”منوچهر (محمدى) گفت که توی گوش اکبر محمدی خواباندهاند و شکنجهاش کردهاند“
اكبر محمدى زندانى سياسى كه در جريان ناآرامىها و اعتراضهاى دانشجويى در سال ۱۳۷۸ زندانى شده بود، ديروز در زندان اوين درگذشت. خبرها حاكى از آن است كه اكبر محمدى از روز سوم مردادماه در اعتصاب غذا بسر ميبرده. سهراب سليمانى مديركل زندانهاى استان تهران در رابطه با مرگ اكبر محمدى اعلام كرده است كه وى «هر روز تحت نظر پزشك بوده و شب گذشته نيز فشار خونش ۱۲ روى ۷» بوده است.
اما خليل بهراميان وكيل اكبر محمدى در پاسخ به پرسشهاى ما بر اين نكته تاكيد مىكند كه بارها نسبت به وضع بد جسمى موكلش، به مقامات قضايى و مسئولان زندان هشدار داده، اما كسى به اين هشدارها توجهى نكرده است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
آقای بهرامیان، شما تازه از زندان اوین برگشتهاید. ممکن است بفرمایید تحقیقاتتان در مورد درگذشت موکلتان اکبر محمدی چه نتیجهای داشت؟
خليل بهرامیان: بله. صبح زود حدود ساعت ٣٠/٨ به من زنگ زدند، از «ايلنا» بود فكر كنم و خبر فوت اکبر محمدی را به من دادند که من شوکه شدم. البته مضطرب اکبر محمدی بودم. فورا خودم را به زندان رساندم. منوچهر محمدی و آقای طبرزدی را خواستم که با ایشان ملاقات داشته باشم. در جریان تحقیقاتی که از منوچهر محمدی کردم مشخص شد که اکبر محمدی بعد از اینکه اعتصاب غذا میکند، حدودا ۱۰ روز پیش، بعد از سه روز ایشان دچار تشنج میشود. همبندىها ایشان را برمیدارند میبرند به بهداری زندان. در بهداری زندان گویا یک برخورد ایجاد میشود. اکبر محمدی به دلیل مشکلات سنگین، هم از جهت دیسک کمر و هم از جهت قلبی و عصبی و اینها، آنجا به من گفتند که كسى با اکبر محمدی برخورد فیزیکی کرده است. اینکه تا چه حد درست است من نمیدانم، فقط چیزی را که منوچهر محمدی به من گفت مطرح میکنم. بعد جریان میگذرد، اکبر مجددا انتقال پیدا میکند تا پریشب که مجددا حالش بهم میخورد در زندان. اینطور که گفتهاند اکبر آنجا یک سکته خفیفی میکند. خود منوچهر به من میگفت.
یعنی در بهداری سکته خفیف میکند؟
خليل بهرامیان: بله، بله! در بهداری سکته خفیف میکند. بعد از این قضیه اکبر را، حالا تحت مداوا قرار میدهند یا نه، دیشب برمیدارند میآورند بازهم در بند زندان که خود این عمل سوالبرانگیز است. اگر چنین چیزی درست باشد و یک سکته خفیف کرده باشد، دکتر حق ندارد این مریض را ظرف سه روز تکان بدهد و باید در بخش آی.سی.یو یا سی.سی.یو بخواباند. اینکه چه جوری مریض را منتقل میكنند، خودش اصلا جای سوال است. من بايد این قضیه را توضیح بدهم که قبلا در مصاحبههایم هم اعلام کردهام، در ایلنا و ایسنا و جاهای دیگر، اکبر محمدی را وقتی بازداشت کردند قبل از زندان در بیرون زندان به دلیل ناراحتیهای مختلف قرصهای مختلفی میخورد. وقتی به زندان میبرند، اجازه نمیدهند این قرصها برده بشود، به این بهانه که یک دکتر مختصص بایست بیاید. دکتر متخصص هم نیامد که اکبر محمدی گویا یک نامهای مینویسد و یک هفته به آقایان مهلت میدهد که به خواستههایش توجه کنند، توجه نکنند اعتصاب غذا میکند. و من هرچه سعی کردم، هفتهای پیش رفتم در زندان از معاونت اجرایی زندان درخواست کردم که من بعنوان وکیل با اکبر محمدی ملاقات کنم، گفت که کسی که در اعتصاب است حق ملاقات ندارد. گفتم، آقا من میتوانم او را از اعتصاب منصرفش کنم، او وضعاش خیلی خراب است و خطر مرگ دارد اجازه ندادند. حتا گفتم، آقا بگذار من تلفنی تماس بگیرم، بازهم اجازه ندادند. متاسفانه این وضعیت را من یک نوع حذف فیزیکی تصور میکنم.
آقای بهرامیان حتما مطلع هستید که آقای سلیمانی، مدیرکل زندانهای تهران، اظهارات شما را رد کرده و گفتهاند، هر وقت درخواست ملاقات وکیل با موکلش مطرح بوده اجازه ملاقات داده میشده. آیا...
خليل بهرامیان: دروغ گفتهاند. دروغ گفته شده. درخواست من در زندان هست، ثبت شده هست، واینکه ملاقات ندادند هم همانجا هست. این برنامه به نظر من خلاف واقع است و خیلی متاسفم که یک مسئول به این صراحت حرف خلاف میزند. یا ایشان از مسایل داخلی زندان اطلاع ندارند یا بیجهت در مقام دفاع از یک جریانیست که این جریان به این نحو قابل دفاع نیست.
