرد .او در ادامه گفت: اديان ابراهيمی برای صلح آمده اند نه نابودی انسانها اما متاسفانه امروزه شاهد بنياد گرايی اسلامی -مسيحی و يهودی در سراسر جهان هستيم واين با روح پيام انبياء تعارض دارد. سپس اکبر گنجی در ادامه افزود:
"من در اينجا فقط به يک پرسش پاسخ ميدهم و بعد منتظر نظرات دوستان می شوم. در طول سفرم بسيار با اين پرسش مواجه شدم که آيا دولت فعلی يک دولت ديوانه است؟ وآيا ديوانگان حاکم آن هستند؟ اگر غرض از ديوانه، بيمار روانی باشد که بايد جايش در تيمارستان باشد، قطعاً زمامدان جمهوری اسلامی ودولت فعلی ديوانه نيستند.اما يک ديوانه عرصه سياست هم داريم.اينها کسانی هستند که مردمِ خودشان و مردم جهان را با خطرهای بسيار مهلک روبرو ميکنند.هيتلر، موسلينی واستالين سه نمونه از چنين رهبرانی هستند. در عرصه سياست عقلانيت بمعنای اين است که شما اهداف عُقلايی داشته باشيد وروشهايی که برای رسيدن به اين اهداف انتخاب می کنيد هم عُقلايی باشد. نتايج و پيامدهای عمل شما هم نبايد بسيار خطرناک وبرگشت ناپذير باشد. کار دولت فعلی در قسمت اهداف اين است،اولاً هدف آ نها تداوم قدرت ونظام فعلی وتثبيت آن ودر درجه دوم بدست آوردن رهبری جهان اسلام است ودر مرحله بعد نابودی و فروپاشی تمدن غرب را آرزو می کنند.[آنها] عمده ترين روشی که انتخاب کرده اند برای رسيدن به اين اهداف غير عقلايی، روش رجز خوانی است. برای اينکه رهبری جهان اسلام را بدست بياورند شعارهايی بسيار تند تر از طالبان والقاعده سر ميدهند. خود مردم فلسطين و دولت فلسطين در حال مذاکره با اسراييل برای رسيدن به صلح وتشکيل يک دولت فلسطينی هستند که حق مسلم آنها است. ما معتقديم که بسيار به ملت فلسطين ظلم شده و حق آنان در طول نيم قرن ضايع شده است. ما هم معتقديم که متأسفانه دول غربی بطور نا برابر از دولت اسراييل دفاع می کنند وحقوق مردم فلسطين را ناديده ميگيرند، اما اينها يک بحث است و نابودی اسراييل بحثی ديگر.اين مصداقی است از آن موارد که گفتم شعارهای تندتری ميدهيم از طريق رجز خوانی برای بدست آوردن جهان اسلام. امروز اگر در جهان اسلام يک ديوانه بيايد وبگوييد آمريکا بايد نابود شود ما برای اينکه ازآن ديوانه عقب نيفتيم ميگوييم کل جهان غرب بايد نابود شود. اينها نمادی هستند از آن رجز خوانی سياسی که هيچ خرجی ندارد گفتن اين حرفها. در سطح داخل کشورهم همين نوع رجز خوانی ها ادامه دارد. شعارهای ضد سرمايه داری داده می شود ، وعده ميدهند که پول نفت را سر سفره هايتان و بصورت برابر توذيع می کنيم، دزدها وغارتگران را افشا و محا کمه می کنيم. يک سياستمدار عاقل کسی است که هميشه به پيا مدهای رفتارها يش وگفتارهايش توجه کند.
اما اين سياست های دولت ايران چه پيامد هايی برای ما در سطح داخلی وجهان داشـته؟ در سطح داخلی ما پول نفتی که سر سفره نديديمٍ [هيچ] ، ولی بجای آن ديديم که کارگرانی را که در اتوبوسرانی بودند وخواستار حقوقشان شدند اينها را بازداشت کردند و بيش از هزار نفر آنان و رهبرشان هنوز در زندانند. نه تنها شاهد عدالت نبوديم بلکه شاهد اين بوديم که زنانی را که خواستاربرابری حقوق با مردان بودند سرکوب و زندانی کردند. يکی از چيزهای ديگری در يک سال اخير اتفاق افتاد شلوغ شدن گسترده وشورش عمومی مردم در چند استان بود. وما شاهد شورش عمومی مردم در استان های کردستان،خوزستان و آذربايجان غربی وشرقی واردبيل بوديم.
شعارهای اين دولت در سطح بين المللی منجر به اجماع جهانی عليه ايران شده. يعنی اينها از صدام هم بد تر عمل کردند. صدام به گونه ای عمل کرد که کشورهای اروپايی مقابل آمريکا ايستادند، ما به گونه ايی عمل کرديم که اروپا وآمريکا در يک جبهه مقابل خود قرار داديم.از شما می پرسم که اين يک دولت عاقل است يا يک دولت ديوانه؟ "
در قسمت پرسش و پاسخ ، سؤال های مختلفی از ايشان شد که گزيده هايی از آنان را به اطلاع ميرسانم. يکی از حاضرين در مورد اقليت های قومی وحقوق آنان سؤال کرد واکبر گنجی پاسخ داد:
" در مورد اقليت ها قومی چيزی که به ذهن من ميرسد تشکيل يک نظام فدرالی در چهار چوب ايران دموکراتيک است."
