دوستان عزيز، پويندگان راه آزادی،
بهعنوانِ يک همراه، به عنوان کسی که سالها در زندان بوده و ارزش و تأثير تلاش در دفاع از زندانيان سياسی را میداند، بهعنوانِ کسی که بسياری از زندانيان سياسی کنونی را شخصا میشناسد و به همهی آنان، چه مشهور و چه گمنام، بی توجه به اين که چه گرايش عقيدتی و سياسی دارند، مهر میورزد و بر آگاهی و عزمشان ارج مینهد، لازم میدانم از اين که پيشنهاد مرا برای برپايی اعتصاب غذای سه روزه در شهرهای مختلف پذيرفتيد، تشکر کنم و بگويم که از شور و همبستگی و آزادیخواهی شما بسيار نيرو گرفتم و هر جا امکان گفتگوی مستقيم با شما ميسر شد، از شما بسيار آموختم. با شور و شعف شرح فعاليتهای شما را میخوانم و پيامهای تلفنیتان را از نقاط مختلف جهان میشنوم. اهميت حرکت اعتراضی کنونی که با همت شما دوستان و ياری مردم شريف ايران صورت گرفت، در پيوند مشخصی است که ميان مبارزات آزادیخواهانهی داخل و خارج برقرار شد. در تهران اعتصاب شد، در آنکارا، استانبول، سيدنی، تورنتو، مونترآل، استکهلم، وين، لندن، کلن، هامبورگ، برلن، پاريس، بروکسل، آتلانتا، سانفرانسيسکو، نيويورک، لسآنجلس، شيکاگو، سانفرانسيسکو و بسياری شهرهای ديگر نيز. هستند درشهرستانهای ايران کسانی که حتّی يک تنه به صورتی سمبليک با مبارزهی ما همراهی کردند و هستند ايرانيانی که در نقطهای دورافتاده در آمريکا يا استراليا به همين صورت به مبارزهی ما پيوستند. اين پيوند ميان داخل و خارج و اين ميان ايرانيان در سرتاسر جهان را ارج بگذاريم و در تحکيم آن بکوشيم. مبارک باد اين پيوند!
همه میپرسند که مبارزه را چگونه ادامه دهيم. در پس اين پرسش اين خواست اکيد وجود دارد که بايستی ادامه دهيم، آن هم با حفظ اين پيوندی که برقرار شده است. به نظر من حفظ اين پيوند و تحکيم آن وظيفهی مقدم ماست. شبکههای ارتباطیمان را بايد گسترش دهيم و مدام جمعهای بيشتر و نفرات بيشتری را به درون آن فراخوانيم.
مسلما میتوانيم و بايد سازماندهی شبکهای خود را بهبود بخشيم و حرکتهای بعدی را با تدارک بهتری انجام دهيم. خوب است که همهی دوستان جمعبندیشان را به هم اطلاع دهند و از تجربههای هم بياموزند. برای حرکت کنونی فرصت بسيار کمی برای تدارک و سازماندهی وجود داشت. من مايل بودم که بلافاصله پس از ورود به نيويورک در برابر مرکز سازمان ملل متحد دست به اعتصاب غذای سمبليک برای جلب افکار عمومی به وضعيت زندانيان سياسی ايران بزنم. موضوع را با هر کس که مطرح کردم با پيشنهاد برای همراهی مطرح شد. اين گونه بود که حرکت پروبال گرفت و جهانگستر شد. شور بسياری وجود مرا فراگرفت، آنگاه که خبر شدم بسياری از دوستان در داخل ايران نيز ايده را نيکو يافتهاند و جمعی از آنان، علیرغم همه محدوديتها و خطرات، بر آن شدهاند گرد آيند و به اعتصاب و اعتراض پردازند. به اين دوستان، به ديگر ياوران در سرتاسر جهان و به همهی نيروهای تحولخواهی که اين حرکت فراموشنشدنی را سامان دادند و پيش بردند، درود میفرستم. اميدوارم اين جبههی تحولخواهی مدام استوارتر و گستردهتر شود.
حقوق بشر ايدهی راهنمای ما و تحقق آن خواست ثابت ماست. يک آماج مقدم ما در اين مسير آزادی همهی زندانيان سياسی است. ما خواهان آنيم که هر کس که به دليل عقيدهی سياسیاش و خواست سياسیای که پيگری آن جزو حقوق اوليه شهروندی وی است، در بند افتاده، به فوريت و بیهيچ و قيد و شرطی از زندان آزاد شود. اين که ما در حرکت سياسی سهروزه به طور مشخص از سه نفر نام بردهايم و آزادی آنان را طلب کردهايم، صرفا به خاطر اين بوده که به خواست عمومی خود صورت مشخصی بدهيم و به اين خاطر سه نفر برجسته شدند که در بيدادگاههای حکومت هنوز حکمی برای آنان صادر نکردهاند و در بلاتکليفی مطلق به سر میبرند.آنان اکنون در سلول انفرادیاند و زير فشار و شکنجهاند. من اکنون که اين پيام را برای شما مینويسم به تکتک زندانيان سياسی میانديشم، به همبندم ناصر زرافشان، به نماد مصاف داد و بيداد در ايران عباس اميرانتظام، به طبرزدی، به تک تک دانشجويان در بند در تهران و شهرستانها، به زنان آزاديخواه و حقطلبی که در مواردی بسيار بهانهی ستم بر آنان ظاهرا غيرسياسی اما در واقع عميقا سياسی است، به دستگيرشدگان اخير در آذربايجان، به زندانيان کُرد، به طلبهها و روحانيونی که منتقد حاکميت اند و در زندانهای ويژه به طور ويژهای بر آنان ستم میکنند. ايران يک مجمع الجزاير زندانگونه است؛ انسانها، کتابها، روزنامهها، نواهای شادی و هر صدا و نماد آگاهیبخش در بند اند. ما خواهان آزادی همگانی هستيم: آزادی انسان، آزادی قلم، آزادی شادی، آزادی زندگی، آزادی برای رشد و آگاهی، آزادی برای همبستگی و مسؤوليت.
بار ديگر به همه درود میفرستم و دست تکتک شما را میفشرم
همراه و برادر شما
اکبر گنجی
نيويورک، ۱۶ ژوييه، در روز سوم اعتصاب غذا