سيمين بهبهانی، خاتون جنبش زنان ايران، پيشتاز و نخستين زنی است که به فراخوانی که اکبر گنجی برای آزادی زندانيان سياسی اعلام کرد پيوست. البته اين جای تعجبی ندارد چرا که همهی ما در جنبش زنان میدانيم که سيمين بهبهانی هميشه برای حمايت از هر يک از فرزندان ميهناش پيشقدم بوده و تلاش کرده و بدين سبب همهی ما بهنوعی مديون حمايتهای مادرانهی او هستيم. هيچگاه از خاطرمان نمیرود که چگونه سيمين بهبهانی در تجمع ۲۲ خرداد سال گذشته با حضورش ما را از ضرب و شتم و درگيری رها ساخت، و هرچند ۲۲ خرداد امسال در ايران نبود تا کنارمان باشد و قوت قلبمان، اما از راه دور نيز حمايتاش را از ما دريغ نکرد، بیشک وجود پشتوانههايی چون اوست که ما را اميدواری میبخشد. از اينرو من نيز به عنوان يکی از بیشمار زنان ايرانی که سرودههای سيمين بهبهانی را در مراسم مختلف زنانه همراه ديگر زنان با صدای بلند خواندهام به استقبال خانم سيمين بهبهانی ـ يار هميشگی جنبش زنان ـ وفراخوان انسان دوستانه آقای اکبر گنجی میروم و خواهان آزادی مردان دگرانديش زندانی و رفع نگرانی از خانوادههای آنان میشوم.
برای موسوی خوئينی: تنها بازمانده تجمع ۲۲ خرداد زنان
علیاکبر موسوی خوئينی تنها بازماندهی تجمع ۲۲ خرداد در زندان، از زمرهی مردان آزادانديش و مدرن ايرانی است که از حقوق عادلانه و انسانی زنان به دفاع برخاستهاند. موسوی خوئينی با حضور مسئولانهاش در تجمع قانونی و مسالمتآميز ميدان هفت تير، زنان هموطنش را به آينده اميدوارتر ساخت. موسوی در واقع سمبل خيل پرشمار مردان دگرانديش ايران است مردانی که از حقوق گسترده و ناعادلانهای که قوانين موجود (برای اختيار کردن ۴ زن عقدی و بینهايت صيغه) به آنها تفويض کرده نه تنها بهره نمیگيرند بلکه دوش به دوش زنان هموطنشان در الغای قوانينی چنين تحقيرآميز و نابخردانه، فعاليت میکنند، مردان فرهيختهای که در طول ۲۵ سال گذشته با صرف عمر و جوانی خود در راه تحقيق و ترجمهی متون دست اول فمينيستی بر غنای معرفتی و دانش علمی جنبش زنان ايران افزودهاند، مردانی که هر امکانی اگر داشتهاند مثلا اگر مجله يا روزنامه، يا سايتی در اختيار دارند لااقل بخشی از آن را برای انتشار مسايل و مشکلات و دردهای زنان کشورشان اختصاص میدهند، مردان فرهيختهای که اندوختههای علمی و تجربیشان را در طبق اخلاص به زنان سرزمينشان هديه میکنند و از قضا همين خيل پرشمار مردان دگرانديش ايرانی در فعاليتهای مستقل زنان هموطنشان، کمترين دخالت را کردهاند و در قبال همهی اين خدمات صادقانه، توقع و انتظاری نداشتهاند.
ادامهی بازداشت مهندس موسوی شايد بدين خاطر است که اميد حمايت مردان از جنبش زنان را به ياس مبدل سازند و نيز به مردان آزاديخواه گوشزد کنند که بايد حمايت و پشتيبانی از خواهران و مادرانشان را فراموش کنند.
برای منصور اسانلو: بازماندهی اعتصاب مسالمتآميز کارگران شرکت واحد
مردان دلسوز جنبش سنديکايی کشور (ياران منصور اسانلو در سنديکای شرکت واحد اتوبوسرانی)، همپای همسرانشان در تجمع ۲۲ خرداد ميدان هفت تير شرکت کردند و دلسوزانه به خواهران هموطن خود ياری رساندند، آنها با حضور دلگرمکنندهشان تجارب ارزشمند خود را از جنبش سنديکايی کشور به زنان هموطنشان هديه کردند تا جايی که همسرانشان نيز جزو بازداشتشدگان در اين تجمع بودند.
حضور فعالان جنبش سنديکايی کشورمان در تجمع زنان نه تنها دلگرمکننده، که حامل پيام تاريخی است: پيام وحدت نيروهای فرودست جامعه، نويد همدلی افراد حاشيه و بیحقوقی جامعه، بشارت همبستگی نيروهای درجهی دوم، جنس دومیها، پيام دوستی و همپايی جنبش دانشجويی و جنبش سنديکايی با جنبش حقطلبانهی زنان اين مرز و بوم، پيامی که روز ۲۲ خرداد را بهخاطر همين ياری و همدلیها، در تاريخ ما جاودانه میسازد.
برای رامين جهانبگلو: انديشمندی که از طرح مسائل زنان عار نداشت
مردان انديشمندی مانند رامين جهانبگلو که گوهر و حقانيت راه کسب حقوق برابر را در دوری از اقتدارطلبی و خشونت و در مسالمتجويی آن میدانند و در انبوه آثار مکتوبشان به ما زنان عرضه کردهاند. رامين جهانبگلو از معدود متفکران مطرح و بلندآوازهی ايرانی است که از پرداختن به مسايل زنان ابايی نداشته است تا آنجا که فروتنانه پيشقدم مصاحبه و گفتگو با زنان پيشکسوت فمينيست ايرانی شده و در کتابی که از مجموعهی گفتگوی او با صاحبنظران تهيه کرده است برخلاف بسياری از کتب مشابه، با زنان شاخص فمينيست نيز به مصاحبه نشسته است.
رامين جهانبگلو در مصاحبهای و در پاسخ به پرسشی در مورد نيازها و ضرورتهای جنبش فمينيستی ايران میگويد: ”... برای اينکه بتوانيم روابط متعادلی بين زن و مرد برقرار کنيم راه درازی در پيش داريم. من فکر میکنم آنچه بايد در دنيای امروز با آن مبارزه کرد ارزشهای مردانه است و اميد دارم که فمينيستها و زنانی که طرفدار آزادی زنان هستند آن ارزشها را دو مرتبه تکرار نکنند. يکی از آن ارزشها اقتدارطلبی است... برخی فمينيستها تندروتر هستند ولی برخی ديگر اعتقاد دارند میشود در چارچوبهای سياسی جامعه مردسالار کار کرد.... و حتا در حکومتی که رئيس جمهورش مردسالار است میشود به نفع زنها کار کرد... بهنظر من اين تفکر درستتر است تا اينکه در يک راديکاليزم تندروانهی ذهنی و سياسی قرار بگيريد. در عمل من خودم موافق اين هستم که حتا د رايران زنها بيايند و هرچه بيشتر در جامعه مدنی مشارکت کنند و از طريق مسالمتجويانه حقوقشان را بگيرند“ (زن، معمار جامعه مردسالار ـ ۱۰ گفتگو از شبنم عظيمی، نشر اختران، ۱۳۸۴، ص ۱۲۰-۱۲۷)
بههر روی، اين سه مرد، نماد کوشندگان مستقل جامعهی مدنی هستند زيرا مفهوم جامعهی مدنی بدون آزادی تجمع، آزادی فعاليتهای صنفی و سنديکايی و آزادی انديشه ممکن نخواهد بود.