در مورد مطبوعات وموقعيت فعلی سؤال شد اکبر گنجی پاسخ داد :
"سرکوب سياسی آنقدر زياد شده که مطبوعات دچار خود سانسوری شده اند. در دوران اصلاحات روزنامه نگاران می نوشتند و قوه قضاييه روزنامه ها را می بست،[ولی] دهها مجوز وجود داشت که با بستن يک روزنامه می شد يک روزنامه ديگر جايگزينش کرد، الان بدليل اينکه هيچ جايگزين ديگری وجود ندارد مطبوعات به شدت خودشان ، خودشان را سانسور می کنند. عليزاده رييس سابق دادگستری تهران اعلام کرد در دوسال اخير ما از مطبوعات راضی هستيم(خنده حاضرين)"
اکبر گنجی در پاسخ به سؤال يکی ديکر از حاضران در مورد اينترنت وفيلتر کردن آن توسط رژيم جمهوری گفت:
" اينترنت يک رژيم کاملا دمکراتيک بدون مرکزاست. مرکز آن در خانه من و شماست. فکر نمی کنم هيچ نظام سياسی در جهان بتوانيم تاسيس کنيم که آنقدر دمکراتيک باشد. کاشکی شرکت های تکنولوژيک غربی ابزارهای فيلتر کردن اين سيستم را دراختيار رژيم چين وايران نمی گذاشتند.اين هم بخشی از بازی دموکراسی خواهی ماست که اين رژيم ها قفل می کنند و ما قفل گشايی ميکنيم.
گنجی در پاسخ بعضی از سؤالات گفت:
" تمام زندانيان سياسی مستقل از هر فکر وانديشه وگرايشی که دارند بايد آزاد شوند.اما همين زندانيان به دو گونه اند. کسانی که محاکمه شدند وکسانی که محاکمه نشدند.آنهايی که محاکمه شدند در دادگاه های غير قانونی، ناعادلانه محاکمه شدند و حکم ها ی ناعادلانه غير قانونی گرفتند. با اين همه در بند های عمومی هستند . آنهايی که بازداشت موقت شدند، اينک در سلول های انفرادی در بد ترين شرايط بسر می برند برای اينکه به کارهای ناکرده اعتراف کنند تا رژيم بتواند آنها را محکوم کند. من سه تن از اينها را به عنوان نماد انتخاب کردم. آقای اصانلو از بخش کارگری .آقای جهانبگلواز جنبش روشنفکری و آقای موسوی خوئينی از جنبش دانشجويی. اما همه زندانيان سياسی بايد آزاد شوند. ممنوعيت کليه ممنوع الخروج ها بايد برداشته شود وما بتوانيم انديشه هايمان را بيان کنيم."
گنجی در بخش ديگری از سخنان خود که از آينده ايران سؤال شده بود گفت:
" نبايد هيچ وقت فريب ظاهر را بخوريم."
وی اشاره به فيلم های مستند زمان هيتلر کرد افزود:
" شما هنوز هم ميتوانيد فيلم های دوران نازيها را ببينيد که تمام ملت آلمان يک پارچه در خيابان ها بودند و در مقابل هيتلر(های هيتلر) می گفتند. آن فيلم ها را چگونه تحليل می کنيد؟ آيا معنی آن فيلم ها اين است که کار تمام شد و مردم طرفدارهيتلر ونازيسم هستند؟ من بسيار به آينده اميدوارم و ما اين آينده را بايد بسازيم .اين آينده را نه گنجی، نه فرج سر کوهی و يا هيچکس ديگری نميتواند برای ما بسازد ويا هيچ دولت خارجی.