آقای بهرامیان، همانطور که شما خودتان هم در گفتگو با خبرگزاریها گفتهاید، اکبر محمدی در مرخصی نامحدود یا به اصطلاح «باز» بوده. ولی مدتی پیش بدون هیچ اخطاری توسط ماموران بازداشت و به زندان منتقل میشود. چرا؟ آیا مقامات قضایی یا امنیتی هیچ توضیحی در این مورد به شما دادهاند؟
خليل بهرامیان: این «چرا»ی شما را من بعنوان وکیل اکبر محمدی دارم مطرح میکنم که آقا شما به چه مجوزی کسی که پزشکان زندان و پزشکان قانونی اعلام میکنند حضور اکبر محمدی در زندان خطر بسیار سنگین دارد و شما به این اعتبار به او مرخصی نامحدود میدهید، به چه حقی بدون اخطار قبلی دستور جلبشان را میدهید، و آنهم بریزند به خانهای که دوتا پیرزن و پیرمرد که پدر و مادر هستند و هردو دچار ناراحتی قلبی هستند اضطراب ایجاد کنید، دچار تشنج بکنید، جوسازی بکنید و بعد به زور هم ۵۰ هزارتومان پول ازشان بگیرید. این خیلی بیشرمانه است. بحث من این است آن کسی که چنین دستوری داده، آن مقام قضایی که بدون توجه به پرونده اکبر محمدی دستور جلباش را داده، باید شدیدا تحت پیگیرد قرار بگیرد. هرکه میخواهد باشد.
اکبر محمدی در خاطرات خودش که در خارج از کشور منتشر شده به شکل مفصلی به این مسئله پرداخته است که چگونه در «بازداشتگاه توحید» زیر شکنجههای جسمی و روحی شدید و از جمله شکنجههای صوتی قرار گرفته است. آیا به شما هم در این مورد که باعث ضعف جسمی و روحیاش شده بوده چیزی گفته بود؟
خليل بهراميان: بله، با من بارها این مسئله را مطرح کرد. من بعنوان وکیل چون در زندان نبودم، میدانید که در زندان بسته است و هرکاری که بکنند به شما میگویند که دلیل بیاورید و معلوم نیست که باید از کجا دلیل آورد و تا به حال یک موکل سیاسی نبوده که از زندان خارج بشود یا در زندان باشد و با من مقوله شکنجه جسمی و روحی را مطرح نکرده باشد. ولی اثبات این قضیه با توجه به اینکه در زندان بسته است و آقایان خودشان مسئول زندان هستند، چه کسی میتواند ثابت کند! همین الان بنده را میتوانند بازداشت کنند که آقای بهرامیان به ما افترا زده.
ولی یک مسئله روشن است و آنهم اینکه گویا اکبر محمدی در سال ۸۳ مورد عمل جراحی هم قرار گرفته بوده و مجموع این مسایل، وضعیت جسمی ایشان را بحرانی کرده بوده. آیا به نظر شما مسئولان زندان توجه لازم را نسبت به امنیت جانی موکلتان از خودشان نشان دادهاند؟
خليل بهرامیان: من میخواهم ادعا کنم که نه مسئولین زندان و نه مسئولین قضایی هیچگونه حساسیتی در این قضیه انجام ندادهاند. همین الان خطر بسیار سنگینی منوچهر محمدی، آقای طبرزدی و آقای باطبی را که اخیرا بازداشت شده است تهدید میکند و من دیگر نمیخواهم شاهد باشم که جسد موکلم را بگیرم این قضایا، این کثافتکاریها بايد تمام بشود. این نوع بیتوجهی حذف فیزیکی زندانی سیاسی تلقی میشود. من بصراحت این را اعلام میکنم. من چندبار به ریاست قوه قضاییه هشدار دادم که آقا بیتوجهی نسبت به وضعیت زندانیان میشود. گوش شنوا نبود که نبود. آقایون امروز آمدهاند با من که ملاقات داشتم، همه اظهار تاسف میکردند. تا موقعی که کسی زنده است، همه سكوت میکنند. وقتی مردند، همه دلسوزی میکنند و گریه میکنند. این جریان باید تمام بشود، یکبار برای همیشه.
آقای بهرامیان، اگر بیتوجهی به وضع جسمانی اکبر محمدی باعث درگذشت او شده باشد، که از صحبتهای شما هم چنین برمیآید، مسئولیت اصلی این حادثه دردناک به نظر شما برگردن چه نهاد یا چه کسیست؟
خليل بهرامیان: قبل از هر کسی، بر عهده کسیست که اول دستور داده اکبر محمدی مجددا بازداشت بشود. چنین شخصی که خواه ناخواه نمیتواند خارج از مسئولان قضایی باشد بدون توجه به این مسایل دستور بازداشت را داده و اینکار را کرده، و آن مامورینی که رفتهاند آنجا، مامورین چشم و گوش بستهای هستند، عاملین اجرا هستند و افرادی هستند که غیرمسئولاند. و مسئولین زندان، بخصوص مسئولیت اجرایی زندان، از جمله مسئولین بهداری زندان که منوچهر گفت که توی گوش اکبر محمدی خواباندهاند و شکنجهاش کردهاند و حتا گفتند که دیروز تعدادی از نمایندگان مجلس از جمله آقای اعلمی آمدند برای بازدید زندانها، برای اینکه اکبر محمدی داد و فریاد و اظهار ناراحتی و اعتراض میکرد، خود منوچهر میگفت که دهانش را با چسب بستند که صدایش درنیاید و دست و پایش به تخت بسته شد و اکبر محمدی را وقتی به بند میآورند به من گفتند که اکبر محمدی خودش اعلام کرده که من را در آنجا زیر فشار قرار دادند. ولی متاسفانه یک ساعت بعد از این بیان یک مرتبه گفت قلبم درد میکند و افتاد و مرد.