نظام سياسی لباسی است در حد و قامت ما، اگر اين لباس در حد واندازه ما نيست وخوشمان نمی آيد بايد خودمان عوضش کنيم. اين به شجاعت، به جسارت، به مقاومت و به مبارزه احتياج دارد. بين دو امر بايد تفکيک قائل شد، نخواستن ونتوانستن. در مورد ايران همانطور که گفتم ما يک جنبش گسترده دموکراسی خواهی داريم، مشکل اين جنبش اين است که سازمان و تشکيلات و رهبری ندارد. بايد خودمان يک جبهه وسيع دموکراسی خواهی متشکل با رهبری تشکيل دهيم. رهبری چون گاندی برای اين جنبش انتخاب کنيم و با الگوگيری از مقاومت گاندی گونه يعنی نافرمانی مدنی اهدافمان را پيش ببريم. بدون شجاعت، استقامت و مبارزه به هيچ چيز دست نمی يابيم.همش نبايد به نظام سياسی فحش بدهيم. هرگاه ميخواهيم بدانيم که چرا استبداد دوام پيدا می کند ، اول بايد از خودمان بپرسيم، من چگونه عمل کردم که استبداد می تواند به کشور حاکم شود وتثبيت شود؟ تک تک ما در جنايات استبدادی شريکيم برای اينکه آن نظام را تحمل ميکنيم، جناياتش را ناديده می گيريم ومبارزه نميکنيم تا آن نظام را تغيير دهيم.آيا ما حاضريم سه روز وفقط سه روزاعتصاب غذا بکنيم ؟ من در درجه اول از خودم انتقاد ميکنم وبه هيچ کس بی احترامی نمی کنم. ميدانم که خانم ها وآقايان بسياريشان بهترين عزيزانشان را بوسيله همين نظام استبدادی از دست داده اند. می دانم بسياری از دوستان سالها زندان کشيده اند وميدانم که تبعيد شده اند ودر تبعيد با اين بر چسب بيگانه بودن وخارجی بودن زندگی می کنند. اما هيچکدام از اينها و دهها مسئله ديگر باعث نميشود که من اين سؤال را از خودم نپرسم که چگونه اين نظام سياسی امکان تداوم دارد؟ آيا مبارزات گذشته مسئوليت را از گردن ما ساقط ميکند؟ آيا مبارزات گذشته کفايت می کرد؟ اگر کفايت می کرد چرا نظام سياسی، دمکراتيک نشد؟ آيا ما با درس آموختن از مبارزات گذشته نبايد بکوشيم برای ايجاد دموکراسی در ايران؟ "
گنجی در پايان ، در پاسخ سؤال يکی از حاضرين در جلسه در مورد اصلاحات گفت:
" اصلاحات را من معنی ميکنم به اين معنی که ما بتوانيم در چهار چوب اين نظام به سوی دموکراسی ،آزادی وحقوق بشر گام برداريم. در چهار چوب قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ايران حرکت بسوی دموکراسی ناممکن است. اين حرفها را من به صراحت تمام در دفتر اول مانيفست جمهوری خواهی گفته ام که اين رژيم اصلاح ناپذيراست."

و اما ، اکبرگنجی در شرايطی از جانب نهادهای حقوق بشر وارگان های زيربط دعوت شده است ومسافرت می کند که مسائل مربوط به نقض حقوق بشر در ايران تحت الشعاع قضيه انرژی اتمی قرارگرفته وموقعيت زندانيان سياسی در ايران ودفاع از حقوق آنان در حاشيه قراردارد وکمتر مورد توجه است.
در اين ميان گنجی مانند سفير صلح،آزادی و دفاع از حقوق بشر به کشورهای مختلف سفر می کند وبا عنوان کردن نقطه نظرات ومشکلات مردم ايران وبه خصوص زندانيان سياسی نمی گذارد که نقض حقوق بشردر ايران فراموش شود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


يادمان نرود که گنجی درافشای قتل های زنجيره ای ودفاع از حقوق مردم ايران، با تحمل شکنجه ، زندان ، اعتصاب غذا و فشار های باورنکردنی، از جان خود مايه گذاشت و تا سر حد مرگ پيش رفت .
اين مبارزات و جانفشانی ها آنهم در درون ايران و در برابر حاکميت، اعتباری صد چندان به گفته ها و اعتقادات او می بخشد، چرا که وی ثابت کرد در عمل حاضر به پرداخت بهای دفاع از انديشه هايش است. گنجی که خود قربانی خشونت از طرف نيروهای سرکوب گر است، مقابل به مثل را انتخاب نکرده وبا الگوگيری از مبارزات گاندی، نا فرمانی مدنی را بهترين راه حل می داند و اشغال نظامی ايران به بهانه ايجاد دموکراسی توسط نيرو های خارجی را اشتباه می شمارد.
او با عشق به ايران يکپارچه ، با هرگونه تجزيه طلبی و رويارويی قومی نيز در ايران مخالف است و اين ويژگی های نظری وعملی ، او را در کنار بزرگانی چون نلسون ماندلا وماهاتما گاندی قرارداده است. مبارزات او اگرچه برای تحقق آزادی و دموکراسی در ايران است ولی درد مشترک تمام انسان هايی است که حقوق شان توسط رژيم های استبدادی پايمال می شود و درست به همين دليل برای تمام آزادی خواهان طالب صلح وآزادی، قابل ستايش واحترام است.
اکبر گنجی ، ايرانيان خارج از کشور را به سه روز اعتصاب غذا ، برای آزادی تمام زندانيان سياسی ايران دعوت کرده است . آزادی موهبتی بی همتاست که برای بدست آوردن آن بايد بهايش را پرداخت. با پيوستن به فراخوان اعتصاب غذا نشان دهيم که حاضريم برای به دست آوردن آزادی و دموکراسی در کشورمان و در راه مبارزات مدنی ، سه روز و فقط سه روز، گرسنگی را تحمل کنيم.

فرشاد سرافراز راد
برلين، دهم ژوئيه ۲۰۰۶

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اکبر گنجی از کنفرانس برلين تا خانه دموکراسی برلين، گزارشی از فرشاد سرافرازراد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016